کد خبر: ۵۰۹۰۷
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۹ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ - 2015February 08
شفاآنلاین-محققان می‌دانند که فانتزی‌های جنسی حرف‌های زیادی درمورد جنسیت آدم‌ها برای گفتن دارد و سالهاست که در این مورد نظرات مختلفی رد و بدل می‌شود.
به گزارش شفا آنلاین،یکی از تازه‌ترین اخبار و شواهد که البته تمام‌کننده این بحث‌ها هم نیست، جنبه‌های مهمی از این موضوع را روشن می‌کند: اینکه این فانتزی‌ها درمورد گرایشات جنسی افراد چه می‌گوید، متداول‌ترین این فانتزی‌ها چیستند، چه زمان می‌توان این فانتزی‌ها را سالم تلقی کرد و چه زمان بیمارگونه و این فانتزی‌ها رابطه بین یک زوج را چطور توصیف می‌کند. آخرین تحقیق درمورد این موضوع توسط موسسه ماسترز و جانسون در برنامه درمانی آنها برای همجنس‌گرایان ناراضی انجام گرفت. این محققان باور دارند که از اینکه افراد فانتزی‌های همجنسگرایانه داشته باشد یا غیر آن، نمی‌توان بعنوان نشانه گرایش واقعی این افراد برای رابطه‌جنسی استفاده کرد. آنها شواهدی ارائه می‌دهند که تکرار فانتزی‌های همجنسگرایانه را درمیان غیرهمجنسگراها و فانتزی‌های غیرهمجنسگرایانه را درمیان همجنسگراها نشان می‌دهد.

در نسخه جدید مجله امریکایی روانپزشکی، مارک شوارتز و ویلیام ماسترز تحقیقی را گزارش می‌دهند که بر روی ۱۲۰ مرد و زن که نیمی از آنها همجنسگرا و نیمی دیگر دگرجنسگرا بوده‌اند انجام گرفت. این تحقیق نشان می‌دهد که فانتزی‌های جنسی افراد ممکن است با گرایش جنسی آنها کاملاً متفاوت باشد. بعنوان مثال درمیان مردان و زنان همجنسگرا، رابطه‌جنسی غیرهمجنسگرایانه سومین فانتزی جنسی متداول بوده است. برای مردان و زنان غیرهمجنسگرا نیز روابط همجنسگرایانه چهارمین و پنجمین فانتزی جنسی متداول بوده است. درمیان مردان و زنان غیرهمجنسگرا، متداول‌ترین فانتزی جایگزین کردن شریک جنسی همیشگی‌شان بوده است.

افراد در به خاطر آوردن فانتزی‌های خود، کاملاً انتخابی عمل می‌کنند. دیوید بارلو، مدیر برنامه تحقیقاتی جنسی در دانشگاه ایالتی نیویورک در آلبانی از افراد خواست که فانتزی‌های خود را به مدت چندین هفته به خوبی بررسی کنند.

او در مصاحبه‌ای می‌گوید، «ما متوجه شدیم که اکثر افراد هفت تا هشت فانتزی در روز دارند که البته دامنه این فانتزی‌ها از صفر تا چهل فانتزی در روز بوده است.»

او ادامه می‌دهد، «درمیان غیرهمجنسگراها حدود سه چهارم از فانتزی‌ها عشق‌بازی معمولی بوده و ۲۵ درصد تنوعات جنسی - سادیسم، همجنسگرایی، رابطه‌جنسی گروهی و امثال این-- بوده است. الگوی طبیعی فانتزی‌های جنسی میزان مشخصی رابطه‌جنسی غیرمتعارف را در بر داشته است.»

دکتر شوارتز و دکتر ماسترز تنوع مشابهی از فانتزی‌های جنسی را در افراد مورد مطالعه نشان می‌دهند. بعنوان مثال فانتزی رابطه‌جنسی گروهی پنجمین فانتزی متداول درمیان مردان همجنسرا و غیرهمجنسگرا بوده است درحالیکه فانتزی رابطه‌جنسی تحمیلی اولین فانتزی متداول زنان همجنسگرا و دومین فانتزی زنان غیر بوده است. تماشای روابط‌جنسی دیگران سومین فانتزی متداول مردان و زنان غیرهمجنسگرا بوده است.

در قیاس اطلاعات مربوط به تحقیق دکتر بارلو با لیست گزارش شده از دکتر شوارتز و دکتر ماسترز، متداول‌ترین فانتزی‌ها بسیار شایع‌تر از فانتزی‌های انتهای لیست بوده است.

بااینکه محتوی یک فانتزی جنسی موجب غیرعادی بودن آن نمی‌شود، تکرار آن می‌تواند نشانه یک مشکل روانی باشد. دکتر بارلو گزارش می‌دهد که در افراد مبتلا به مشکلات روانشناختی، مثل متجاوزین جنسی و کودک‌آزاران، تکرار فانتزی‌ها بسیار بالا بوده و اغلب وسواس فکری مداوم در طول روز است.

اما تا چه اندازه متحوی اصلی یک فانتزی جنسی اهمیت دارد؟ بسیاری درمانگران جنسی اعتقاد دارند که این مسئله تازمانیکه برای زوج حین رابطه‌جنسی مفید باشد، اشکالی ندارد.

دکتر شوارتز در مصاحبه‌ای می‌گوید، «اگر مردی در رابطه‌جنسی با همسر خود، تحریک‌پذیری خود را از دست بدهد و برای برگرداندن آن از یک فانتزی کمک بگیرد و بعد برای تمرکز بر عشق‌بازی خود با همسرش آن را فراموش کند، دیگر مهم نیست که آن فانتزی چه بوده است. مهم این است که تمرکز او دوباره به عشق‌بازی خود معطوف شود و بتواند صمیمیت بین زوج را بالا ببرد. اما اگر این فانتزی در تمان طول رابطه در ذهن او بماند، می‌تواند فاصله بین زوج‌ را بیشتر کند.»

برنارد آپفل‌بام، مدیر گروه سکس‌درمانی دانشگاه برکلی می‌گوید، «برای دریافت فقدان‌های جنسی فرد در رابطه‌جنسی خود، خیلی مهم است که به محتوی یک فانتزی جنسی در طول عشق‌بازی توجه شود.»

او می‌گوید، «مثلاً ممکن است مردی بگوید که در طول عشق‌بازی با همسر خود فلان هنرپیشه را در بیکینی تصور کرده است. در نگاهی دقیق‌تر، چیزی که اهمیت بیشتری دارد رویکرد آن هنرپیشه است: بدون هیچ خرده‌گیری و تسلیم‌گونه با آن مرد تحریک شده است. این می‌تواند پیامی باشد که نشاندهنده چیزی است که در همسر خود نمی‌یابد. از این می‌تواند برای درمان آن زوج استفاده کرد.»

دکتر شوارتز می‌گوید، «یک فانتزی جنسی می‌تواند ابزار سنجش بالینی از مشکلات و دشواری‌های یک فرد در ایجاد صمیمیت و نزدیکی احساسی باشد.» او اعتقاد دارد حدود یک سوم از زنان سابقه نوعی آسیب جنسی داشته‌اند و درنتیجه آن، حین عشق‌بازی با شریک‌جنسی خود، احساساتشان را از اعمالشان جدا می‌کنند. این مسئله گاهی اوقات شکل یک فانتزی جنسی به خود می‌گیرد که فاصله روانی بین زوج ایجاد می‌کند.

مشکل در ایجاد صمیمیت و نزدیکی

دکتر شوارتز می‌گوید، «فانتزی‌های جنسی می‌تواند چنین مشکلاتی را با ایجاد صمیمیت آشکار کند. بعنوان مثال، فانتزی‌های یک مرد حین رابطه‌جنسی با همسرش می‌تواند از تصور کردن همسر خود تا خیالپردازی درمورد منشی‌اش، تماشای رابطه‌جنسی فردی دیگر یا نزدیکی‌های غیرشخصی در فیلم‌های پورنو در نوسان باشد. هریک از این فانتزی‌ها نشانگر فاصله روحی-روانی فزاینده از رابطه‌شان است.»

او اضافه می‌کند، «خطر زمانی است که افراد برای حفظ یا افزایش فاصله بین خود از این فانتزی‌ها استفاده می‌کنند. بعد از گذشت ۳۰ سال از رابطه‌زناشویی، مرد و زن ممکن است در تخیلات خود همسرشان را با کسی دیگر جایگزین کنند. زمانی که فرد در تمام طول مدت رابطه‌جنسی فردی دیگر را در ذهن خود تجسم می‌کند، آن رابطه نیاز به کمک دارد.» درمان‌گران جنسی دیگر اعتقاد ندارند که این فانتزی‌ها لزوماً نشانگر این هستند که آن رابطه نیاز به درمان دارد. دکتر بارلو می‌گوید، «اگر مردی بعد از گذشت ۲۰ سال از ازدواج خود، منشی‌اش را تجسم می‌کند به هیچ عنوان غیرعادی نیست.» او نیز مثل بسیار درمانگران جنسی دیگر اعتقاد دارد که اگر یک فانتزی ۲۰ ساله به عشق‌بازی آنها کمک کند، هیچ آسیبی نخواهد داشت.

همچنین باور ندارد که فانتزی‌ها همیشه عمل می‌شوند. «برای یک زن غیرمتعارف نیست که به کسی بگوید که توسط یک زن جذاب تحریک می‌شود، گرچه دوست ندارد هیچوقت با زنی رابطه‌جنسی داشته باشد.» گزارشات دکتر شوارتز و ماسترز نشان می‌دهد که فانتزی برخورد جنسی تحمیلی، مثل تجاوز، به این معنی نیست که فرد از انجام آن در زندگی واقعی لذت می‌برد، حتی اگر متداول‌ترین فانتزی درمیان همه گروه‌ها باشد.
دکتر بارلو می‌گوید، «برای بیشتر افرادیکه فانتزی تجاوز جنسی دارند، تجاوزهایی که در فیلم‌ها می‌بینند، بسیار ایدآل و حتی رمانتیک هستند. ما در تحقیقمان دریافتیم که اگر نوار ویدئویی از یک تجاوز واقعی را برای آن نشان دهیم، با همه دردها و خشونت‌هایی که دارد، تحریک نمی‌شوند. مفهوم فانتزی مثل این بیشتر سمبلیک است تا واقعی؛ برای بیشتر خانم‌هایی از رابطه‌جنسی عذاب‌وجدان دارند، می‌تواند راهی برای اجازه دادن به خودشان برای لذت بردن باشد.»

بعضی فانتزی‌ها نشاندهنده مشکل هستند

دکتر بارلو می‌گوید، «اما اگر مردی قبل از اینکه تحریک شود، مجبور باشد فانتزی از یک سادیسم جدی داشته باشد، مشکلی روانی است. چنین عادتی از فانتزی‌های وسواسی و اجباری احتمال به مرحله عمل کشیده شدن توسط فرد را دارد. و این نشاندهنده وجود مشکل است.»

او ادامه می‌دهد، «اگر فانتزی چیزی مثل جایگزین‌ کردن نقش‌ها باشد، و همسر فرد  راضی باشد، اشکالی ندارد. اما اگر به مرحله عمل کشاندن آن فانتزی موجب آسیب رساندن به دیگران شود، مثل فانتزی تجاوز، مشکل است. یا اگر فانتزی درمورد چیزی مثل تقلید از لباس پوشیدن جنس مخالف باشد، و همسر فرد آن را قبول نکند، آنوقت فرد باید بین اولویت جنسی خود و ازدواجش یکی را انتخاب کند.»

او می‌گوید، «اگر با کسی مثل این برخورد کنیم، تازمانیکه فانتزی او به چیزی مطلوب‌تر تبدیل نشده باشد، درمان نشده است. هم باید به رفتار آن فرد توجه شود و هم فانتزی‌های او.»

دکتر بارلو می‌گوید، «الگوهای فانتزی شاخص اصلی گرایشات جنسی فرد است.» ازاینرو او خود را وابسته به مکتب فکری می‌داند که باور دارد که مزیت مثلاً فانتزی‌های همجنسگرایانه نشانگر اصلی تمایل آن فرد برای همجنسگرا بودن است.

اما این دیدگاه با یافته‌های گزارش جدید موسسه ماسترز و جانسون متفاوت است. دکتر شوارتز و دکتر ماسترز عنوان می‌کنند که داشتن یک فانتزی خاص--حتی با کمی تکرار-- گرایشات جنسی فرد را تعریف نمی‌کند؛ بعنوان مثال، داشتن فانتزی‌های همجنسگرایانه به این معنی نیست که فرد همجنسگراست. آنها عنوان می‌کنند که فانتزی‌ها بیان‌کننده اولویت جنسی فرد نبوده و وضعیت جنسی کنونی اوست که تعیین‌کننده است. درنتیجه، حتی اگر فرد تجربیات همجنسگرایانه نیز داشته باشد و درمورد آن خیالپردازی کند، اما شریک‌جنسی غیرهمجنسگرا برای خود انتخاب کند، فردی متمایل به جنس مخالف شناخته می‌شود. اشاره این مسئله به درمان برای آن فرد این است که می‌توان برای تغییر زندگی جنسی او و هماهنگ‌سازی الگوهای فانتزی‌هایش با اولویت جنسی‌ او، درمان‌هایی انجام داد.

این موسسه باور دارد که تجربیات جنسی یک فرد در گذشته و فانتزی‌های او، نشانگر گرایش جنسی او نیست. آنها اطلاعاتی ارائه می‌دهند که نشان می‌دهد بااینکه بسیاری از مردان نوعی تجربه همجنسگرایانه داشته‌اند، اما اولویت غیرهمجنسگرایانه محکمی دارند.

فقط همجنسگرایانی که نگران گرایش جنسی خود هستند تشخیص روانشناختی داده می‌شوند و نیازمند درمان هستند.

دکتر شوارتز می‌گوید، «در برنامه درمانی ما، سعی داریم رفتار جنسی فرد را تغییر دهیم. وقتی آن تغییر کند، تغییر فانتزی نیز به دنبال آن خواهد آمد. بعنوان مثال، یک مرد همجنسگرا ممکن است از سطحی بودن روابط خود با شریک‌های جنسی مرد خود ناراضی باشد و تصمیم بگیرد که با یک زن باشد. اگر بتواند رابطه جنسی نزدیک خوبی با یک زن برقرار کند، الگوی فانتزی او تغییر خواهد کرد.»

رویکرد ماسترز و جانسون به فانتزی در تضاد آشکار با دیدگاه روانکاوی است که در آن فانتزی حتی مهم‌تر از رفتار اصلی در تعیین گرایشات جنسی اصلی فرد است.

دکتر ریچارد ایسای، در مقاله‌ای که در انجمن روانکاوی امریکا مطرح شد، عنوان کرد فردی که فانتزی‌های همجنسگرایانه دارد اما فعالیت همجنسگرایانه واقعی ندارد، همجنسگرا محسوب می‌شود -- حتی اگر فانتزی‌های همجنسگرایانه او ناآگاهانه باشد.

دکتر ایسای در مصاحبه‌ای می‌گوید، «کاری که یک نفر می‌کند لزوماً چیزی نیست که هست. کاملاً ممکن است که آن بیمارانی که رفتار جنسی خود را با کمک برنامه ماسترز و جانسون به الگوی غیرهمجنسگرایانه تغییر دادند، عمیق‌ترین فانتزی‌های خود یا اولویت واقعی‌شان را عوض نکرده‌اند. فقط ممکن است بخاطر فشارهای اجتماعی یا حتی خوشنود کردن درمانگر خود، تن به این تغییر داده باشند.»

او ادامه می‌دهد، «درمانگر زندگی تخیلی بیمار را نادیده می‌گیرد. اگر بیماری را وادار کنید که رفتار جنسی خود را تغییر دهد اما فانتزی‌هایش را نادیده بگیرید، ممکن است باعث شوید وارد ازدواجی شود که نمی‌خواهد یا شدیداً افسرده شود. اگر این تغییر در طولانی مدت مشکل خاصی ایجاد نکند، احتمالاً بیمار از همان ابتدا  واقعاً همجنسگرا نبوده است. اما درمانگر نمی‌تواند این قضاوت را بدون در نظر گرفتن فانتزی‌های فرد انجام دهد.»
مطمئناً بحث درمورد فانتزی‌های جنسی آنقدر ادامه پیدا می‌کند که مدارک و اطلاعات علمی بهتری فراهم شود.

دکتر شوارتز می‌گوید، «مشکل این است که تحقیقات بسیار بسیار کمی درمورد فانتزی‌های جنسی افراد تهیه شده است. اگر نتیجه‌گیری خود را بر پایه نمونه‌ای از داوطلبان بنا کنید، نتیجه مغرضانه خواهد بود. اگر از یک نمونه تصادفی بپرسید، افراد زیاد دروغ می‌گویند. و جمعیت بالینی هم نماینده خوبی نیست.»

او می‌گوید، «دانش ما درمورد فانتزی‌های جنسی الان جایی است که ۵۰ سال پیش اطلاعات مربوط به خودارضایی بود. نمی‌دانیم الگوهای نرمال و طبیعی چه هستند. مطمئناً تعداد بیشماری از افراد هستند که فکر می‌کنند غیرعادی هستند اما هرچه اطلاعات بهتری به دست می‌آوریم، متوجه می‌شویم که محدوده طبیعی فانتزی‌های افراد بسیار گسترده‌تر از چیزی است که می‌دانیم.»
مردمان
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: