شفا آنلاين -بچه که بودیم، اگر حرف نامناسبی از دهانمان بیرون میپرید زود دستمان را جلوی دهان میگرفتیم تا نشان دهیم چقدر از گفتن این حرف ناراحت و پشیمان شدهایم. انگار خودش از دهانمان بیرون آمده و ما هیچ تقصیری در این جریان نداشتهایم. اگر هم گفتن چنین کلماتی تکرار میشد، پدر و مادر بیکار نمینشستند و زود دست به کار میشدند تا این عادت نامناسب هر چه زودتر از سرمان بیفتد. این وقتها بود که تنبیههای جور واجور هم به دیگر شیوههای تربیتیشان اضافه میشد تا بچهها بفهمند هر حرفی را نباید زد
در دوران کودکی، نهتنها پدر و مادر که حتی غریبهترها هم وقتی کودک حرف بدی میزند به این فکر میافتند که چطور او را متوجه اشتباهش کنند و برای همین از شیوههای مختلفی کمک میگیرند؛ شیوههایی از اخم کردن و حرف نزدن با او گرفته تا زندانی کردن در اتاق و ریختن کمی فلفل نوک زبانش، اما کاش میشد روی زبان بعضی از آدم بزرگها هم فلفل ریخت. بزرگترهایی که یادشان رفته هر حرفی را نباید گفت. بزرگترهایی که توهین و ناسزاگویی را بد که نمیدانند هیچ، بلکه این کار به یکی از عادتهای روزمرهشان هم تبدیل شده است.
خشمگین میشویم و پرخاش میکنیم
بعضیها خیلی راحت به خودشان اجازه میدهند فقط به بهانه عصبانی بودن، هر حرفی بزنند و هر عملی را انجام دهند. آنها فکر میکنند همین که به کسی صدمهای نمیزنند کافی است؛ ناسزاگویی که دردسری ندارد! برای همین هم وقتی عصبانی و خشمگین میشوند، هر چه را دوست داشته باشند، به زبان میآورند و از هیچ کس و هیچ چیز هم خجالت نمیکشند. اما آیا واقعا همیشه خشم منجر به پرخاشگری میشود؟ اصلا خشم چه تفاوتی با پرخاشگری دارد؟ مسلما اگر بخواهیم این قضیه را به درستی درک کنیم، ابتدا لازم است این دو مفهوم را از یکدیگر متمایز کنیم.
دکتر مهرنوش دارینی، روانشناس و مشاور خانواده در گفتوگو با «جامجم» در اینباره چنین توضیح میدهد: خشم دربرگیرنده افکار، تصورات، هیجانات و احساسات فیزیکی است که به دلیل شدید بودنش، ممکن است افراد کنترل کمتری بر آن داشته باشند. پرخاشگری اما نوعی شیوه رفتاری است که به دنبال خشم ایجاد میشود. به عبارت دیگر، میتوان گفت پرخاشگری رفتاری است که به قصد آزار و آسیب رساندن به خود فرد، شخصی دیگر یا اشیاء انجام خواهد شد.
پرخاشگری به شیوههای مختلف
یکی داد میزند، یکی ظرف و ظروف خانه را میشکند، عدهای کتککاری میکنند و به دیگران صدمه میزنند، بعضیها شروع به ناسزاگویی میکنند و گروهی هم با نیش و کنایه، خشم و ناراحتیشان را نشان میدهند. با اینکه این افراد برخوردهای متفاوتی نشان میدهند، ولی همه آنها رفتارهایی پرخاشگرانه به حساب میآید. بنابراین پرخاشگری فقط به درگیریهای فیزیکی محدود نمیشود و انواع دیگری را نیز دربرمیگیرد.
دکتر دارینی نیز با اشاره به اینکه بهطور کلی دو شیوه پرخاشگری مطرح شده، میگوید: یکی از این موارد پرخاشگری ابزاری است که شیء محور است و شیوه دیگر، پرخاشگری خصومتآمیز یا ارتباطی است که شخصمحور است و این پرخاشگریها، هم به صورت کلامی میتواند اتفاق بیفتد و هم به صورت غیرکلامی.
تحمل نمیکند، فریاد میزند
بعضیها هرطور دوست داشته باشند، با دیگران رفتار میکنند و خیلی متوجه پرخاشگریهایشان نیستند. آنها معمولا تصور میکنند پرخاشگری مشکلی ارثی است که برای رفع آن کاری از دست فرد برنمیآید. در حالی که به گفته دکتر دارینی، روبهرو شدن با مشکلات و نداشتن صبر و تحمل کافی یکی از عوامل موثر در بروز رفتارهای پرخاشگرانه است.
وی با اشاره به اینکه عوامل ژنتیکی نیز میتواند بر خشمگین بودن فرد تاثیر بگذارد، یادآور میشود: برخی کودکان در بدو تولد، بچههایی تندخو و زودرنج هستند و خیلی زود هم عصبانی میشوند. بنابراین میتوان گفت عوامل ژنتیکی نیز در این مساله دخالت دارد. البته گاهی هم پرخاشگر بودن ناشی از یادگیری شیوههای غلط برخورد با مسائل ناراحتکننده است، اما اینکه چرا بسیاری از افراد حتی در سنین بزرگسالی نیز به این شیوه روی میآورند و پرخاشگر میشوند هم دلایل متعددی دارد؛ ناکامیهایی که اشخاص در زندگی داشته و دارند، مشاهده رفتارهای خشونتآمیز، تحریک شدن از سوی اطرافیان و قرار گرفتن در موقعیتهای خاص ازجمله مواردی است که میتواند فرد را مستعد بروز چنین رفتارهایی کند. البته نباید فراموش کنیم گاهی پرخاشگری به یک عادت تبدیل میشود و فرد گاه و بیگاه، بیدلیل و با دلیل، رفتارهایی پرخاشگرانه از خودش نشان میدهد.
آنها تنها میمانند
آقای محمدنژاد همیشه عصبانی است و رفتاری پرخاشگرانه با دیگران دارد. فرزندانش تا وقتی کوچک بودند با رفتارهای پدر میساختند و حالا که خودشان به دوره بزرگسالی رسیدهاند، نمیتوانند شرایط موجود را تحمل کنند. برای همین تا جایی که امکان داشته باشد از او دوری میکنند و دوست ندارند دور و برش باشند. فرزند بزرگتر که حالا خودش مادر سه فرزند است، میگوید: هر یک از ما مشکلات خودمان را داریم و از صبح تا شب باید با این مشکلات زندگی را بگذرانیم، برای همین واقعا تحمل رفتارها و پرخاشگریهای پدرم برای ما سخت است و ترجیح میدهیم خیلی به دیدنش نیاییم. فقط هر روز با تماسهای تلفنی سعی میکنیم از حالش باخبر شویم.
آنها از این وضع راضی نیستند، ولی تحمل شرایط فعلی را هم ندارند. مسلما کنار آمدن با چنین افرادی راحت نیست و خیلیها نمیتوانند با این شرایط سازگاری پیدا کنند. بنابراین طبیعی به نظر میرسد افراد پرخاشگر، اطرافیان خود را براحتی از دست بدهند.
آنطور که دکتر دارینی میگوید، رفتارهای پرخاشگرانه موجب میشود هم خود فرد در حالت تنش و ناآرامی قرار بگیرد و هم اطرافیان و دیگر افراد از رفتار او ناراحت شوند. بنابراین بتدریج چنین افرادی تنها میشوند و تنها میمانند، چون دیگران تمایلی ندارند اوقاتشان را با چنین شخصی سپری کنند.
ناسزاگویی و پرخاشگری کلامی نهتنها میتواند موجب انزوای فرد شود که حتی موجب خواهد شد دیگران او را فردی بیادب و بینزاکت بشناسند. علاوه بر این موارد، استفاده از کلمات نادرست در جامعه تنشها را افزایش میدهد و موجب درگیری در اجتماع میشود.
کودکان هم میتوانند پرخاشگر شوند
بعضی از پدر و مادرها فکر میکنند پرخاشگری فقط مخصوص بزرگترهاست؛ بخصوص کسانی که در زندگی مشکلات زیادی دارند. غافل از اینکه کودکان هم میتوانند رفتارهای پرخاشگرانه داشته باشند، اما با نشانههایی مخصوص سن و سال خودشان.
دکتر دارینی یادآور میشود: لجبازی، کتککاری، گاز گرفتن و خراب کردن اشیاء از جمله نشانههایی است که میتواند پرخاشگری را در کودکان نشان دهد. البته با افزایش سن معمولا پرخاشگریهای فیزیکی کمتر شده و در مقابل شاهد افزایش میزان پرخاشگریهای کلامی هستیم.
خانم بهشتی که مادر دو فرزند هشت و ده ساله است، نگران رفتارهای پرخاشگرانه فرزندانش است و فکر میکند پسرش که فرزند بزرگتر خانواده است، رفتارهای پرخاشگرانهای دارد. او رفتارهای پسرش را با دختر کوچکتر مقایسه میکند و به این نتیجه میرسد که او مثل خواهرش نیست. در صورتی که به گفته این روانشناس، در دختران پرخاشگری معمولا کمتر به حالت فیزیکی نمایان میشود، ولی در پسران بیشتر شاهد این مساله هستیم.
وی میافزاید: معمولا نوزادان 9 تا 10 ماهه بیشتر گرسنگی، بیماری یا درد را تجربه میکنند که همه این موارد ممکن است موجب خشمگین شدن آنها شود. در این سنین، بچهها اغلب با صدای بلند گریه میکنند و خشمشان را به کمک گریه یا پرتاب دست و پای خود به اطراف نشان میدهند. این وضع تاحدود هجده ماهگی ادامه دارد و این بچهها هم با گریه و بهانه گرفتن خشم خود را بروز میدهند، اما از هجده ماهگی تا حدود چهار سالگی، کودکان خیلی زود و راحت ناامید میشوند و با لحنی پرخاشگرانه سعی میکنند به خواستهشان برسند. پس از آن نیز تا حدود هشت سالگی پرخاشگری با ضربه یا صدمه زدن به دیگران نمایان میشود.
دکتر دارینی با اشاره به عواملی که موجب بروز رفتارهای پرخاشگرانه میشود، توضیح میدهد: کودکان وقتی رفتارهای دیگران را میبینند، نکات متعددی را از آنها میآموزند. بنابراین نباید فراموش کنیم بچهها با دقت زیادی به همه رفتارهای اطرافیانشان توجه میکنند و آنها را یاد میگیرند. خشونت هم یکی از این رفتارهاست که اغلب نیز در اوایل دوران رشد از محیط اطراف میآموزند.
لازم نیست فقط ناسزا بگویید
میگویند «بشین و بفرما» باهم فرق دارد. درست است که معنی هر دو مورد یکسان است، اما تفاوتی جزئی و در عین حال بزرگ در این دو کلمه نهفته است؛ همان چیزی که خیلیها به آن دقت نمیکنند و همیشه آن را نادیده میگیرند. بعضیها تصور میکنند همین که به کسی ناسزا نگویند، کافی است. عدهای هم بهتر از گروه اول، صدایشان را هم کنترل میکنند تا بلند نشود ولی مراقب محتوای حرفشان نیستند.
اما بد نیست به این موضوع هم توجه داشته باشیم که به گفته دکتر دارینی، پرخاشگری کلامی معمولا با صدای بلند همراه است و استفاده از الفاظ نادرست و ناسزا را نیز دربرمیگیرد. با این حال، تحقیر دیگران که میتواند به صورت کلامی و غیرکلامی اتفاق بیفتد نیز به نوعی مصداقی از رفتارهای ناخوشایند و پرخاشگرانه است.
پس ناسزا و توهین بخشی از پرخاشگری کلامی را شامل میشود، اما تمسخر، تحقیر، کنایه و متلکگویی هم جزئی از رفتارهای پرخاشگرانه است که نباید از آنها غافل شویم. شاید یک کنایه به ظاهر کوچک بتواند سرآغاز دعوایی بزرگ باشد.
آرامشتان را حفظ کنید
یک حرف ساده و یک متلک کوچک میتواند به اتفاقی وحشتناک تبدیل شود. کسانی که در اوج عصبانیت بدون توجه به تاثیر حرفشان ناسزا میگویند و طرف مقابل را تحقیر میکنند شاید هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده باشند که همان حرفهای به ظاهر ساده و کم اهمیت میتواند زمینهساز مشکلاتی بزرگ شود.
خیلی از دعواها و کتککاریهایی که حتی به آسیب دیدن یک انسان یا مرگ او منجر میشود، از یک حرف ساده شروع میشود؛ حرفی که خیلی وقتها نمیدانیم میتواند چه آتشی برپا کند. بنابراین خوب است هنگام عصبانیت، به جای پرخاشگری و ناسزاگویی، کمی قدم بزنید، یک لیوان آب خنک بنوشید یا صحنه را ترک کنید.
در ضمن یادتان باشد به شیوههایی سالم باید خشمتان را کنترل کنید که این کار هم نیاز به تمرین و آموزش دارد. بنابراین خوب است از دوران کودکی و نوجوانی، این عادت ناپسند را از فرزندتان دور کنید تا در بزرگسالی هم هیچ وقت به چنین رفتارهایی روی نیاورد.
دکتر دارینی خاطرنشان میکند: زمانی که برای اولین بار حرف نادرستی را از کودک میشنوید، بهتر است آن را نادیده بگیرید، ولی باید حواستان را جمع کنید و ببینید این کلمه باز هم از زبان او تکرار میشود یا نه و در صورت تکرار شدن هم به جای تنبیه و دعوا باید در مورد ناسزاگویی با فرزندتان صحبت کنید و برایش توضیح دهید. در ضمن خوب است رفتار و نحوه صحبت کردن خودتان را نیز کنترل کنید تا بهتر بتوانید متوجه شوید کودک این حرفهای نادرست را از کجا و به چه طریقی آموخته است.
به همین دلیل، متخصصان و کارشناسان امور تربیتی توصیه میکنند بچهها را از محیطهایی که در آن ناسزا رد و بدل میشود، دور کنید و نگذارید مدتی طولانی در این فضاها بمانند. همچنین آموزش روشهای جایگزین (مانند نفس عمیق کشیدن) به جای پرخاشگری و حفظ آرامش والدین نیز راهکارهایی برای مقابه با این مشکل است.
دکتر دارینی تاکید میکند: اگر بیان احساس خشم به صورت قاطعانه و نه پرخاشگرانه باشد، روشی سالم به حساب میآید و برای حل این مشکل موثر است.
نیلوفر اسعدیبیگی