کد خبر: ۲۹۵۴۴۸
تاریخ انتشار: ۲۱:۱۰ - ۲۳ آذر ۱۴۰۰ - 2021December 14
هر چه زمان برقراری ارتباط با جنس مخالف طولانی‌تر باشد، وابستگی عاطفی افراد به یکدیگر بیش‌تر می‌شود. قطع رابطه با رنج فراوانی همراه خواهد بود.
شفاآنلاین>سلامت> گر چه تمایل به برقراری ارتباط با دوست غیر هم‌جنس ریشه در گرایش‌های طبیعی فرد دارد و در زمان دوستی، شور و هیجان عاطفی و غریزی به نوجوان می‌بخشد، امّا چون این رابطه، پنهانی، غیر قانونی و بر خلاف ارزش‌های اخلاقی واعتقادی است، در همان دوره‌ی ارتباط موجب تنش‌های روحی، هنجار شکنی و حواس پرتی می‌شود.
به گزارش شفاآنلاین:دوستی‌های دوران کودکی با کیفیت و اهمّیّت بیش‌تری در دوره‌ نوجوانی ادامه می‌یابد. در این دوره، رابطه‌ دوستی با احساس تعلّق، صمیمیّت و دلبستگی عاطفی همراه است و نقش مهمّی در سلامت روانی و اجتماعی فرد دارد. در نوجوانی علاوه بر گرایش به دوستی با همسالان، تمایل به برقراری ارتباط با غیر هم‌جنس هم مشاهده می‌شود. گروهی از نوجوان‌ها در پاسخ به این گرایش طبیعی و بنا به دلایل و انگیزه‌های مختلف با جنس مقابل رابطه‌ی دوستی برقرار می‌کنند. ارتباطی نسبتاً صمیمانه که غالباً به صورت پنهانی ودور از چشم بزرگ‌ترهاست و ممکن است به صورت حضوری، تلفنی، نامه‌ای و یا حتّی جنسی باشد. از آن جا که این گونه روابط با موازین شرعی و ارزش‌های اخلاقی جامعه مغایرت دارد، به عنوان یک مشکل رفتاری مطرح و بررسی می‌شود.


میزان شیوع
❤ درمان دائمی زود انزالی با این تکنیک های نوین ❤
❤ درمان دائمی زود انزالی با این تکنیک های نوین ❤

مشاهده
yektanet-logo-sign
تبلیغ
از دیدگاه روان شناسان غربی، تمایل به برقراری ارتباط با دوست غیر هم‌جنس یکی از مراحل تحوّل بین فردی محسوب می‌شود. بر اساس اطلّاعات موجود در اداره‌ خدمات بهداشتی آمریکا، 49 درصد دانش آموزان دبیرستانی در سال 1998، فعّالیّت جنسی خود را گزارش کرده‌اند. میزان فعّالیّت جنسی نوجوانان در ایالات متحده با کشورهای اروپای غربی تقریباً یکسان است امّا نوجوانان آمریکایی آفریقایی تبار به ویژه پسرها در این زمینه بسیار فعّالند.

تحقیقات انجام شده در کشورمان نشان می‌دهد در سال‌های اخیر گرایش نوجوانان به دوستی با جنس مقابل افزایش یافته است. به طوری که دختران از سن 12 سالگی و پسران از حدود 14 سالگی در جریان رابطه با جنس مخالف قرار می‌گیرند و تعداد کسانی که به نحوی با یک یا چند نفر رابطه دارند، بین 20 درصد و در بعضی مدارس تا 60 درصد دانش آموزان است. (گلزاری، 1380).

گر چه تمایل به برقراری ارتباط با دوست غیر هم‌جنس ریشه در گرایش‌های طبیعی فرد دارد و در زمان دوستی، شور و هیجان عاطفی و غریزی به نوجوان می‌بخشد، امّا چون این رابطه، پنهانی، غیر قانونی و بر خلاف ارزش‌های اخلاقی واعتقادی است، در همان دوره‌ی ارتباط موجب تنش‌های روحی، هنجار شکنی و حواس پرتی می‌شود.

- نوجوانانی که رابطه‌ طولانی مدّت با جنس مخالف دارند و یا هم زمان با چند نفر ارتباط برقرار می‌کنند، بیش‌تر از کسانی که رابطه‌ای ندارند و یا رابطه‌ای سطحی با یک نفر دارند، درگیر انواع بزهکاری‌ها (دزدی، تخریب اموال دیگران، ضرب و جرح، فرار از خانه و... ) و مصرف الکل می‌شوند.

- تحقیقات نشان می‌دهد داشتن رابطه‌ عاطفی با جنس مخالف، اعتماد به نفس نوجوانان را کاهش داده و احتمال بروز افسردگی را بیش‌تر می‌کند. این افراد نسبت به زمان قبل از دوستی بیش‌تر دچار این دو ناراحتی روانی می‌شوند. البته افسردگی در دختران و کاهش اعتماد به نفس در پسران، شایع‌تر است.

- هر چه زمان برقراری ارتباط با جنس مخالف طولانی‌تر باشد، وابستگی عاطفی افراد به یکدیگر بیش‌تر می‌شود. قطع رابطه با رنج فراوانی همراه خواهد بود.

بررسی‌ها نشان می‌دهد هر دو فرد دچار حالاتی نظیر داغدیدگی و سوگ می‌شوند به علاوه مشکلات جسمی، افت تحصیلی، کناره گیری از خانواده، میل به تنهایی و اشتغال ذهنی با خاطرات فرد مقابل، فکر خودکشی و یا سوء مصرف موادّ مخدّر، از بارزترین نشانه‌های واکنش به جدایی است.

- در بسیاری از موارد، ارتباط با جنس مخالف به کاهش انگیزه‌های تحصیلی می‌انجامد و احتمال مردودی و ترک تحصیل را افزایش می‌دهد. این شرایط بر احساس رضایت فرد از زندگی، آینده‌ تحصیلی شغلی و تشکیل خانواده وی تأثیر منفی خواهد داشت.

- ترس طولانی مدّت از آشکار شدن رابطه‌ پنهانی با جنس مخالف به ویژه پس از قطع ارتباط و ازدواج، دختران را در معرض نگرانی و اضطراب ناتوان کننده‌ای قرار می‌دهد و بر احساس خشنودی و سلامت روابط زناشویی آن‌ها تأثیر منفی می‌گذارد.

افرادی که قبل از ازدواج رابطه با جنس مخالف را تجربه می‌کنند، نسبت به همسر خود احساس بی‌اعتمادی و بدبینی دارند این افکار آزاردهنده به روابط صمیمانه همسران لطمه جدّی وارد می‌سازد و درگیری‌ها و اختلافات زناشویی را شدّت می‌بخشد.

عوامل مرتبط در ارتباط با جنس مقابل
کودکان با پشت سر گذاشتن مراحل رشد قدم به دنیای نوجوانی می‌گذارند و بلوغ جنسی را تجربه می‌کنند. در این مرحله ارگان‌های جنسی به تکامل می‌رسند و توانایی تولید مثل در فرد ظاهر می‌شود. این تغییرات که به علّت افزایش ترشّح هورمون‌های جنسی رخ می‌دهد، بیداری غریزه‌ی جنسی و توجّه و گرایش نوجوان به جنس مخالف را در پی دارد. با این وجود، بررسی‌ها نشان می‌دهد تمایل به برقراری ارتباط با جنس مخالف، تنها به میزان هورمون‌های جنسی بستگی ندارد بلکه بیش‌تر متأثر از ویژگی‌ها و شرایط خانواده، همسالان، تفاوت‌های فردی و باورهای ارزشی است.

در این بخش به برخی از مهم‌ترین عوامل زمینه ساز اشاره می‌شود:
1- گروهی از نوجوانان معتقدند داشتن دوست پسر برای دختران، نشانه‌ی وجود جاذبه‌های فردی و دوست دختر برای پسران، نشانه‌ قدرت، توانمندی و کفایت اجتماعی است. این افراد نداشتن دوست غیر هم‌جنس را نوعی بی عرضگی و ناتوانی تلقّی می‌کنند.

نگرش‌های غلط و ارزش‌های غیر واقعی در بین نوجوانان، زمینه را برای گرایش بیش‌تر آن‌ها به روابط ناسالم فراهم می‌سازد.

2- در برخی موارد، عدم وجود رابطه‌ عاطفی و صمیمانه بین فرزندان و والدین، بی‌توجّهی به خواسته‌ها و نیازهای آن‌ها و هم چنین تنش‌ها و اختلافات خانوادگی، نوجوان‌ها را در شرایطی قرار می‌دهد که برای رسیدن به آرامش و احساس امنیّت به دوستی با جنس مقابل روی آورند.

3- گاهی نوجوان‌ها برای ارضای کنجکاوی‌های خود درباره‌ جنس مقابل و شناخت روحیّات و ویژگی‌ها آن‌ها، ارتباط با جنس مخالف را تجربه می‌کنند.

4- بررسی‌ها نشان می‌دهد گروهی از نوجوانان صرفاً برای ارضای غرایز جنسی خود اقدام به برقراری رابطه‌ دوستانه می‌کنند. نوجوانان‌هایی که از لحاظ جنسی فعّال می‌شوند، اعتماد به نفس پایینی دارند و علاوه بر احساس ناامنی، قادر به برقراری رابطه صمیمانه با دیگران نیستند.

5- گروهی از نوجوانان با انگیزه‌های اقتصادی و کسب در آمد، به سمت دوستی با جنس مخالف قدم برمی‌دارند. در این شرایط احتمال آلودگی به انواع بیماری‌های آمیزشی و عفونی به ویژه ایدز بسیار افزایش می‌یابد.

6- هدف غایی برای بسیاری از دختران نوجوان که به دوستی با جنس مخالف روی می‌آورند.، شناخت فرد مقابل و برنامه ریزی برای ازدواج است و تقریباً تمامی پسرها به دوست دختر خود وعده‌ی ازدواج می‌دهند. در حالی که اغلب این وعده‌ها تحقق پیدا نمی‌کند و پسرها می‌توانند در ذهنشان مرز بین ازدواج و دوستی را حفظ کنند.

7- عدم نظارت والدین بر فعّالیّت‌های نوجوانان به ویژه والدینی که طلاق می‌گیرند و درگیر مسایل روحی خود هستند، بستر مناسبی را برای بروز رفتارهای پر خطر و دوستی با جنس مقابل فراهم می‌کند. کنترل دوستی‌ها، معاشرت‌ها، رفت و آمدها، نحوه‌ گذراندن اوقات فراغت و هم چنین عملکرد درسی فرزندان، احتمال بروز رفتارهای انحرافی را به طور قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌دهد.

8- بسیاری از والدین نسبت به مراحل و روش‌های تربیت جنسی اطلّاعات کافی ندارند و نمی‌توانند فرزندان خود را نسب به پیامدهای دوران بلوغ آگاه سازند. در نتیجه نوجوان‌ها از طریق دوستان و همسالان پاسخ بسیاری از سؤالات خود را به دست می‌آورند که در برخی موارد گمراه کننده است و زمینه را برای انحراف نوجوان آماده می‌سازد.

9- سست شدن باورها، اعتقادات مذهبی و ارزش‌های اخلاقی در خانواده و هم چنین پیروی از الگوهای به ظاهر مترقّی، قبح دوستی‌های پیش از ازدواج را در نظر نوجوانان از بین می‌برد و به مرور زمان گرایش به ارتباط با جنس مقابل، به امری معمول و رایج در جامعه تبدیل می‌شود.


چگونه می‌توانیم کمک کنیم؟
1- گفت وگو با نوجوانان درباره‌ پیامدهای دوستی با جنس مقابل و آسیب‌های عاطفی روانی ناشی از آن، در اغلب موارد به تغییر نگرش آن‌ها و تجدید نظر در ادامه‌ی ارتباطشان می‌انجامد.

2- همدلی کردن با نوجوانانی که قصد دارند رابطه‌ دوستی با جنس مقابل را ترک کنند و تشویق آن‌ها به این کار، موجب می‌شود که این افراد عوارض عاطفی روانی ناشی از قطع رابطه را سریع‌تر و آسان‌تر تحمّل نمایند. به علاوه ترغیب نوجوان‌ها به داشتن فعّالیّت‌های جایگزین نظیر برنامه‌های ورزشی، هنری، مطالعاتی، ...، سودمند خواهند بود.

3- راهنمایی والدین در زمینه‌ی نحوه‌ی رفتار با فرزندان به ویژه نوجوانان، درک عواطف و احساسات آن‌ها و پرهیز از درگیری‌ها و کشمکش‌های خانوادگی، از طریق جلسات آموزش خانواده و یا نشست‌های انفرادی، نقش مهمّی در کاهش گرایش‌ها و پیشگیری از ادامه‌ی آن‌ها در دوره‌ی بزرگسالی دارد.

4- آموزش مهارت‌های جرأت ورزی، مقاومت فرد را در برابر فشار گروه همسالان بهبود می‌بخشد. توجّه به این آموزش‌ها و کیفیّت بخشی به روشی اجرای آن ها، از مهم‌ترین اقدامات پیشگیرانه از بروز رفتارهای پرخطر شناخته می‌شود.


گرایش به هم‌جنس در دانش آموزان
گاهی پسرها و دخترها در سنین نوجوانی و قبل از آن، به افراد هم‌جنس خود علاقه‌مند می‌شوند و نسبت به آن‌ها عواطف شدیدی ( نوازش کردن، بوسیدن و در آغوش گرفتن یکدیگر ) را نشان می‌دهند. این عواطف معمولاً گذرا هستند و به همان سرعت که شکل می‌گیرند، از میان می‌روند. امّا در برخی موارد، افراد هم‌جنس برای یکدیگر جاذبه‌ی جنسی پیدا می‌کنند و یا بین آن‌ها تماس جنسی برقرار می‌شود. در این صورت رفتار آن‌ها نشانه‌ای از وجود اختلال هم‌جنس گرایی است.

بسیاری از متخصّصان، بالینی، گرایش به هم‌جنس را به دو نوع، «نهفته و آشکار» تقسیم می‌کنند. در هم‌جنس گرایی نهفته، تمایلات بیش‌تر به صورت ناخودآگاه، نامشخّص و پنهان است. در حالی که در هم‌جنس گرایی آشکار، گرایش‌ها به صورت خودآگاه بوده و ممکن است فرد، ظاهر خود را به جنس مخالف تبدیل کند.

شناسایی گرایش‌های هم‌جنس خواهانه در کودکان و نوجوانان از ابعاد مختلف زیر دارای اهمّیّت است:
1- اسلام و بسیاری از مذاهب، هم‌جنس گرایی را رفتار غیر اخلاقی و مغایر با طبیعت و فطرت انسانی می‌دانند و بدین جهت آن را تحریم نموده‌اند.

2- از دیدگاه اجتماعی، این نوع تمایلات نکوهش شده و بسیاری از افراد جامعه نسبت به هم‌جنس گراها نگرش منفی دارند. اغلب والدین به محض اطّلاع یافتن از رفتارهای هم‌جنس گرایانه در فرزندشان، وی را طرد می‌کنند حتّی ممکن است دوستانشان، بر چسب‌ها و اسامی زشتی روی آن‌ها بگذارند.

3- تداوم رفتارهای هم‌جنس خواهانه در دوران کودکی و نوجوانی موجب شکل گیری یک عادت انحرافی می‌شود که ترک آن دشوار است. به علاوه، بسیاری از این افراد، خود عامل انحراف و اشاعه‌ی آلودگی در اجتماع خواهند بود.
4- تحقیقات بسیاری نشان می‌دهد که افراد مبتلا به هم‌جنس گرایی، به مرور زمان میل و رغبت خود را نسبت به تشکیل خانواده و ارضای طبیعی غرایز جنسی از دست می‌دهند. شیوع این رفتارها، تداوم و بقای نسل را در جامعه با خطر جدّی مواجه می‌سازد.

5- بسیاری از نوجوانانی که تمایلات هم‌جنس گرایانه دارند، دوره هایی از انکار، احساس گناه، شرمندگی و ترس طولانی مدّت از آشکار شدن رفتارهایشان را پشت سر می‌گذارند و حتّی به فکر خودکشی می‌افتند. اغلب آن‌ها نمی‌توانند به کسی جز دوستان هم‌جنس گرای خود اعتماد کرده و مشکلشان را مطرح نمایند و در نتیجه از راهنمایی‌های مؤثّر و مفید والدین و معلّمان محروم می‌شوند.

6- اغلب نوجوانان هم‌جنس گرا اعتماد به نفس خود را به واسطه‌ طرد شدن از سوی والدین از دست می‌دهند و احساس ناامنی و بی‌پناهی، آن‌ها را به سوی افراد آلوده و منحرف می‌کشاند.

7- از آن جا که هم‌جنس گرایی در کودکان و نوجوانان ریشه‌ی ذاتی و فطری نداشته و معلول یادگیری‌های اجتماعی می‌باشد، وجود افراد هم‌جنس گرا در محیط‌های آموزشی، مدارس و مراکز شبانه روزی، زمینه را برای بد آموزی‌های اجتماعی و گسترش رفتارهای ناسالم فراهم می‌سازد.

8- نوجوانان و بزرگسالان هم‌جنس گرا همواره در معرض خطر ابتلا به بیماری‌های آمیزشی و عفونی به ویژه ایدز قرار دارند. به علاوه احتمال سوء مصرف موادّ مخدّر و سایر رفتارهای بزهکارانه نیز در آن‌ها وجود دارد.


نشانه‌ها
اغلب کودکان و نوجوانان هم‌جنس گرا از نظر ظاهری عادی هستند و در بین آن‌ها افراد با هوش، درس خوان و مرفّه نیز دیده می‌شود. اکثر افراد این گروه، از زیبایی نسبی و آراستگی چهره و مو برخوردارند و در سنین بالاتر میل به شیک پوشی و آرایش در پسران و دختران مشاهده می‌گردد، به طوری که نظر دیگران را به خود جلب می‌کنند به علاوه در بسیاری از آن‌ها احساس گناه، عقده‌ها یا کمبودهای عاطفی به چشم می‌خورد.

میزان شیوع
بررسی‌های آماری در کشورهای مختلف نشان می‌دهد حدود 5 تا 10 درصد نوجوانان به هم‌جنس خود گرایش دارند. به اعتقاد اکثریت روان شناسان، هسته‌ اوّلیه‌ این گرایش‌ها در سنین 4 یا 5 سالگی تشکیل می‌شود و با افزایش سن و نزدیک شدن به دوران بلوغ و نوجوانی دامنه‌ آن گسترش می‌یابد. به طوری که آمادگی انحراف در سنین 8 تا 12 سالگی بیش‌تر است. برخی تحقیقات نشان می‌دهد گرایش‌های هم‌جنس خواهانه در بین دختران به مراتب شایع‌تر از پسران است، امّا به دلیل شرایط خاص دختران، این مسایل کم‌تر در جامعه مطرح می‌شود.


عوامل مرتبط با هم‌جنس گرایی
شواهد جدید حاکی از آن است که وراثت نقش مهمّی در هم‌جنس گرایی دارد. دو قلوهای یک تخمکی خیلی بیش‌تر از دوقلوهای دو تخمکی در جهت گیری هم‌جنس گرا شبیه هم هستند. به علاوه فراوانی افراد هم‌جنس گرا در بین خویشاوندان تنی نسبت به خویشاوندان ناتنی بیش‌تر است. (بیلی و همکاران، 1993). به عقیده‌ی چند تن از پژوهشگران، ژن‌ها خاصّی بر سطوح هورمون جنسی پیش از تولّد تأثیر می‌گذارند و ساختارهای مغز را به گونه‌ای تغییر می‌دهند که موجب ایجاد احساسات و رفتارهای هم‌جنس گرایی شود. طبق این نظریه، عوامل محیطی نیز می‌توانند هورمون‌های پیش از تولّد را تغییر دهند.

دخترهایی که در دوره‌ پیش از تولّد در معرض مقادیر زیاد آندروژن‌ها یا استروژن‌ها قرار داشته‌اند به احتمال بیش‌تری هم‌جنس گرا می‌شوند.

علی رغم وجود این نظریه، بیش‌تر تحقیقات بر این نکته تأکید می‌کنند که یادگیری‌های اجتماعی در اوایل کودکی، فرد را به سوی این گرایش‌ها سوق می‌دهند و تمایلات هم‌جنس گرایانه در سال‌های قبل از نوجوانی پایه گذاری می‌شوند. مطمئناً خانواده، مدرسه و جامعه از طرق مختلف بر این یادگیری‌ها اثر می‌گذارند.

گاهی والدین، آگاهانه یا از سر ناآگاهی، رفتارهای جنس مقابل را در فرزندان خود تقویت می‌نمایند. خریدن لباس‌ها و اسباب بازی‌های پسرانه برای دختران یا بر عکس، آرایش مو و حتّی نحوه‌ گفت و گوی والدین با فرزندان، موجب می‌شود کودکان، نقش‌ها وهویّت جنسی خود را به درستی نشناسند و در دوره‌ نوجوانی و بزرگسالی در پیروی کردن از آن نقش‌ها با مشکل مواجه شوند. وجود رفتارهای پسرانه در دختران و رفتارهای دخترانه در پسران نشانه‌ی شیوه‌های نادرست تربیتی است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد کودکانی که با این سبک تربیتی پرورش می‌یابند، آمادگی بیش‌تری برای گرایش به افراد هم‌جنس دارند.

علاوه بر این، در خانواده هایی که پدر مقتدر و کارآمد حضور ندارد و یا روابط پدر با کودک، تحقیر کننده و توهین آمیز است، کودک تسلیم شدن در برابر دیگران را می‌آموزد و میل به هم‌جنس در او تقویت می‌شود.

در سنین نوجوانی و قبل از آن فشار گروه همسالان افزایش می‌یابد. بچّه‌ها برای حفظ دوستی، احساس تعلّق و ارزشمندی و کسب تأیید از طرف گروه، تا حدّ زیادی به نظرات همسالان خود تکیه می‌کنند. دوستی‌ها و معاشرت‌های ناسالم با افرادی که درمرحله‌ بیداری جنسی هستند، نوجوان را در معرض وسوسه قرار می‌دهد و بر تصمیم او برای گرایش به رفتارهای جنسی مخاطره آمیز تأثیر می‌گذارد.

گاهی بی‌توجّهی والدین نسبت به رعایت حدود روابطشان در حضور فرزندان و هم‌چنین عدم نظارت بر نوع رابطه‌ی اعضای خانواده و بستگان نزدیک با کودک، زمینه را برای بیداری غرایز جنسی و تحریک کنجکاوی‌های کودک فراهم می‌سازد.

علاوه بر عوامل ذکر شده، بدآموزی‌های اجتماعی نیز در گرایش کودکان و نوجوانان به هم‌جنس گرایی دخالت دارند. مشاهده‌ روابط افراد هم‌جنس یا غیر هم‌جنس با یکدیگر، عکس‌ها و فیلم ها، مطالعه‌ی کتاب‌های نامناسب، شنیدن کنایه‌ها و سخنان نا به جای دیگران و تقلید از الگوهای غلط، احتمال رفتارهای انحرافی را افزایش می‌دهد.

متأسفانه در هر جامعه‌ای افراد منحرفی وجود دارند که از راه فریب، تهدید یا تطمیع با کودکان رابطه‌ی جنسی برقرار می‌کنند. شاید در آغاز این گونه روابط برای کودکان بی‌معنا باشد، امّا به تدریج و با طی شدن مراحل رشد، مسایل برای آن‌ها معنادار می‌شود.

مهم‌تر آن که این کودکان قربانی در آینده‌ی نزدیک، خود عامل انحراف در اجتماع خواهند بود. تجربه نشان داده است در مراکز شبانه روزی نیز زمینه برای این قبیل گرایش‌ها وجود دارد. زیرا در این مراکز به ویژه مکان هایی که امکانات تفریحی و سرگرمی‌های مناسب و متنوّع وجود ندارد و از نظر کنترل و نظارت در سطح نامطلوبی قرار دارند، نگرانی‌ها و تنش‌های روحی افراد افزایش می‌یابد و آن‌ها بیش‌تر از حدّ معمول به یکدیگر پناه می‌برند این پناهجویی‌ها میل به رفتارهای هم‌جنس گرایانه را تقویت می‌کند.

برخی محقّقان در بررسی عوامل مؤثّر در شکل گیری هم‌جنس گرایی به عوامل روانی نیز اشاره کرده‌اند. کودکان و نوجوانانی که کم رو هستند و اعتماد به نفس پایینی دارند، در صورت قرار گرفتن در موقعیّت‌های نامناسب نمی توانند محل را ترک کنند یا در برابر اصرار دیگران مقاومت نمایند. در نتیجه درمعرض خطر لغزش و انحراف قرار می‌گیرند. شواهد موجود حاکی از آن است که احتمال آلودگی کودکان در این شرایط به مراتب بیش‌تر از نوجوانان است.

گاهی ابتلا به بیماری‌های روانی موجب بروز هم‌جنس گرایی می‌شود. بررسی‌های روان شناسان نشان می‌دهد در بیماران پارانوییدی میل به هم‌جنس گرایی وجود دارد هر چند که بیمار از داشتن این نوع تمایلات، احساس گناه و حقارت می‌کند.

در برخی از کودکان و نوجوانان، هم‌جنس گرایی ناشی از کنجکاوی یا تجربه آزمایی است. این امر بیش‌تر درخانواده‌های تک جنسی (همه‌ی فرزندان پسر یا دختر هستند) مشاهده می‌شود.


چگونه می‌توانیم کمک کنیم؟
1- از آن جا که ساختار خانواده و شیوه‌های تربیتی والدین نقش تعیین کننده‌ای در شکل گیری رفتارهای جنسی سالم و یا گرایش‌های انحرافی (نظیر خود ارضایی، هم‌جنس گرایی، گرایش به جنس مخالف و... ) دارد، تشکیل جلسات آموزش خانواده گام مؤثرّی در جهت افزایش آگاهی والدین نسبت به ترتیب جنسی فرزندان خواهد بود. مطمئناً یادآوری وظایف و مسؤولیّت‌های والدینی به پدران و مادران و آشنا ساختن آن‌ها با عوامل مؤثّر در بروز مشکلات جنسی، در کاهش رفتارهای مخاطره آمیز فرزندان مؤثّر خواهد بود.

