کد خبر: ۳۶۰۹۰
تاریخ انتشار: ۰۵:۰۰ - ۱۱ مهر ۱۳۹۳ - 2014October 03
شفاآنلاین-از بزرگ ترین ضرورت‌های زندگی، نیاز به دوستی با دیگران است. در اسلام نیز به رفاقتی که بر ضوابط دینی مبتنی باشد، به دیده احترام نگریسته شده و درباره دوستی و انتخاب دوست خوب، سفارش‌های فراوانی شده است.
به گزارش شفا آنلاین،امیرمومنان علیه السلام در کلامی‌می‌فرماید: «هر که دوستی ندارد، همانند انسانی است که مهم ترین اعضای خود را از دست داده است.»(1) نیز از آن حضرت است که: «ناتوان ترین مردم کسی است که نتواند دوستی برای خود انتخاب کند و ناتوان تر کسی که دوستی را که به دست آورده، از دست بدهد.»(2)
 آزمایش پیش از دوستی 
با توجه به تأثیر فراوانی که دوستان در زندگی انسان دارند، دقت در گزینش آنها، امری ضروری و لازم است. از این رو، پیشوایان هدایتگر، آزمودن دوست را پیش از انتخاب لازم دانسته اند. امیرمومنان علیه‌السلام می‌فرماید: «در برگزیدن دوستان، آزمایش را مقدم بدار.»(3) نیز می‌فرماید: «کسی که پس از آزمایش صحیح، شخصی را برای دوستی برگزیند، رفاقتش پایدار و دوستی اش استوار خواهد ماند.»(4) نیز فرموده‌است: «کسی که (در آزمایش حساب شده) از دوست خود، اطمینان و استقامت در دین و درستی در راه و رسم زندگی ببیند، دیگر نباید به سخنان این و آن توجه کند.»(5)
 دوستی‌های خوب و ماندگار
انگیزه انتخاب دوست، رابطه مستقیمی‌با مدت دوستی دارد. هرگاه دو نفر برای خدا و خدمت به یکدیگر دست دوستی به هم دهند، روز به روز دوستی آنها تقویت می‌شود و استواری بیشتری می‌یابد، ولی زمانی که افراد فقط منافع شخصی و مادی خودشان را در نظر بگیرند، پیوند دوستی شان با یکدیگر سُست و ناپایدار می‌گردد. امیرمومنان علیه السلام می‌فرماید: «دوست، کسی است که تو را با جانش نگه دارد و بر مال و فرزندان و خاندانش برگزیند.»(6) نیز می‌فرماید: «رفیق، خوب نیست، مگر کسی که در مواقع تهیدستی و در غیاب و حتی پس از مرگ نیز دوست خود را یاری و اسرار او را حفظ کند.»(7)
 آینه ای به نام دوست 
آینه، هم خوبی‌ها را نشان می‌دهد و هم بدی‌ها را؛ آن هم به همان اندازه واقعی اش، نه کوچک‌تر و نه بزرگ‌تر. دوست خوب نیز همواره نقاط قوّت و ضعف انسان را بازگو می‌کند، تا قوّت‌ها را تقویت و کاستی‌ها را از میان ببرد و به این صورت، مسیر رشد و کمال را بپیماید. بدون شک دوستی که اشتباه دوستش را به او تذکر ندهد و به راهنمایی اش نپردازد، او را از گمراهی باز نداشته‌است. همچنین، دوستی که نقاط قوّت و خوبی‌ها را بیش از اندازه بزرگ جلوه دهد، دوستش را گرفتار خودبینی و غرور می‌کند. بر این اساس، باید در دوستی با چنین افرادی تجدیدنظر کرد. امیرمومنان علی علیه السلام می‌فرماید: «دوستدار تو، تو را از بدی باز می‌دارد.»(8) و «هر کس عیب‌های تو را بر تو آشکار سازد، دوست تو است.»(9) و «همواره دوست خود را با پند و اندرز نصیحت کن؛ چه خوب باشد یا زشت.»(10)
 با اینان دوستی نکنیم
دوستی و دوست یابی، ضرورتی اجتماعی است و به همین دلیل، اهداف و شرایطی نیز دارد. از نگاه نهج البلاغه، نمی‌توان با هر کسی دوست شد؛ کسانی مانند اشرار، افراد فرومایه، دنیاطلب، دروغگو، پست، چاپلوس، بخیل، فاسد، عیب جو، سخن چین، احمق، نادان و منافق، شایستگی دوستی را ندارند. امیرمومنان علی علیه السلام می‌فرماید:«با چاپلوس رفاقت نکن که او با چرب زبانی، تو را اغفال می‌کند و کار نادرست را در نظرت درست جلوه می‌دهد.»(11)؛ «از دوستی با دروغگو بپرهیز؛ زیرا دروغگو چون سراب است، دور را نزدیک و نزدیک را دور می‌نماید.»(12)؛ «از دوستی با افراد فاسد بپرهیز که بدی و زشتی‌شان همیشگی است.»(13)؛ «از دوستی با نادان بپرهیز؛ زیرا می‌خواهد به تو نفعی برساند، ولی زیان می‌رساند.»(14)
 میانه روی در دوستی 
بعضی‌ها وقتی با کسی دوست می‌شوند، در همان روزهای نخست چنان به او اعتماد می‌کنند که همه اسرار زندگی خویش را با او در میان می‌گذارند و هیچ محدودیتی در رفاقت نمی‌شناسند؛ در حالی که اگر روزی این علاقه‌های لحظه ای و افراطی از میان برود و دشمنی و اختلافی بینشان ایجاد شود، ضربه‌های جبران‌ناپذیری متوجه آنها خواهد شد. امیرمومنان علی علیه‌السلام در کلامی‌زیبا می‌فرماید: «در رفاقت با دوست خود اندازه نگهدار، برای آنکه شاید روزی با تو دشمن شود؛ و در دشمنی با دشمن خود نیز اندازه نگهدار، برای آنکه شاید او نیز روزی دوست تو گردد.»(15)
 پندهای دوستانه 
در دین آسمانی اسلام، اصل بر این است که مومنان یکدیگر را دوست بدارند و از هر چه موجب دشمنی است، دوری کنند. از دیدگاه نهج البلاغه، اساس و پایه دوستی‌ها، ارزش‌های الهی و معنوی است و با کسی باید دوست شد که دیندار و پرهیزکار باشد و عامل رشد و تکامل روحی و معنوی آدمی‌گردد و همواره او را به تقوا و پاکی بخواند. امیرمومنان علی علیه السلام می‌فرماید: «هیچ مهربانی و دوستی ای، همچون دوست خوب و پندگو نیست.»(16)
 پرهیز از رفتارهای ناشایست 
پس از انتخاب دوست، باید در نگهداری و ارتباط سالم و سودمند با او کوشید. میانه روی در ارتباط، یکی از راه‌های حفظ دوستی است، زیرا رفت و آمدهای بسیار و ملاقات‌های بی حد و اندازه، خسته کننده است و محبت را از میان می‌برد. انسان باید همواره مراقب باشد دوستان خوب خود را با رفتارهای ناشایست، همچون پرخاشگری، بدگویی، فخر فروشی، دروغگویی، بی وفایی، بداخلاقی، حسادت، بخل و... از دست ندهد. امیر مومنان علیه السلام می‌فرماید: «به خشم آوردن و شرمنده ساختن دوست، مقدمه جدایی است.»(17) و «دوستی خود را به بی وفایی از دست مده.»(18) و «حسادت به دوست، دلیل بیماری و غیر واقعی بودن دوستی است.»(19) و «شخص گردنکش، یار و دوستی ندارد.»(20)
 معیار شناخت دوست از دشمن
حضرت علی(ع) چه تعبیرات زیبایی دارد. حضرت می‌فرماید: «الصدیق من كان ناهیا عن الظلم و العدوان» دوست كسی است كه انسان را از ظلم و دشمنی باز‌دارد. «رفیق» به كسی می‌گویند كه جلوی تو را بگیرد و نگذارد تو حق‌كشی و مرزشكنی كنی. «معینا علی البر و الاحسان» (غررالحكم/514) از این طرف وقتی كه می‌بیند تو می‌خواهی مرز الهی را رعایت كنی و اطاعت الهی را به جا آوری، به تو كمك می‌كند. معیارهای رفیق، این است. «صدیقك من نهاك و عدوك من اغراك» (همان) دوست تو كیست؟ آن كه وقتی می‌خواهی مرزشكنی كنی، جلوی تو را می‌گیرد و نمی‌گذارد كه مرزشكنی كنی. به تو می‌گوید: این كار را نكن! این خیانت است! این جنایت است! این معصیت است! رفیق با رفیق خود این طور حرف می‌زند. «و عدوك من اغراك» آن كسی كه تو را فریب می‌دهد، مغرورت می‌كند و تو را به وادی مرزشكنی می‌كشاند، دشمن تو است. كاری می‌كند كه تو، نه شرع سرت بشود و نه عقل. كسی كه تو را از وادی انسانیت و الهیت دور می‌كند، دشمن توست. حضرت یك تعبیر در ارتباط با ریاست دارد كه خیلی گویاست، آنجا كه می‌فرماید: «عند زوال القدره یتبین الصدیق من العدو» (همان ص424) هنگام پایان قدرت، دوست از دشمن شناخته می‌شود. وقتی كه به ریاست (و به تعبیر امروزی‌ها مسئولیت) رسیدی دنبال تو هستند اما همین كه مسئولیت را از تو گرفتند، همه می‌گویند: خداحافظ! به سلامت! آن جا دوست از دشمن شناخته می‌شود. آنجا می‌بینید كه چه كسانی پشت كردند و رفتند و چه كسانی هم باقی ماندند. حضرت معیار می‌دهد تا كسانی را كه برای دنیا به سوی تو آمدند و معیار رفاقتی شان دنیا بود و كسانی را كه معیار رفاقتی‌شان دنیا نبود، بشناسی. قدرت در اینجا اعم است یعنی هر نوع تمكن و توانایی. تمكن مالی هم قدرت است. لذا تا موقعی كه از نظر دنیایی دست تو پر بود با تو رفیقند، اما وقتی كه دست تو خالی شد، آنجا دیگر رفاقت بی‌رفاقت. این تعبیرات حضرت علی(ع) معیار است. یك بحث اساسی این قانون الهی است كه در باب رفاقت باید توضیح دهیم. لذا ما می‌بینیم كه قرآن به پیغمبرش می‌گوید با چه كسی رفاقت كن و با چه كسی رفاقت نكن! جهت آن هم روشن است، چون این رابطه نقش سازندگی دارد. لذا اگر طبق معیار الهی باشد، اصلاح می‌كند و اگر نباشد، نقش تخریبی دارد و سازندگی و تخریب هم برای انسان بسیار سرنوشت‌ساز است. هم در نشئه دنیا و هم در نشئه آخرت كه جاودانه است. آن وقت در آیه ای می‌فرماید: «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الاالمتقین»(زخرف/76) توجه كن كه با كه رفاقت می‌كنی! گروهی رفاقتشان به دشمنی تبدیل می‌شود، اما دوستی گروهی دیگر  پایدار  می‌ماند.
آرمان
برچسب ها: دوستی ، رفاقت ، اسلام
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: