کد خبر: ۵۰۱۲۵
تاریخ انتشار: ۲۲:۱۵ - ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - 2015February 01
شفا آنلاين-غير از سطح اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و... 2 خانواده که بايد به هم نزديک باشد، يکي از اولين موضوع‌هايي که بايد به آن دقت کنيد، نوع روابط اجتماعي همسر احتمالي‌تان است.

به گزارش شفا آنلاين،دکتر سمانه تيمورنژاد، روان پزشک گفت: عموما در تست‌هاي اينترنتي، مجلات و... ديده مي‌شود که تيپ‌هاي شخصيتي افراد را به 9 دسته اصلاح‌طلب و کمال‌گرا، مهر‌طلب و کمک‌گرا، موفقيت طلب و عمل‌گرا و... تقسيم‌بندي مي‌کنند اما جالب است بدانيد در مباحث علمي روان‌شناسي چنين طبقه‌بندي‌اي وجود ندارد و اين دسته‌بندي‌ها صرفا براساس صفات و ويژگي‌هاي افراد مبتلا به اختلال‌هاي مختلف شخصيتي انجام شده‌اند. اما در ازدواج بيش از هميشه اين شناخت از شخصيت به کار مي آيد. اين که من چه شخصيتي دارم و با شخصيتي مي توانم زندگي مشترک داشته باشم.



اصلا «شخصيت» يعني چه؟!

ابتدا بايد ببينيم مفهوم شخصيت چيست؟ شخصيت مجموعه خصوصيات اخلاقي فردي است که با شناخت آنها فرد قابل‌پيش‌بيني مي‌شود؛ از خصوصيات فردي گرفته تا خصوصيات اجتماعي و نحوه تعامل فرد با خود و دنياي اطراف براي دستيابي به اهدافش. مثلا وقتي ناکامي پيش مي‌آيد، بعضي‌ها سعي مي‌کنند نقاط ضعفشان را جبران و از آن به‌عنوان پله استفاده کنند اما در مقابل بعضي‌هاي ديگر سرخورده و بدبين مي‌شوند و حتي ممکن است روابطشان را با اطرافيان قطع کنند و... همه اين انتخاب‌ها به شخصيت افراد بستگي دارد. مسلما افراد با شخصيت‌هاي متفاوت بر اطرافيان خود هم تاثير مي‌گذارند و اين موضوع در امر ازدواج بسيار پررنگ است چراکه 2 نفر وقتي براي زندگي با يکديگر اقدام مي‌کنند، ارتباط عميق‌تري با هم خواهند داشت بنابراين بايد سليقه‌ها و خواسته‌هايشان به هم نزديک باشد. پس موقع انتخاب همسر، بيشتر از آنکه به تفاوت‌ها توجه کنيد، بايد به تشابه‌هايتان اهميت بدهيد تا راحت‌تر با همسر آينده‌تان کنار بياييد و از زندگي‌تان لذت بيشتري ببريد.


پيش از ازدواج بايد..

غير از سطح اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و... 2 خانواده که بايد به هم نزديک باشد، يکي از اولين موضوع‌هايي که بايد به آن دقت کنيد، نوع روابط اجتماعي همسر احتمالي‌تان است. مثلا اگر فردي روابط اجتماعي محدودي دارد، علاقه‌اي به مهماني رفتن ندارد، از زندگي فردي لذت بيشتري مي‌برد و... ممکن است با ازدواج مشکل پيدا کند چراکه در مرحله اول، ازدواج يک زندگي اجتماعي است و در مرحله بعد وقتي با فردي ازدواج کند که اهل روابط اجتماعي وسيع باشد، قطعا هم خود و هم همسرش اذيت مي‌شود. يکي ديگر از مسائلي که بايد براي فرد قبل از ازدواج مشخص باشد، هدفش است. مثلا اگر فردي کمال‌گرا باشد تا به ايده‌آل‌هايش نرسد، از زندگي راضي نخواهد بود و وقت بيشتري را به شغلش اختصاص مي‌دهد اما فردي که سقف آرزوهايش کوتاه‌تر است، خواسته‌هاي کمتري دارد و آن همه تلاش و کار برايش آزاردهنده است! بنابراين به اين نکته هم توجه داشته باشيد و ببينيد در اين زمينه چقدر به همسرتان نزديک هستيد.


خصوصياتي که به اختلال تبديل مي‌شوند

وقتي صحبت از اختلال مي‌شود، منظور اين است که صفات و خصوصياتي که گفته شد، شکل برجسته‌تر و پررنگ‌تري به خود مي‌گيرند و به يک اختلال شخصيتي تبديل مي‌شوند. در ادامه به شناخت انواع اختلال‌ها مي‌پردازيم اما پيش از آن يادتان باشد اگر خودتان يا فردي که قصد داريد زندگي‌تان را با او قسمت کنيد، دچار هر کدام از اين اختلال‌ها هستيد، حتما پيش از ازدواج نسبت به درمانش اقدام کنيد. اولين اختلالي که بايد به آن پرداخت، اختلال شخصيت وابسته است. دقت کنيد فرد انتخابي‌تان در روابط، تصميم‌گيري‌ها و مسئوليت‌هايش بتواند بدون حمايت و وابستگي به ديگران زندگي کند. آنها گاهي سلطه ديگران را هم مي‌پذيرند تا حمايتشان را از دست ندهند و در مقابل رفتارهاي آزاردهنده ديگران سکوت مي‌کنند تا مقبول بمانند. اختلال شخصيت اجتنابي، نوع ديگري از اختلال است که فرد با وجودي که از لحاظ اجتماعي از ارتباط برقرار کردن با ديگران لذت مي‌برد، از برقراري ارتباط با ديگران هراس دارد. ترس از مسخره شدن، خرابکاري در جمع و... و در نهايت طرد شدن مانع از برقراري ارتباط اين افراد با ديگران مي‌شود. اگر اين اختلال شدت داشته باشد و حالت بيمارگونه پيدا کند، قطعا براي فرد و همسرش مشکل‌ساز خواهد شد. بعضي افراد هم به اختلال شخصيت وسواسي اجباري مبتلا هستند. اين افراد معمولا بسيار کمال‌طلب هستند و انتقادپذيري‌شان در اين زمينه بسيار کم است. آنها دوست دارند ديگران را کنترل کنند و کمال‌گرايي در همه جنبه‌هاي زندگي‌شان ديده مي‌شود. اين افراد معمولا روابط اجتماعي و تفريحشان را هم فداي کمال‌گرايي‌شان مي‌کنند و بيش از حد براي شغلشان وقت مي‌گذارند. بيش از حد منظم، جزئي‌نگر و بسيار انعطاف‌ناپذيرند و حتي ممکن است افراد خسيس و لجبازي هم باشند.


از خودشيفته تا ضد‌اجتماعي

گروه ديگري از اختلال‌هاي شخصيتي به 4 اختلال خودشيفته، نمايشي، مرزي و ضداجتماعي تقسيم مي‌شوند. خودشيفته‌ها افرادي خودخواه و خودپسندند و احساس مي‌کنند دنيا حول محور آنها مي‌چرخد. هميشه از بالا به بقيه نگاه مي‌کنند و به همين دليل احساس همدلي کمتري با ديگران دارند. زندگي با اين افراد سخت است چراکه سعي مي‌کنند ديگران را تحقير کنند و خود را بالا ببرند. پس موقع انتخاب خوب چشم‌هايتان را باز کنيد! مبتلايان به اختلال شخصيت نمايشي هم معمولا با ادا و اطوارهاي خاص صحبت مي‌کنند، لباس و مدل مو و... آنها با ديگران بسيار متفاوت است و تمايل زيادي به جلب توجه ديگران دارند رفتارهاي اين افراد هيجاني است و معمولا ارتباطشان با ديگران بسيار سطحي است؛ پس ازدواج با اين افراد ريسک بزرگي محسوب مي‌شود. اما آن گروه از افرادي که در زندگي ثبات‌قدم ندارند و دائم در تلاطم هستند، مبتلايان به اختلال شخصيت مرزي هستند. اين افراد در رفتار و کردار و زندگي هيچ‌وقت پايدار نيستند و با کوچک‌ترين اتفاقي تغيير نظر مي‌دهند چون احساسشان در مورد خودشان هم بسيار ناپايدار است. احساس پوچي و اقدام به خودکشي، ضعف در کنترل خشم و بي‌ثباتي در الگوهاي رفتاري از ديگر نشانه‌هاي اين اختلال است و افرادي که مدام شغل عوض مي‌کنند، در همين گروه قرار دارند. اختلال ضداجتماعي گونه‌اي ديگر از اختلال شخصيت است که حادترين حالتش را مي‌توان در جنايتکاران و افراد مجرم ديد! اين افراد نمي‌توانند خود را با قانون تطابق دهند، بدون عذاب وجدان دروغ مي‌گويند، به حريم ديگران احترام نمي‌گذارند و به حقوق ديگران تجاوز مي‌کنند و همسرشان هم از اين قاعده مستثني نيست! زندگي با اين افراد نه‌تنها سخت بلکه خطرناک است


کساني که به ندرت ازدواج مي‌کنند...
اختلال شخصيت پارانوئيد که به‌عنوان بدبين و شکاک يا بددل معروف است، باعث مي‌شود فرد خيلي سخت به ديگران اعتماد کند. اين افراد اصولا به همه، حتي همسرشان سوءظن دارند و با کوچک‌ترين اشتباهي اعتمادشان را از دست مي‌دهند. مدام فکر مي‌کنند ديگران مي‌خواهند از آنها سوءاستفاده کنند بنابراين هميشه در حال انجام کارهايي هستند که ديگران نتوانند از آنها سوءاستفاده کنند. بسيار کينه‌اي هستند و به محض اينکه اشتباهي از اطرافيانشان ببينند، سريع ارتباطشان را قطع مي‌کنند و روابط اجتماعي‌‌شان را بر هم مي‌زنند. اين افراد معمولا اهل روابط اجتماعي نيستند و زندگي با آنها طاقت‌فرساست. در ميان اختلال‌هاي شخصيت، مبتلايان به اختلال اسکيزوتايپال يا گسيخته‌گون و اختلال اسکيزوئيد کمتر سراغ ازدواج و عشق و عاشقي مي‌روند چون اساسا افراد اجتماعي‌اي نيستند اما ممکن است بنا به دلايلي عاشق شوند و سراغ زندگي مشترک هم بروند اما با رفتارهايي که دارند، اغلب همان زندگي انفرادي را ادامه مي‌دهند. مبتلايان به اختلال اسکيزوتايپال عجيب و غيرعادي با اعتقاداتي ماورائي هستند و به سحر و جادو و خرافه اعتقاد زيادي دارند؛ افرادي که براي هر کاري سرکتاب باز مي‌کنند و دعا مي‌گيرند و... براي دفع شر و خير و... دنبال سحر و جادو هستند، در اين گروه‌اند. درک اين افراد از واقعيت مي‌تواند با اشتباه‌هاي بزرگي همراه باشد و به خاطر اعتقادات عجيب و خرافي‌شان ممکن است دچار بدگماني و سوءظن‌هاي پارانوئيدي شوند. اما اختلال شخصيت اسکيزوئيد به مراتب پيچيده‌تر از تمام اختلال‌هاست.

افراد اسکيزوئيد زندگي کاملا فردي دارند و معمولا نمي‌توانند کسي را به دنياي خود راه دهند. اين افراد در روابط با ديگران شرکت نمي‌کنند، بسيار منزوي و گوشه‌گير هستند و از ارتباط اجتماعي و رابطه با ديگران اصلا لذت نمي‌برند بنابراين معمولا از لحاظ جنسي هم افراد سردي هستند. پس تمايل کمتري به ازدواج دارند اما ممکن است به دلايل خاص عاشق فردي شوند و براي به دست آوردن عشقشان هر کاري بکنند اما بعد از ازدواج دوباره به دنياي خود بر مي‌گردند و علاقه سطحي و ناگهاني پيش‌آمده را پس مي‌زنند و به زندگي سرد، تغييرناپذير و انفرادي خود باز مي‌گردند.




زندگی مثبت




نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: