شفا آنلاين-متاسفانه مدتي است که تماشاي اين گونه فيلمها بيشتر شده است درحالي که حتي جوامع غربي که تا چندي پيش، تماشاي اين فيلمها را نهتنها بيضرر، بلکه از بعضي جنبهها مفيد ميدانستند، اکنون به اين نتيجه رسيدهاند که تاثيرات مخرب اين فيلمها تاحدي است که بايد در زمينه عدم گرايش به آنها، خصوصا در سنين نوجواني، فرهنگسازي و اقدام قانوني کنند.
به گزارش
شفا آنلاين،شايد عجيب باشد ولي ريشه بسياري از مشکلات زناشويي تماشاي همين فيلمهاي مستهجن است؛ زنان زيادي هستند که با نااميدي تلاش ميکنند زندگيشان را حفظ کنند ولي نميدانند چطور بايد اين کار را بکنند درحالي که همسرشان نسبت به آنها کاملا سرد است يا در رابطه زناشويي توقعات غيرمنطقي دارد، هيچوقت از او راضي نيست و او را کسلکننده و بدون جذابيت ميداند.
اکنون 5 مورد از مهمترين تاثيراتي راکه ديدن فيلمهاي مستهجن روي بيننده دارد ، بيان ميکنيم. به هرحال بسياري از اين تبعات منفي براي هر دو گروه زنان و مردان يکسان است.1. بيننده ديگر نميتواند هيجان جنسي را فقط با همسرش تجربه کند: فيلمهاي مستهجن مرکز مربوط به هيجان جنسي را در مغز فعال ميکند. وقتي به ارگاسم منجر شود، يک واکنش شيميايي اتفاق ميافتد و انتقال دهنده هاي عصبي آزاد ميشوند. بيننده با تکرار اين عمل، درواقع به مغزش آموزش ميدهد که تنها زماني فرمان تحريک جنسي بدهد که محرکش يک تصوير، ايده يا ويدئو باشد نه همسر فرد. حال آنکه اگر تا زمان ازدواج صبر کند، تمام اين اتفاقات شيميايي و هورموني با همسرش برايش رخ ميدهد و در نتيجه او از نظر احساسي و جنسي کاملا به همسر وابسته ميشود. البته ممکن است بعضيها بهرغم تماشاي اين فيلمها، بتوانند با همسرشان رابطه داشته باشند ولي آن لذت و هيجاني که بايد را تجربه نميکنند و شايد نتوانند طعم يک رابطه موفق را بچشند.
2. غريزه جنسي مختل ميشود: بسياري از زوجهاي جوان در زمان ازدواجشان هردو باکره (بدون تجربه جنسي) بودهاند ولي رابطه زناشوييشان تنها به دوران ماه عسل محدود بوده و پس از آن فقط هر يکي دو ماه يکبار (آن هم با اصرار زن) رابطه داشتهاند و دليلش را عدم تمايل ميدانند. از مرداني که دوران بلوغشان را با فيلمهاي مستهجن ميگذرانند انتظاري جز اين نميرود.
3. تنبلي در رابطه زناشويي: کسي که لذت جنسي را با ديدن فيلم تجربه ميکند، ديگر لازم نيست تلاش کند تا کسي را سر شوق بياورد يا اصلا وظيفهاي نسبت به کسي احساس کند. بسياري از اين گروه از مردان، ادعا ميکنند همسرشان آنها را تحريک نميکند به همين دليل به او گرايش ندارند، درحالي که متوجه نيستند براي اينکه همسرشان بتواند به درستي نقش محرک را بازي کند، آنها هم بايد کارهايي انجام دهند. رابطه اين افراد هميشه يک طرفه بوده چون هرگز مجبور نبوده اند کسي را راضي کنند بنابراين درک نميکنند رابطه زناشويي يک عمل کاملا دوطرفه است که آنها هم در مقابل وظيفه دارند موجبات هيجان و لذت طرف مقابل را فراهم کنند.
4. عشق را به يک مفهوم خارجي تبديل ميکند: مغز انسان به گونهاي خلق شده که وقتي مرکز هيجان و لذت جنسي بهکار ميافتد با يک حس صميميت و دوستي نزديک همراه است. تماشاي فيلم مستهجن يعني حس لذت منهاي صميميت؛ کسي که لذت جنسياش براي طولانيمدت از طريق ديدن فيلم بوده، پس از ازدواج، طبعا مغزش براي ايجاد حس صميميت حين رابطه زناشويي فرمان نميدهد چراکه نميتواند اين لذت جديد را از آن مدلي که تا پيش از اين بوده تفکيک کند. خداوند رابطه زناشويي را براي ايجاد مهر و محبت بين همسران آفريده، حتي هورمون حس وابستگي را در بدن انسان قرار داده که در زمان ارگاسم آزاد ميشود و باعث ميشود زن و شوهر احساس نزديکي و وابستگي به هم کنند. وقتي قرار باشد در زمان ترشح اين هورمون هيچ شخص دومي در واقعيت وجود نداشته باشد، قطعا در طول زمان، تاثير آن به کلي از بين خواهد رفت؛ رابطه زناشويي ديگر حس وابستگي و نزديکي را در فرد ايجاد نخواهد کرد.
5. ملاطفت و ابراز مهر حين رابطه زناشويي را دشوار ميکند: رابطه جنسي به خوديخود تاحدي مستعد خشونت، بيعاطفگي و جبر است، پس در رابطه زناشويي داشتن رفتار ملاطفتآميز بسيار مهم است اما از آنجا که فيلمهاي مستهجن اغلب خشن هستند، کاربران اين فيلمها، ابراز محبت حين رابطه را بلد نيستند؛ مغز آنها عادت کرده به اينکه لازم نيست براي تحريک کردن همسرشان تلاش و ابراز محبت کند. براي اين افراد رابطه جنسي امري کاملا جدا از احساسات عاطفي و مهرورزي است.
زندگی مثبت