2- در صورت شناسایی دانش آموزان هم‌جنس گرا در مدرسه، ضروری است یکی از معلّمان یا مربیّان آشنا با اصول مشاوره‌ای، والدین را به نحو مناسبی در جریان مسأله، عواقبل و خطرات ناشی از آن قرار دهند و آن‌ها را برای مراجعه به مشاوران متخصّص ترغیب نمایند.

3- با توجّه به این که اصلاح رفتارهای هم‌جنس گرایانه در دوران کودکی به مراتب آسان‌تر از سنین نوجوانی و دوران بلوغ است، معلّمان و مربیان دوره‌ی ابتدایی به ویژه مدارس پسرانه باید نسبت به رفتارهای دانش آموزان حسّاس باشند و در صورت وجود دانش آموزان مشکل دار، به جای استفاده از روش‌های نامناسب نظیر برخوردهای توهین آمیز، تحقیر کننده، تنبیه بدنی و یا اخراج، با آن‌ها رفتار محبّت آمیز داشته باشند. به کارگیری مشوّق‌های مناسب برای ترک رفتار نامطلوب و روش جانشین سازی موقّت، احتمال بروز رفتارهای انحرافی را کاهش می‌دهد.

4- آموزش مهارت‌های جرأت ورزی به دانش آموزان کمک می‌کند تا در برابر خواسته‌ها و تقاضاهای نا به جای دیگران مقاومت کنند و در موقعیّت‌های خطرناک بهترین تصمیم را اتخّاذ نمایند.

5- معلّمان و مربیّان می‌توانند از طریق برقراری ارتباط مؤثّر با دانش آموزان، اعتماد آن‌ها را جلب کرده و شرایطی را ایجاد نمایند تا کودکان و نوجوانان هم‌جنس گرا، مشکلات، نگرانی‌ها و دغدغه‌های خود را مطرح نمایند. در این صورت معلّمان می‌توانند راهنمایی هایی لازم را در اختیار آنان قرار داده و برای مراجعه به مشاوران متخصّص تشویقشان کنند.

6- ضروری است مسؤولان مدارس با نظارت و کنترل دقیق خود، امکان برقراری ارتباط دانش آموزان هم‌جنس گرا را به حداقل برسانند.

7- تدارک برنامه‌های تفریحی سالم و ایجاد فضای شاد در محیط‌های آموزشی، پویایی، تحرّک و نشاط را در دانش آموزان تقویت می‌کند و ظرفیّت‌های آن‌ها را برای مقابله با استرس‌ها و تنش‌های روحی بهبود می‌بخشد. توجّه به این نکته و برنامه ریزی در جهت اجرای آن، به ویژه در مدارس و مراکز شبانه روزی از اهمّیّت خاصّی برخوردار است.

 

خودارضایی در دانش آموزان
خودارضایی نوعی تحریک دستگاه تناسلی است که در کودکان، نوجوانان یا بزرگ‌ترها رخ می‌دهد و به تخلیه‌ی هیجانی منجر می‌شود. این عمل در کودکان معمولاً غیرارادی است و حتّی ممکن است بدون شرم در حضور دیگران صورت گیرد. در حالی که در نوجوانان، امری آگاهانه و عملی انحرافی محسوب می‌شود.

برخی از روان شناسان معتقدند خودارضایی در نوجوانی همانند انگشت مکیدن در دوران کودکی، رفتاری عادی بوده و بسیار رایج است و آسیبی را برای فرد ایجاد نمی‌کند. از دیدگاه اخلاقی نیز آن را امری ناشایست نمی‌دانند مگر آن که از حدّ معیّنی تجاوز کند.

درمقابل گروه دیگری از محقّقان، خود ارضایی را نوعی رفتار نا به هنجار تلّقی می‌کنند که از اضطراب و تشویش درونی فرد ناشی شده وعوارض سوئی را بر جسم و روان وارد می‌سازد.

در متون دینی و روایات متعدّد، خودارضایی به عنوان امری حرام و ناپسند معرّفی شده است که فرد را از رحمت الهی محروم می‌سازد. مطمئناً خداوند حکیم که آفریننده و خیر خواه بشر است و بر همه مصالح او آگاه می‌باشد، این عمل را به واسطه‌ی آسیب‌های جسمی و روانی آن، نهی و تحریم نموده است.

مهم‌ترین آسیب‌ها در بررسی‌های اجمالی عبارتند از:
1- خودارضایی موجب کاهش قوای جسمانی و احساس ضعف و بی‌حالی می‌شود. تکرار این عمل، مراکز عصبی را دچار حسّاسیّت و ضعف می‌سازد و از دست دادن تدریجی قوای تناسلی زمینه را برای بروز ناتوانی‌های جنسی در آینده فراهم می‌سازد. به علاوه احتمال آسیب رساندن به دستگاه تناسلی و بروز قاعدگی‌های نامنظّم در دختران در سنین بلوغ وجود دارد. مشکلات جسمی نظیر سردرد، ضعف بینایی، سرگیجه و کم خونی در کودکان و نوجوانان مبتلا، مشاهده می‌شود.

2- گر چه خودارضایی در کودکان کم‌تر با انگیزه لذّت جنسی انجام می‌شود امّا تکرار این عمل موجب شکل گیری یک عادت ناپسند شده و زمینه را برای گرایش‌های هم جنس گرایی در دوره‌ی نوجوانی و بزرگسالی مهیّا می‌سازد.

3- از دیدگاه بسیاری از نوجوانان، والدین و مربیّان، خود ارضایی یک راه غیر قابل قبول و مذموم برای تخلیه‌ی فشارهای جنسی است و کودکان ونوجوانان مبتلا، ناچارند این عمل را به صورت مخفیانه و دور از چشم دیگران انجام دهند. از این رو دلهره و وحشتی که در حین ارتکاب عمل دارند، اضطراب ونگرانی‌های آن‌ها را افزایش می‌دهد.

4- ضعف قوای جسمانی و اشتغال ذهنی دایم به این عمل انحرافی، آمادگی کودک و نوجوان را برای تمرکز، یادگیری مطالب درسی و انجام تکالیف کاهش می‌دهد و در نتیجه، احتمال افت تحصیلی، مردودی و از دست دادن اعتماد به نفس در این دانش آموزان وجود دارد.

5- کودکان و نوجوانان مبتلا به خود ارضایی، اغلب کم رو و ترسو هستند و ترجیح می‌دهند اوقات خود را در تنهایی و انزوا سپری کنند وبه رؤیاها و تخیلات و افکار خود سرگرم باشند. ناتوانی در برقراری رابطه‌ی اجتماعی با دیگران، به تدریج حالت غمگینی و افسردگی را در آن‌ها تشدید می‌نماید.

6- سردی روابط زوجین و عدم رضایت از زندگی زناشویی که منشأ بسیاری از اختلافات خانوادگی است، در کسانی بیشتر است که قبل از ازدواج چنین رفتارهای ناسالمی را تجربه کرده‌اند.

نشانه‌ها
برخی از علایم زیر که در کودکان و نوجوانان مبتلا به خود ارضایی مشاهده می‌شود، ممکن است در افراد طبیعی به صورت مادرزادی وجود داشته باشد و یا در اثر ابتلا به بیماری‌های عفونی سخت بروز کند. بنابراین علاوه بر نشانه‌های ظاهری باید شرح حال فرد و شرایط محیط زندگی وی را مورد توجّه قرار داد:
1- سستی و ضعف عمومی بر آن‌ها حاکم است.
2- در اغلب موارد رنگ چهره آن‌ها پریده است.
3- تند خو و حسّاس هستند و زود عصبانی می‌شوند.
4- شور و نشاط برای بازی و تحرّک در آن‌ها دیده نمی‌شود.
5- غمگین و افسرده به نظر می‌رسند و مضطربند.
6- نسبت به دیگران بدبین هستند و مشکلات سازگاری دارند.
7- لرزش دست و ضعف چشم در کودکان ضعیف، کاملاً مشهود است.

میزان شیوع
تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد این رفتار در دوران کودکی، اندک و در نوجوانی بسیار شایع است. برخی محقّقان اوج خود ارضایی را در سنین 13 تا 15 سالگی ذکر کرده‌اند که در دوران بلوغ و سال‌های رشد بر دامنه‌ی آن افزوده می‌شود. بررسی‌های علمی حاکی از آن است که این رفتار در هر دو جنس دختر و پسر وجود دارد ولی در پسران هم زودتر شروع می‌شود و هم شایع‌تر است.

عوامل مرتبط با خود ارضایی
خود ارضایی یک عمل غیر طبیعی و رفتار غیر عادی است که عوامل متعدّد زیستی، عاطفی روانی و محیطی در پیدایش آن سهیم هستند. مهم‌ترین این عوامل عبارتند از:
1- وجود بیماری‌های مختلف پوستی که همراه با خارش‌های شدید و مداوم باشد و هم چنین عدم رعایت بهداشت دستگاه تناسلی و دفع، ممکن است موجب بروز خود ارضایی شود. در برخی موارد، وجود انگل‌های معده‌ای و کرمک سبب پیدایش خارش در مقعد و یا ورم در اطراف دستگاه تناسلی می‌شود و کودک یا نوجوان سعی می‌کند با خاراندن خود آن‌ها را دفع نماید. این خارش‌ها گاهی سبب ایجاد لذّت در فرد و تکرار عمل می‌شود.
2- در برخی افراد، خود ارضایی نشانه‌ی وجود یک نابسامانی یا مشکل روانی است. کودکان و نوجوانانی که بی‌قرار و مضطربند و به دنبال راهی برای کسب آرامش و غلبه بر اضطراب‌های خود هستند، سعی می‌کنند با ارتکاب به این عمل به آرامش نسبی دست یابند. امّا فکر کردن به عواقب و مضرّات این کار و یا احساس گناه پس از آن، آن‌ها را مجدّداً به تشویش واضطراب دچار می‌سازد.
بدیهی است برای رهایی از این اضطراب ناگزیر عمل خود ارضایی را تکرار می‌نمایند.

3- احساس تنهایی، انزوا، سربار بودن و محرومیّت از مهر و محبّت به ویژه مهر مادری، بخشی از علل تن دادن کودکان و نوجوانان به خود ارضایی است. کودکان و نوجوانانی که خود را در مدرسه و خانه فراموش شده و ناخشنود می‌بینند، آسیب پذیرتر از کودکان عادی هستند.

4- گاهی کنجکاوی در کودکان سبب این رفتار می‌شود. این گروه از کودکان برای شناخت تفاوت‌های خود با جنس مخالف، به اعضای خود حسّاس شده و سعی می‌کنند از راه‌های مختلف، حقایقی را کشف نمایند.

5- مشاهده صحنه‌های روابط جنسی دیگران، ازعوامل مهم در لغزش نوجوانان و افراد بالغ به شمار می‌رود. علاوه براین، شنیدن داستان‌ها و لطیفه‌های بدآموز، کنایه‌ها و مطالعه کتب نامناسب در سنین نوجوانی و بلوغ که مرحله‌ی بیداری جنسی است، موجب تحریک پذیری بیش‌تر افراد می‌شود.

6- پوشیدن لباس‌های زیر تنگ و زبر در کودکان و نوجوانان سبب تحریک می‌شود. این عامل در گرایش نوجوانان به خود ارضایی مؤثّرتر است و در پسران بیش‌تر از دختران مشاهده می‌شود.

7- برخی از انواع بازی‌ها و سرگرمی‌ها در دوران کودکی موجب تحریک فیزیکی یا توجّه کودک به مسایل جنسی می‌شود. این تفریحات در رشد سالم و رفتارهای به هنجار کودک خلل ایجاد می‌کند.

8- گاهی ممانعت‌های غلط و شدید، تهدیدها و پرهیز دادن‌های مکرّر والدین موجب می‌شود تا کودک و نوجوان نسبت به مسایل جنسی توجّه انحرافی پیدا کند و در فرصت‌های مناسب به جست و جو و کشف مسایل بپردازد.


چگونه می‌توانیم کمک کنیم؟
این تصوّر که برخی معتقدند خود ارضایی در کودکان و نوجوانان خود به خود درمان می‌شود، خطاست. بررسی‌های علمی نشان می‌دهد عدم شناسایی و درمان این مشکل در دوران کودکی و نوجوانی، آثار نامطلوبی را بر سیستم عصبی، کارکرد دستگاه تناسلی و سلامت عمومی فرد بر جای می‌گذارد. در عین حال والدین و مربیّان می‌توانند با انجام برخی اقدامات پیشگیرانه در سطوح مختلف به کاهش و رفع مشکل کمک نمایند:

1- از آن جا که خود ارضایی در کودکان و نوجوانان معمولاً در مکان‌های خلوت و در حالت تنهایی و انزوا رخ می‌دهد، معلّمان و مربیّان باید رفتارهای دانش آموزان را در کلاس درس و اوقات تفریح تحت نظر داشته باشند و از این طریق به شناسایی دانش آموزان مشکل دار کمک نمایند.

2- برقراری ارتباط عاطفی و مؤثّر با دانش آموزان و جلب اعتماد آن‌ها، شرایطی را فراهم می‌سازد که دانش آموزان بتوانند مسایل و مشکلات خود را مطرح نمایند و از راهنمایی‌های معلّمان و مربیّان برخوردار شوند.

3- در برخورد با دانش آموزان مشکل دار، به جای استفاده از شیوه‌های خشونت آمیز، تنبیه بدنی و یا ملامت‌های افراطی، بهتر است به بررسی علّت‌ها و ریشه‌های این رفتار پرداخت. بدین منظور می‌توان با دعوت از والدین دانش آموز و طرح مسأله با شیوه‌ی مناسب، اطّلاعات لازم را در این زمینه به دست آورد. چنان چه مشکل خود ارضایی ناشی از وجود بیماری‌های انگلی یا پوستی باشد، مراجعه به پزشک و درمان‌های دارویی ضروری خواهد بود. در غیر این صورت، ممکن است مشکلات روانی، کمبودهای عاطفی و محرومیّت‌ها و یا شیوه‌های نامناسب تربیتی والدین سبب بروز خود ارضایی شده باشند. در این شرایط مراجعه‌ی والدین و دانش آموز به مشاوران متخصّص، بسیار ضروری و سودمند می‌باشد.

4- نوجوانان مبتلا به خود ارضایی غالباً اراده‌ی ضعیفی دارند و به همین علّت نمی‌توانند در مقابل میل خود به انجام این عمل، مقاومت کنند. شرکت در جلسات مشاوره، تکنیک‌ها و مهارت‌های لازم را در تقویت اراده به آن‌ها می‌آموزد. به علاوه، معرّفی کتاب‌های مناسب در زمینه‌ی تقویت اراده و مطالعه آن‌ها راهگشا خواهد بود.
5- در نظر گرفتن امتیازهای ویژه و مشوّق‌های مناسب برای حضور دانش آموزان مشکل دار در فعّالیّت‌های ورزشی، فرصت‌های تنهایی و انزوای آن‌ها را به حدّاقل می‌رساند.

6- تقویت باورهای دینی و اعتقادات مذهبی، مقاومت فرد را در برابر وسوسه‌ها و میل به خود ارضایی افزایش می‌دهد. نقش معلّمان و مربیّان در این زمینه بسیار تعیین کننده است.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: