کد خبر: ۳۱۹۴۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۴ - ۰۱ شهريور ۱۳۹۳ - 2014August 23
شفاآنلاین-یک سال است که عقد کرده‌ام، دوست دارم با دوستانم رابطه داشته باشم و با آن‌ها رفت و آمد کنم اما همسرم اجازه نمی‌دهد و می‌گوید چون من با دوستانم نمی‌گردم شما هم نباید با دوستانت ارتباط داشته باشی. از دست او خیلی عصبانی هستم.
به گزارش شفا آنلاین،یک تعامل دو طرفه می‌تواند مشکل شما را حل کند. در واقع هم لازم است شما قدری با کاهش رفت و آمدهای دوستانه به احساسات همسرتان احترام بگذارید و هم از سوی دیگر لازم است همسرتان قدری از سخت گیری‌های خود بکاهد. این را هم فراموش نکنید که شما تازه ازدواج کرده‌اید و روزهای حساسی را پشت سر می‌گذارید. در سال‌های اول زندگی همسران به خاطر ترس از طرد شدگی تمایل دارند تمام توجه همسرشان به آن‌ها باشد، اما به مرور زمان هم اشتیاق رفت و آمد با دوستان مجردی در شما کاهش می‌یابد و هم همسرتان از سخت گیری‌های افراطی خود می‌کاهد.

با این حال اگر احساس می‌کنید کنترل‌گری همسر شما بیش از حد است و در دیگر موارد زندگی مثل رفت و آمد با فامیل و... هم سختگیری می‌کند، این مطلب می‌تواند به شما کمک کند. خوب است این نکته را هم بدانید که تمام انسان‌ها به طور معمول حد و مرزهایی در زندگیشان دارند که برای آن‌ها حس امنیت، آزادی، استقلال، اعتماد به نفس و خودکفایی را به ارمغان می‌آورد.

در واقع مرزهای هر انسان به نوعی معرف «هویت» اوست و چنانچه آگاهانه و یا ناآگاهانه از طرف دیگران مورد تهدید قرار گیرد «هویت» فرد خدشه دار می‌شود. با این حال اگر شما با فنون مطرح کردن اصولی خواسته‌های منطقی آشنا باشید می‌توانید هم به خواسته‌های خود برسید و هم از ناراحتی همسرتان و تلخ شدن زندگی مشترکتان جلوگیری کنید.

«کنترلگر»‌ها را بیشتر بشناسیم

افراد «کنترل کننده» در عین حال که انسان‌هایی عاطفی و یا حتی زودرنج هستند اما به سادگی احساسات و عواطف خود را بروز نمی‌دهند، از قانون همه یا هیچ پیروی می‌کنند، ریزبینی، موشکافی و نظارت دقیق را در تمام امور زندگی خود و دیگران لحاظ می‌کنند، از ایده آل‌های زندگی مشترک و رعایت کردن آرمان‌های اخلاقی سخن می‌گویند اما از رعایت کردن این مسائل در زندگی مشترک خود و روابطشان با اطرافیان نزدیک عاجزند، به گونه‌ای رفتار می‌کنند و تصمیم می‌گیرند که انگار ربطی به دیگران ندارد و در بسیاری از موارد دوست، همکار و بویژه همسر خود را محکوم می‌کنند، در واقع افراد کنترلگر همواره در حال کنترل دیگران هستند اما خودشان تحت کنترل در نمی‌آیند، همچنین با انتظارات کمال گرایانه، معیار‌ها و استانداردهای غیرقابل دسترس تعیین می‌کنند.

در عده‌ای از افراد کنترلگر علائم اعتماد به نفس «پایین» یا اعتماد به نفس «کاذب» دیده می‌شود اما رنگ و بویی از عزت نفس «سالم» در آن‌ها مشاهده نمی‌شود. این دسته از افراد اگر چه در جنگ قدرت «برنده» هستند اما به زودی خودشان نیز در پشت میله‌های کنترل‌گریشان زندانی می‌شوند زیرا شور و نشاط طرف مقابل برای بروز آزادانه احساساتش را با دلسرد کردن او از بین می‌برند و زندگی را به یکنواختی می‌رسانند.

در مقابل «کنترلگر» چگونه رفتار کنیم؟

عموما افراد مختلف با تعمق در روحیات و شخصیت خود و همچنین وقوف کافی بر ابعاد شخصیتی فرد کنترلگر در رفتار با این دسته از افراد تدابیر مختلفی اتخاذ می‌کنند که به ۳ طبقه تقسیم می‌شود:

۱ -مقاومت: عبارت است از گارد گرفتن لجبازانه همراه با داد و بیداد و پرخاشگری در برابر فرد کنترلگر برای به کرسی نشاندن حرف خود، طوری که موجب پرخاشگری و ایجاد واکنش در کنترلگر می‌شود.

۲ -بی تفاوتی و یا گریز: جدی نگرفتن رای و نظر کنترلگر و ادامه دادن راه خود، اما با رعایت پاره‌ای از ملاحظات و چارچوب‌ها. به طور مثال فرد با زبان یا رفتار غیرکلامی نشان می‌دهد که برای حرف کنترل گر احترام قائل است اما در عمل کار خود را انجام می‌دهد و یا گاهی در مقابل او سکوت می‌کند تا جو کمی آرام‌تر شود منتهی همچنان در انجام آنچه صلاح می‌بیند مصر است.

۳ - اطاعت و تسلیم پذیری: که نشانگر اعتماد به نفس ضعیف و به معنای تبعیت کامل از تصمیمات کنترلگر است. این دسته از افراد به مرور زمان مستعد ابتلا به اضطراب، افسردگی، وسواس فکری و عملی می‌شوند.

۴ - حفظ اعتماد به نفس و اصرار بر تحقق خواسته‌ها: از آنجا که به توصیه روان‌شناسان حفظ اعتماد به نفس و اصرار بر تحقق خواسته‌ها منطقی‌تر از دیگر تدابیر به نظر می‌رسد در ادامه به بیان راهکارهایی برای پیاده سازی این نوع رفتار می‌پردازیم:

در ابتدا صادقانه به بررسی صلاحیت دوستانتان برای ادامه ارتباط بپردازید
بسیاری از ما بر اهمیت این موضوع واقفیم که ارتباط با دوستان با تجربه و موفق می‌تواند نقش موثری در پیشرفت‌های بعدی ما چه در دوران تجرد و چه در زندگی بعد از ازدواج داشته باشد. با این حال عده‌ای از افراد به خوبی آگاهند که برخی از دوستانشان صلاحیت و شایستگی لازم برای ادامه روابط را ندارند اما از آنجا که مصرانه به دنبال پر کردن وقتشان بیرون از فضای منزل‌اند و یا لجوجانه به دنبال مقاومت در برابر رای و نظر همسرشان هستند، از این واقعیت که تعامل با تعدادی از دوستانشان به طور غیرمستقیم و نامحسوس زندگی زناشویی آنان را نیز به مخاطره می‌اندازد، چشم پوشی می‌کنند؛ بنابراین دلایل مخالفت همسرتان را با دوستانتان جویا شوید.

بررسی کنید چه عملی از دوستانتان سر زده که باعث تشدید چنین عکس العملی در همسرتان شده است، آن‌ها را عنوان و سعی کنید بی‌طرفانه درباره خودتان و دوستانتان قضاوت کنید. چنانچه به این نتیجه رسیدید که درباره ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی برخی از دوستانتان با همسرتان موافق هستید و به او حق می‌دهید که با حضور آنان در زندگی شما مخالفت کند، پس ارتباطتان را با آن‌ها قطع کنید.

از فراوانی و میزان رفت و آمد خود با دوستانتان بکاهید
در مواردی نیز دیده می‌شود که رفت و آمد بیش از اندازه یکی از طرفین با دوستانش زمینه حساسیت و کنترل‌گری طرف مقابل را فراهم می‌آورد. در چنین شرایطی بهترین کار این است که رفت و آمد خود را به حد اعتدال برسانید.

فرصت آشنایی با دوستان خود را برای همسرتان فراهم آورید
اجازه بدهید همسرتان از نزدیک با دوستانتان آشنا شود. به جای پنهان کاری درباره خصوصیات دوستانتان با همسرتان گفت‌و‌گو کنید تا بیش از این حساس نشود.

ایستادگی اصولی بر سر تحقق نیازهای منطقی خود را بیاموزید
به طور کلی با قرار گرفتن در هر رابطه‌ای که طرف مقابل شما فردی انعطاف ناپذیر است و احتمال می‌رود که شما در ارتباط با چنین فردی به دلیل نادیده گرفتن نیازهای طبیعیتان به نوعی انفعال، استیصال و افسردگی مبتلا شوید بهتر است حس خودباوری و اعتماد به نفس را در خود بیدار و بر سر تحقق خواسته‌‌هایتان ایستادگی کنید. به طور قطع، در بسیاری از موارد زمانی که با همسرتان درباره مسئله‌ای مخالفت می‌کنید نمی‌توانید انتظار تغییر او را داشته باشید.

در چنین شرایطی بهترین عکس العمل، تحمل احساسات خود در برابر واکنش‌های همسر است که نیازمند خود حمایتی و عزت نفس در شماست. پس همسرتان را همانگونه که هست و با حفظ عزت نفس خود بپذیرید.

به همسرتان احترام بگذارید و از او بخواهید ملاک‌های صلاحیت و شایستگی دوستانتان را معرفی کند
چنانچه در مقابل افراد کنترل گر شما نیز به مقاومت یا لجبازی اقدام کنید معمولا فضای خانواده متشنج می‌شود و کاری از پیش نمی‌برید. منطقی‌تر این است که به حساسیت همسرتان احترام بگذارید و از او بخواهید برایتان توضیح دهد وجود چه «ملاک‌هایی» را در دوستان شما تایید می‌کند و بر آن اساس اجازه رفت و آمد آسان‌تر را به شما می‌دهد.

در واقع با فراهم آوردن چنین شرایطی به طور غیرمستقیم این پیام را می‌رسانید که دوست دارید با دوستانتان ارتباط داشته باشید اما به او هم احترام می‌گذارید و می‌توانید زیر نظر همسرتان روابطتان را با دوستانی که بر سر شایستگی آن‌ها اتفاق نظر دارید ادامه دهید. (ملیحه شهرستانی - کار‌شناس ارشد مشاوره خانواده/ خراسان)

برچسب ها: همسر ، رفیق ، دوست
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: