این حادثه از این جهت قابل تحلیل است که چگونه میشود یک پزشک که برای درمان و سلامت مردم سوگند پزشکی خورده است، اسیدپاش شود؟ ما را چه شده است که به جای توسل به قانون در جامعهای متمدن، برای حل مشکلاتمان به روشهای این چنینی روی میآوریم؟ براستی چگونه میشود یک پزشک به جای گرفتن قلم در دست و نوشتن نسخه درمان بیماران، شیشه اسید در دست گیرد و مشکل شخصی و یا صنفیاش را با پاشیدن اسید بر روی همکارش حل کند؟ ریشه در کجاست؟ ما و بیصبری و کم تحملیمان، مسئولان فرهنگی، نهادهای قضایی و انتظامی... چه کسی مقصر است؟ تا به حال فکر کردهایم اگر توسل به چنین روشهایی باب شود زندگی ما دیگر فرقی با زندگی کردن بر اساس قانون جنگل ندارد؟
به نظر می رسد همین امروز لازم است برای جلوگیری از رواج چنین روشهای غیر انسانی، همه ما اعم از رسانهها، مسئولان و نهادهای فرهنگساز دست به کار شوند و ضمن برخورد شدید با چنین رفتارهای نامعقول کاری کنند، که اگر دیر بجنبیم، چه بسا با لطمات و عوارض جبرانناپذیر بیشتری رویارو شویم.
او اسیدپاشی است که پزشک شده .....
بروید بررسی کنید که چگونه یک اسید پاش پزشک شده است؟
رفتار و منش و دیدگاههای این فرد چگونه بوده است که حتی با این همه اطلاعات پزشکی ، هنوز خوی اسید پاشی از درونش بیرون نرفته است .......
زاده شده، گذر زمان را طى كرده و مثل هر آدميزاد ديگرى كم يا زياد خورده، خوابيده، مريض شده، تب كرده و گاهى زخمهايي بر جسم و جانش باقى مانده است. اين آدميزاد از بقيه بيشتر خوانده و تواناتر بوده است. همين آدميزاد به تقدير آفرينش اجازه داشته و دارد كه مريض شود، تب كند، قاطى كند و هذيان بگويد. زمان تب و بيمارى مثل ديگران استراحت لازم است، دوا و درمان ميخواهد. مراقبت نياز دارد. محتاج دكتر و پرستار است.
آن وقت نميتواند كار كند، بيمار است، ديگر پزشك نيست؛ ولى
آدميزاد است. او حالا بيمار است. شايد دورانى يك پزشك " بوده است". اما حداقل حالا ثابت شد مثل سالها قبل هنوز بيمار است. يك بيمار، يك دردمند ، يك آدميزاد كه قاطى كرده وسير منطق را در تصميم و عمل از دست داده و جام اسيد را بر صورت يك پزشك - يك انسان- پاشيده است.
در دنباله حوادث اخير ازسويى عواطف جامعه، غرور ملى، و نفرت از خشونت در قلب مردم انباشته شده و از سوى ديگر مدتى است جامعه پزشكى زير ذره بين خويش و بيگانه قرار گرفته است. كار وحشتناك او بيش از آنكه جنايت باشد، "جنون يك آدميزاد بيمار" است.
كه يك پزشك كه بايد جان مردم را نجات دهد به دليل بي انصافي هاي يك مافوق دست به اين كار ميزند
بي انصافي پزشك مافوق كه باعث اين عصبيت شده است در جاي خود محكوم است ولي هزار دليل بالاتر از اينهم باعث اسيد پاشي واعمال خشونت اونهم از طرف كسي كه ميخواهد محرم اسرار مردم باشد توجيه پذير نمي باشد