کد خبر: ۳۰۶۵۱
تاریخ انتشار: ۱۷:۵۵ - ۱۹ مرداد ۱۳۹۳ - 2014August 10
شفا آنلاين- مطالعه ملی بار بیماری‌ها و آسیب‌ها در ایران نشان می‌دهد که بیماری‌های روانی و اختلالات رفتاری پس از حوادث عمدی و غیرعمدی، بزرگ‌ترین مشکل سلامت در ایران از لحاظ شاخص سال‌های تعدیل شده عمر در اثر ناتوانی (Disability Adgustea life Years- Dalys) است.
به گزارش شفا آنلاين،در بین بیماری ها و اختلالات روانی، افسردگی یکی از رایج‌ترین‌هاست و در بررسی سلامت مردم، موضوعی بسیار با اهمیت به شمار می‌رود، به‌طوری که براساس مطالعه ملی بار بیماری‌ها و آسیب‌ها در ایران، افسردگی سومین مشکل سلامتی در کشور به شمار می‌رود و مهم است که کدام گروه از جامعه جزء نخستین افسرده‌ها قرار می‌گیرند تا در اولویت‌های سیاست‌های بهداشتی و اجتماعی کشور باشند.

بر همین اساس و به دلیل شیوع بالای افسردگی و بار قابل توجه بیماری برای فرد، نظام سلامت و جامعه، مطالعات بسیار گسترده‌ای برای اتخاذ روش‌های درمانی مناسب و مدیریت بیماری انجام شده است.

دکتر منتظری – دارای دکترای سلامت همگانی با گرایش اپیدمیولوژی،‌ عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی و رییس پژوهشکده علوم بهداشتی – از جمله پژوهشگرانی است که در کشور، مطالعات زیادی بر روی موضوع افسردگی انجام داده است؛ به طوری که وی و همکارانش در آخرین کار مطالعاتی خود درباره افسردگی، 44 مقاله فارسی و 12 مقاله انگلیسی سال‌های 1379 تا 1388 را در مجلات معتبر علمی – پژوهشی داخلی و بین‌المللی مرور کرده و نتایج آن را در پژوهشی تحت عنوان «افسردگی در ایران» منتشر کرده‌اند.

دکتر منتظری همچنین دست به پژوهش دیگری تحت عنوان «مردم ایران چقدر خود را افسرده می‌دانند» زده است.

گفتگوهای دکتر منتظری حاوی نکات مهمی درباره‌ی افسردگی و نتایج پژوهش‌های انجام شده وی و همکاران اوست، این نتایج دریچه‌هایی به سوی درمان افسردگی بر اساس اولویت‌بندی افراد درگیر با این بیماری در جامعه ما خواهد گشود.

بزرگترین سهم بار بیماری‌های غیرکشنده بر دوش افسردگی

این متخصص و پژوهشگر علوم سلامت، افسردگی را چهارمین عامل عمده بار بیماری‌ها در جهان می‌داند که به تنهایی بزرگ‌ترین سهم بار بیماری‌های غیرکشنده را به خود اختصاص می‌دهد و حجم زیادی از منابع عمومی سلامت را به دلیل هزینه‌های قابل توجه تحمیل‌کننده می‌بلعد و از سویی تاثیرات مخربی بر جامعه از جمله کاهش حوصله و انگیزه در زندگی فردی،‌ کار و امور اجتماعی فرد در جامعه به دنبال دارد.

به گفته وی افسردگی با بسیاری از محرک‌ها و عوامل ساده‌ای شروع و به مرور مزمن می‌شود و فرد مبتلا را دچار مشکلات اساسی می‌کند.

دکتر منتظری در تعریف اختلال افسردگی آن را از جمله اختلالات خلقی تعریف می‌کند که سلامت روان را دچار آسیب کرده و سپس سلامت جسمانی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

وی می‌افزاید: اختلال افسردگی اساسی (افسردگی یک قطبی) باید دست کم دوهفته طول بکشد. بیماری که دچار افسردگی می‌شود، علاوه بر خلق افسرده با کاهش شدید علاقه به امور لذتبخش، لااقل چهار علامت از فهرستی شامل تغییرات اشتها و وزن، تغییرات خواب و فعالیت، فقدان انرژی، احساس گناه، مشکل در تفکر و تصمیم‌گیری و افکار عود‌کننده مرگ یا خودکشی را نیز از خود نشان می‌دهد.

