شفا آنلاين:روانشناسي>ازدواج-:اينکه خيليها فکر ميکنند با فوت يا طلاق همسر، زندگي مشترک فرد براي هميشه تمام شده و بايد آخر زندگي تنها بماند، خلاف قواعد سلامت و به نوعي خلاف قواعد شرع است.
به گزارش شفا آنلاين،مهرداد کاظمزاده عطوفي روانشناس باليني و دبير انجمن علمي روانشناسي باليني ايران گفت:
در جامعه ما بايد اين فرهنگ نهادينه شود که فرد بعد از جدايي از همسر به هر دليلي، به شروع يک رابطه تازه نياز دارد . اينکه خيليها فکر ميکنند با فوت يا طلاق همسر، زندگي مشترک فرد براي هميشه تمام شده و بايد آخر زندگي تنها بماند، خلاف قواعد سلامت و به نوعي خلاف قواعد شرع است. هر انساني نيازهاي مختلفي (از فيزيولوژيک گرفته تا نياز به امنيت، نياز به دوست داشتن و دوست داشته شدن) دارد که در صورت برآورده نشدن، آسيب خواهد ديد. بسياري از افرادي که به هر دليلي تن به ازدواج مجدد نميدهند، دچار افسردگي هايي ميشوند که در نهايت منجر به آسيبهاي مختلف جسمي و رواني خواهد شد. البته فراموش نشود که بعد از طلاق يا فوت همسر، فرد قطعا به مدت زماني براي بهبود رواني نياز دارد که بهترين زمان آن 1سال است؛ بنابراين بعد از جدايي از همسر فرد- چه به واسطه طلاق و چه به واسطه فوت، چه فرزند داشته باشد و چه نداشته باشد- هيچوقت توصيه نميکنيم که در فاصله زماني کمتر از يک سال ازدواج مجدد داشته باشد چون اين يک سال بايد صرف بازيابي فرد از دردها، غمها و آسيبهاي رواني شود و همه اين موارد مانع از شکلگيري سريع يک رابطه تازه خواهد شد.
البته نبايد فراموش شود که اگر دوره سوگواري فرزند به دليل از دست دادن پدر يا مادر، بيشتر از 6 ماه طول بکشد، قطعا بايد به متخصص روانپزشک مراجعه شود؛ يعني اگر فرزند بيشتر از 6 ماه علائم واکنش سوگ از جمله افسردگي، غمگيني، کاهش توانمنديها و... از خود بروز دهد، حتما بايد تحت درمان روانپزشکان قرار گيرد. متاسفانه توصيه کلي چنداني وجود ندارد که با رعايت آن فرد تازهوارد به نظام خانواده، رابطه خوبي با فرزند همسرش برقرار کند اما يکي از مواردي که فرد هميشه بايد مدنظر داشته باشد، حفظ حريمهاي خانوادهاي است که به آن وارد شده است. اين فرد هميشه بايد با احترام از پدر يا مادر از دست رفته فرزند همسرش ياد کند و حتي اگر همسر يا فرزندش به واسطه خاطره بدي که دارند، تمايلي به حفظ اين حريمها نداشتند، فرد تازهوارد هميشه و بهخصوص در حضور فرزند همسرش، بايد با احتياط و احترام از فرد قبلي ياد کند و هيچوقت در موردش بدگويي نکند. چراکه پدر يا مادر از دست رفته فرزند، بخشي از هويت او هستند. اگر فرد تازهوارد به سيستم خانواده حريم آن پدر يا مادر را رعايت نکند، در واقع بخشي از هويت فرزند همسرش را ناديده گرفته يا زير سوال برده، قطعا چنين رفتاري ميتواند خشم آن فرزند را برانگيزد و تبعات بدي خواهد داشت. همه انسانها بايد الگوهاي ارتباط موثر را ياد بگيرند اما افرادي که به عنوان همسر دوم وارد نظام يک خانواده ميشوند، بايد بيش از بقيه چنين قواعدي را بياموزند و مراقب گفتههايشان باشند تا سوءتفاهمي در رابطه ايجاد نشود.
زندگی مثبت