شفا آنلاين-تفکر مثبت نیاز به نگرش ذهنی دقیق دارد. وقتی زمینه ذهنی تفکر مثبت داریم، بطور خودکار افکار مثبت در بستر ذهنمان جاری میشود.
به گزارش
شفا آنلاين،کسی که زمینه فکری مثبت دارد، همیشه پاسخهای راحتی برای مسائل و مشکلات
پیچیده پیدا میکند. تفکر مثبت چارچوب ذهنی یا نگرشی است که اوضاع را بر
روال طبیعی میبیند. افرادی با الگوی تفکر مثبت باور دارند که همه چیز سر
جای خودش است و اغلب کارها را درست انجام میدهند.
کسی که ذهنی مثبت دارد و خوبیهای دنیا را میبیند، همیشه شادی، سلامتی،
موفقیت و نتایج مثبت را در مورد رویدادها و دیگران پیشبینی و آرزو
میکند. بستر فکری افراد مثبتاندیش بر محور نگاه خوب و خوشایند به دنیا
استوار است و ضمیر ناخودآگاه یا همان ذهن نیمه هوشیارشان منتظر و چشم
بهراه خوشی و شادی است؛ این همان قدرتذهنی فرد مثبتاندیش است.
بیشتر اشخاص به تفکرمثبت اعتقاد دارند، اما روشهای عملی- کاربردی آن
را نمیدانند. آنها بهطور معمول میگویند: «وقتیکه غمگین هستی یا اوضاع
خوب پیش نمیرود مثبت فکرکن». کسی که این حرفها را میشنود، متوجه
معنیشان نمیشود، ولی سعی میکند همانکار را انجام دهد که متأسفانه
نتیجه دلخواه بهدست نمیآید.
خیلیها علاقهمند به نهادینه کردن الگوهای تفکر مثبت در خودشان هستند؛
دوست دارند اظهارات روزانهشان مثبت باشد، تا بتوانند قدرت ذهن و ذهن نیمه
هوشیارشان را هدایت کرده، رشد دهند و زندگیشان را تغییر دهند.
چگونه تفکر مثبت را رشد دهیم؟
قبل از اینکه بتوان الگوی تفکر مثبت را پرورش داد، ابتدا باید فهمید که
تفکر مثبت تصادفی انجام نمیپذیرد؛ بلکه یک تمرین عملی است که باید
بهطور مرتب آن را بهکار بریم تا ماهر شویم؛ در واقع با تبدیل آن به
عادتی روزانه، نوعی طرح ذهنی تفکرمثبت را خلق میکنیم که به ما اجازه
میدهد از موقعیتها و شرایط منفی و چالشآور اجتناب کرده و مسائل دشوار
را بهسرعت و آسانی حل کنیم. با یک الگوی تفکر مثبت بهطورطبیعی از زندگی
بهتر لذت میبریم و آنچه را که مرتب درباره آن فکر میکنیم، جذب خواهیم
کرد. اگر دائم، زندگی را سخت بگیریم، زندگی سختی خواهیم داشت.
اگر به این مسأله فکر کنیم که پول در آوردن سخت است، بهیقین موقعیتهایی
را جذب میکنیم که پول درآوردن را برای ما سخت خواهد کرد یا اینکه تصمیمات
ضعیفی درباره کسب درآمد میگیریم.
برای داشتن زمینه ذهنی مثبت، نیاز به افکار مثبت داریم که بهطور پیوسته
در ذهن باشند. بهترین راه، تغییر افکار است. باید حواسمان باشد که چه چیزی
در ذهنمان جاری است؟ آیا این فکر مثبت است یا منفی یا این افکار به ما
کمک میکنند که زندگی را بهبود بخشیم
یا نه؟
اگر آن فکر مفید نیست و اجازه نمیدهد موفق شویم، اگر زندگی را لذتبخشتر
نمیکند و اگر فهمیدیم که در ذهن فکر بیهودهای داریم، بهتراست آن را عوض و
فکرمثبتی را جانشیناش کنیم.
رشد و پرورش یک الگوی جدید ذهنی (مثبتاندیشی) شاید کمی زمان ببرد، تا
نتیجه واقعی بهدست آید، زیرا نتایج به آنچه میخواهیم و جاییکه زندگی
میکنیم هم بستگی دارند.
دلیل دیگری که چرا اظهارات مثبت همیشه نتایجی را که میخواهیم خلق
نمیکنند، این است که آنها بهدرستی در اندیشه و ذهن ما حک نمیشوند.
برای پدید آوردن یک زمینه ذهنی مثبت، باید حرفها و جملات مثبت را چندین
بار در طول روز با صدای بلند تکرار کنیم (خودکلامی).
واژهها تأثیر بسیاری بر افکار و احساسات میگذارند؛ زیرا هر کلمه
میتواند ما را هیجانزده، ناراحت یا خوشحال کند؛ پس بهتر است از کلمههایی
که بار مثبت دارند، جهت بارورکردن افکار و احساساتمان استفاده کنیم.
بهکار بردن واژهها و عبارات تأکیدی مثبت، کمک زیادی به زیبا شدن افکار و
اعمال و بهبود کیفیت زندگیمان میکند و در حقیقت نوعی سد در برابر هجوم
افکار مخرب و منفی به ذهن است.
وقتی ذهنی مثبت داریم و روزانه حرفهای مثبت میزنیم و فاز مثبت میدهیم،
در واقع اقدام به پخش انرژی مثبت میکنیم. این رفتار بهطور طبیعی هر چیز
مثبت و خوشایندی را بهسوی ما میکشاند؛ چه موقعیتهای شاد، چه افراد خوش
اخلاق.
با داشتن روحیه مثبت، آرامآرام اطرافمان را چیزهای خوب و مسرتبخش فرا
میگیرد؛ این تغییرات به یکباره اتفاق نمیافتند، اما بهمرور زمان عملی
خواهند شد. در حقیقت اندیشه و نگرش ما، هویتمان را شکل میدهد. اگر همیشه
و در هر موقعیتی فقط زشتیها را ببینیم و بهدنیا بد نگاه کنیم، یعنی
موتور مولد کارخانه ذهنمان، افکار منفی است.
باید افکار خود را منظم کنیم و نقش فعالی در انضباط فکری خویش بر عهده
بگیریم. ذهن ما یک کلید خودکار است؛ وقتی به چیزی علاقه داریم ناخودآگاه
درباره آن فکر میکنیم؛ پس زمانیکه با یک فکر منفی سر و کله میزنیم،
باید آن را با فکری لذت بخشتر، عوض کنیم.
عنان ذهن را برای راندن و هدایت در جاده مثبتاندیشی بهدست گیریم و
اجازه ندهیم افکار آدمهای منفیگرا و بداندیش بر ما غلبه کند، به آنها
گوش ندهیم؛ چرا که ما مسئول زندگی خودمان هستیم. با یک الگوی تفکرمثبت
فرصتهای بهتر و بیشتری پیشرو داریم.
ارتقای سطح زندگی بهطرز تفکر و الگوهای خوب ذهنی بستگی دارد؛ هوشیار بودن
در مورد افکارمان، میتواند همه جوانب زندگی را توسعه داده و رابطه ما را
با خانواده و دوستان بهتر کند.
ذهن و جسم نوعی رابطه همزیستی با هم دارند؛ جسم ابزاری مکانیکی است که
مواد مغذی مورد نیاز ذهن را تأمین میکند و ذهن، جسم را به هر کجا که
بخواهد میکشاند. با همه این احوال، ما توانایی انتخاب داریم که به چه
چیز فکر کنیم؛ چه احساسی داشته باشیم و نسبت به مسائل اطرافمان چه واکنشی
نشان دهیم.
چند بار تا به حال به خودمان گفتهایم: «فردا فراموش نکنی که کلید را
ببری» و برای چندمین مرتبه همان فردا فراموش کردهایم که کلیدمان را
برداریم؟ میدانید چرا این اتفاق میافتد؟ چون فکر ما بار منفی دارد و
تصویری که ضمیرناخودآگاه در ذهن میسازد بر اساس پیامدهای منفی نبردن کلید
است. ولی برعکس اگر یک نتیجه مثبت را در ذهن تصور کنیم، جسم و ذهن بهطور
طبیعی باهم تلاش میکنند تا به آن نتیجه دست یابند. بهجای اینکه
بگوییم: «اگر کلید را فراموش کنیم چه میشود؟» بگوییم: «حتماً کلیدم را
میبرم؛ چون همین الان آن را داخل کیف میگذارم». با این فکر، روی نتیجه
مثبتکار متمرکز میشویم و ضمیر ناخودآگاه، تصویر ذهنی مثبتی از به
همراه بردن کلید میسازد.
زمانیکه بتوانیم سررشته افکارمان را بهدست بگیریم، بر نتیجه کارهایمان هم میتوانیم تأثیرگذار باشیم.