افسردگی در چه جوامعی بیشتر است؟

دکتر منتظری در پاسخ به این سوال عوامل متعددی را برشمرد اما در بین عوامل مورد اشاره، آنچه که بیشتر مورد تاکید این متخصص علوم سلامت و پژوهشگر موضوع افسردگی قرار می‌گیرد، «اجرا نشدن قانون» است.

بی‌قانونی نقش مهمی در شیوع افسردگی دارد

به گفته وی در جامعه‌ای که قانون به درستی اجرا نشود و قانون‌گریزی در سطح بالایی باشد، افراد بیشتری مبتلا به افسردگی می‌شوند، زیرا افراد از این‌که نمی‌توانند از حقوق خود دفاع کنند و روشی برای احقاق حق خود نمی‌یابند افسرده می‌شوند. بنابراین اگر اراده‌ای برای پیشگیری از افسردگی در جامعه هست باید اول برای اجرای قانون در سطح جامعه تلاش کرد تا افراد احساس کنند در پناه قانون به حق خود می‌رسند.

احساس بی‌عدالتی هم افسردگی در جامعه را افزایش می‌دهد

وی دومین عامل مهم پیشگیری از شیوع افسردگی را «احساس عدالت» در جامعه می‌داند. دکتر منتظری معتقد است در جامعه‌ای که احساس بی‌عدالتی باشد، افراد دچار افسردگی می‌شوند و برای کار و زندگی انگیزه‌ای ندارند؛ بنابراین هر جامعه‌ای که بخواهد شاداب و پرنشاط باشد، باید احساس عدالت کند؛ ضمن آن‌که «احساس عدالت» از «اجرای عدالت» بسیار مهم‌تر است، یعنی افراد احساس‌ کنند فرصت‌ها در جامعه به درستی و براساس شایستگی‌ها توزیع می‌شود تا آنجا که نگران آن نباشند که اگر فردا به سراغ فرصتی که حق آنهاست بروند بسیار دیر است و در نتیجه بر اثر چنین احساسی فرصت‌طلبی کنند؛ فرصت‌طلبی که درجامعه متاسفانه معنای «زرنگی» به خود گرفته و به قیمت بیماری دیگران و حتی خود فرد فرصت‌طلب تمام می‌شود.

شیوع افسردگی به دنبال نابرابری در جامعه

این پژوهشگر، پس از اشاره به این دو عامل مهم پیشگیری از افسردگی در جوامع یعنی «اجرای قانون» و «احساس عدالت»، به عامل سوم در این زمینه اشاره می‌کند.

به گفته وی، وجود نابرابری‌های گوناگون در جامعه (نابرابری‌های جنسیتی، طبقه اجتماعی، قومیت و نژاد) از عوامل عمومی بروز و شیوع افسردگی در جوامع است و بر اساس متون پژوهشی جدید، نابرابری، افسردگی در جوامع را تشدید کرده است.

وی در همین زمینه به نتیجه مطالعه‌ای در تهران اشاره می‌کند که میزان تاثیر نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی بر سلامت روان افراد بالای 15 سال خانوارهای تهرانی را مورد بررسی قرار داده است که نتایج آن نشان می‌دهد وضعیت اقتصادی افراد بزرگترین سهم را در نابرابری سلامت روان به خود اختصاص می‌دهد.

چند درصد جمعیت ایران افسرده‌ است؟

دکتر منتظری درباره‌ی میزان شیوع افسردگی در ایران آن را 20 درصد اعلام می‌کند و می‌گوید: براساس مطالعه ملی سلامت مردم ایران در سال 1376 که در سال 1386 هم تکرار شد، میانگین شیوع افسردگی در ایران 20 درصد است که در مطالعه ما نیز تحت عنوان «سلامت از دیدگاه مردم»، همین رقم حاصل شده که البته این رقم ممکن است طی سال‌های گذشته افزایش یافته باشد، اما قطعا کاهش نیافته است، چرا که عوامل شیوع افسردگی نیز افزایش یافته‌اند.

دکتر منتظری در ادامه، نتایج پژوهش خود و همکارانش که با مرور 44 مقاله فارسی و 12 مقاله انگلیسی سال‌های 1379 تا 1388 ، منتشره در مجلات معتبر علمی داخلی و بین‌المللی، به دست آمده در اختیار خبرنگار ایسنا قرار می‌دهد.

چه کسانی در ایران افسرده‌ترند؟

براساس پژوهش توصیف شده دکتر منتظری و همکارانش، در بین جمعیت‌های ایرانی، افراد بیوه بیشترین میزان افسردگی در کشور را دارند که بعد از آنها به ترتیب افراد مطلقه قرار دارند. همچنین افراد متاهل پس از این دو گروه بیشترین درصد افسردگی را دارا بوده و افراد مجرد دارای کمترین افسردگی در کشور هستند.

مطلقه‌ها و بیوه ها در صدر جمعیت افسرده

نتایج پژوهش فوق درحالی از مطلقه‌ها و بیوه‌ها به عنوان افراد در صدر مبتلایان افسردگی نام می‌برد که کتب مرجع روانشناسی و روانپزشکی نیز آن را تایید کرده‌اند.

به گفته دکتر منتظری، افراد مطلقه با احساس شکست و ناکامی در زندگی مواجه هستند و این شکست باعث شده با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم کنند. همین آسیب‌های روحی افراد مطلقه را مستعد افسردگی می‌کند.

چرا متأهل‌ها افسرده‌تر از مجردها هستند؟

اما نکته‌ی مهمی که البته در سایر پژوهش‌ها و از جمله مطالعات دکتر منتظری هم به آن اشاره شده آنکه بعد از افراد بیوه و مطلقه، متاهل‌ها بیشترین میزان افسردگی را دارند و درصد افسردگی آنها بیش از افراد مجرد است که در آخرین گروه افسرده‌ها قرار دارند.

وی در پاسخ به این سوال ایسنا که چرا متاهل‌ها بیش از مجردها در کشور ما افسرده‌اند می‌گوید: مطالعات نشان می‌دهد که خود تاهل باعث سلامت فرد می‌شود، سبک زندگی وی را تغییر می‌دهد و رفتار‌های مخاطره‌آمیز فرد کاهش می‌یابد؛ به‌طور کلی مردان در تاهل نفع بیشتری از زنان می‌برند اما این‌که در متاهلین افسردگی بالاتر است به دلیل فقدان تنوع در زندگی حال حاضر متاهل‌ها به خاطر شرایط تحمیلی و نگرانی‌های موجود مثل مسائل و مشکلات اقتصادی است.

وی گفت: این درحالیست که تجرد با رفتارهای پرمخاطره بیشتر همراه است؛ رفتارهایی مثل مصرف سیگار و الکل و ابتلا به بیماری‌ها؛ پس باید ضمن تاکید بر تاثیر تاهل بر سلامت فرد برای رفع شرایط بروز افسردگی در متاهلان تلاش کرد.

ساکنان روستا و شهرهای کوچک افسرده‌تر از شهرهای بزرگ

نتایج مطالعات وی همچنین حاکیست شیوع افسردگی در جمعیت روستایی و شهرهای کوچک به نسبت شهرهای بزرگ بیشتر است.

دکتر منتظری در پاسخ به علت این نتیجه که تا حدودی برخلاف انتظار است، چرا که محیط‌های روستایی به دلیل دوری از عوامل شهری در معرض استرس کمتری قرار دارند، اولا با تاکید بر این‌که استرس با افسردگی تفاوت زیادی دارد می‌گوید: دلیل شیوع بیشتر افسردگی در جمعیت روستایی به نسبت جمعیت شهری، آن است که ما به توسعه روستاها توجه نکرده‌ایم؛ روستاهای بسیاری تبدیل به مخروبه شده‌اند و جمعیت سالمند آن به شدت آسیب‌پذیر هستند، چرا که آنها با تنهایی، فقر، عدم توسعه‌یافتگی در محیط زندگی و بیماری مواجهند.

به گفته وی شیوع افسردگی در جمعیت روستایی نتیجه‌ی دیگری هم در بر دارد و آن مهاجرت روستاییان به شهرها و تداوم معضل بزرگ حاشیه‌نشینی است.

دکتر منتظری می‌افزاید: این در حالیست که امکانات خدماتی قابل دسترس در شهرها بسیار بیشتر است.

این پژوهشگر علوم سلامت ادامه می‌دهد: علاوه بر عدم توسعه یافتگی روستاها و جمعیت سالمند آنها، وجود «بیماری‌های مزمن و همراه»، از دیگر عوامل شیوع بیشتر افسردگی در جمعیت روستایی نسبت به جمعیت شهری است.

افسردگی در زنان بیشتر از مردان

یافته‌های مطالعات دکتر منتظری و همکارانش بر روی مقالات منتشره درباره‌ی افسردگی همچنین حاکی از آن است که افسردگی در زنان و دختران بیشتر از مردان است؛ به‌طوری که زنان حدود 1.7 برابر بیشتر از مردان افسرده هستند.

به اعتقاد این محقق، نقش‌های جنسیتی، خود باعث افسردگی می‌شود. زنان مجبورند در نقش مادر، همسر و نیز در وظیفه شغلی خود در جامعه،‌ ایفای نقش کنند و سختی و شدت انجام توامان این نقشها خود موجب بروز خستگی و در نتیجه افسردگی می‌شود.

وی با اشاره به این که در تمام جوامع افسردگی زنان بیشتر از مردان است،‌ همچنین از آناتومی و بافت بدنی زنان و تجربه دورانی همچون بارداری و زایمان، و نیز ناباروری به عنوان عوامل شیوع بیشتر افسردگی در زنان نسبت به مردان یاد کرد.

افسردگی مسری است

نکته‌ی مهم دیگری که رییس پژوهشکده علوم بهداشتی، درباره‌ی افسردگی بدان اشاره می‌کند این است که افسردگی، مسری است؛ به‌طوری که می‌تواند جامعه را درگیر خود کند.

یک مثال ساده این متخصص علوم سلامت در این زمینه آن است که فرد برای کمک به حل مشکل شخص مبتلا به افسردگی وارد عمل می‌شود و بعد وقتی نمی‌تواند آن را حل کند، خودش هم تحت تاثیر مشکل او قرار می‌گیرد یا این‌که وقتی فردی در محیط کار دچار افسردگی باشد، دیگران را نیز تحت تاثیر قرار داده و افسردگی در آن محیط سرایت می‌کند؛ در واقع عواطف و هیجانات منفی از فرد افسرده به افراد افسرده دیگر سرایت و دیگران را نیز مبتلا می‌کند. لذا جمعی از محققان و پژوهشگران معتفدند افسردگی مسری است و نباید نسبت به آن بی‌تفاوت بود. جالب آن که اخیرا محققان بخش روانپزشکی دانشگاه «سنت‌لوئیس» آمریکا نیز نشان داده‌اند که استرس هم مانند سرماخوردگی از شخصی به شخص دیگر منتقل می‌شود و این انتقال از طریق آهنگ صدا،‌ حالت چهره، بدن، و حتی بوی بدن صورت می‌گیرد؛ لذا من تصور می‌کنم که در مورد افسردگی هم چنین مواردی مصداق دارد.

دکتر منتظری در پایان این گفت‌و‌گو با اشاره به بار قابل توجه بیماری افسردگی برای فرد،‌ نظام سلامت و جامعه در پایان بر شناسایی زودهنگام این بیماران با غربالگری و حمایت نظام سلامت از مبتلایان برای برخورداری از نظام مراقبتی و نیز کمک به تامین هزینه درمان آنها تاکید می‌کند.


ایسنا
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: