شفا آنلاين -احساس سربار بودن، هماهنگ نشدن دخل و خرج زندگي، ديدن كمر خميده پدر معتاد، دستهاي پينهبسته مادر و دلايل ديگر سبب شد پسرك، دنياي كودكياش را خيلي زود رها كرده و ناخواسته وارد دنياي بزرگترها شود. مسعود دلش ميخواست كار كند و كمك خرج خانواده باشد اما چه كسي به يك پسربچه كار ميداد! با اين حال پس از كلي فكر كردن ياد پسري افتاد كه چند باري هنگام بازگشت از مدرسه در كوچه پسكوچههاي محله ديده بودش.
پسرك مثل باد، تند و سريع بود و با يك حركت به هدف نزديك مي شد و در چشم بر هم زدني جيب طرف مقابل را خالي ميكرد و آب هم از آب تكان نميخورد. بالاخره پس از دو ساعت انتظار سر و كله پسربچه سارق با صورت آفتابسوختهاش، پيدا شد و مسعود هم زبانش باز شد.
دزد كوچولو پس از شنيدن مشكلات پسرك، ابتدا سعي كرد او را از سرش باز كند چرا كه دلش نميخواست به قول معروف رقيبي داشته باشد. ولي كمكم دلش به رحم آمد و چم و خم كار را به مسعود ياد داد. اما پسرك بدشانس در نخستين روزهاي شروع سرقتهاي كوچكش دستگير و به كانون اصلاح و تربيت برده شد. حالا هم آسمان دنياي كودكانهاش ابري و خاكستري است و...
ريشه گرايش به سرقت در خردسالان
دكتر علي نجفي توانا- جرمشناس- در رابطه با جرايمي از قبيل سرقت در كودكان و نوجوانان به شفا آنلاين ميگويد: به طور اصولي بزهكاري رفتاري آموختني از محيط تلقي ميشود و بهترين دوران آموختن، دوران كودكي، نوجواني و جواني است. اطفال در اين دوران تحت تاثير عوامل مختلف، رفتارهاي متفاوتي از خود بروز ميدهند. البته با توجه به فرهنگ و وضعيت اقتصادي ، طبقات اجتماعي، شغل والدين و ساير معيارها هر طفل رفتار متفاوتي خواهد آموخت.
وي درباره جرايم اطفال اظهار ميدارد: سرقت يكي از طبيعيترين جرايمي است كه از همان زمان كودكي و به علت ميل به مالكيت و داشتن انسان را جذب ميكند، چرا كه اگر به كودكي دو ساله شيئي بدهيد، ديگر حاضر به پس دادن آن شيء نيست، زيرا نسبت به آن، احساس قدرت و تملك ميكند. انسان نيز از دوران كودكي ميآموزد كه مالكيت به انسان توانايي اعطا ميكند.
استاد دانشگاه در ادامه ميافزايد: بررسيها نشان داده سرقتها به طور عمده ناشي از نياز مالي است. كودك از طريق مدرسه و رسانهها امتياز و ارزش داشتن و مالكيت را درك ميكند و علاقهمند ميشود كه خود نيز در اين مسير حركت نمايد. اما به دليل اين كه نميتواند از طريق مشروع به چنين امتيازي دست يابد به آزمايشهاي مختلف پرداخته و در نهايت سرقت و ربايش را بهترين و موثرترين وسيله مييابد.
به گفته وي، وقتي كودك احساس نياز ميكند و والدين نميتوانند خواستههاي وي را تامين نمايند متاسفانه در برخي موارد بچهها به سرقتهاي كوچك سوق مييابند. به عنوان نمونه ميتوان سرقت از يخچال و كمد، كيف والدين يا مهمانان را نام برد.
انگيزههاي سرقت در نوجواني
به گفته دكتر نجفي توانا، با نزديك شدن به سنين نوجواني و جواني انگيزههاي افراد نيز به شكلهاي مختلف تغيير ميكند.
1-دستهاي از سارقان نوجوان كه به علت نياز دست به سرقت ميزنند كمكم حرفهايتر عمل ميكنند، اما اين احتمال وجود دارد زماني كه توانايي مالي كافي پيدا كردند سرقت را كنار گذاشته و دست به دزدي نزنند.
2- دسته ديگري از سارقان نوجوان و جوان به علت وجود مشكلات روحي و رواني در خانواده، سرقت را براي جلبنظر و توجه والدين انجام ميدهند. اين دسته از اشخاص با وجود آن كه وضعيت مالي خوبي دارند ولي والدينشان به علت مشغله كاري و ناآشنايي با اصول تربيتي توجه كافي به فرزندانشان ندارند.
3- بخش ديگري از بچهها نيز براي انتقامجويي مرتكب سرقت ميشوند و به دليل كينهاي كه از افراد دارند با اين عمل به نوعي خود را ارضا ميكنند.
4- دستهاي ديگر از سارقان با انگيزه خودباوري و رقابت و خودآزمايي در گروه همسالان سرقت ميكنند و فقط براي به رخ كشيدن توانمنديهاي فردي مرتكب اين قبيل جرايم ميشوند.
دكتر امانالله قرايي مقدم- جامعهشناس- نيز در زمينه انگيزههاي سرقت در كودكان و نوجوانان بيان ميدارد: فرار و سرقت در كودكان مانند بزرگسالان بيشتر در ارتباط مستقيم با نياز مالي و وجود شكاف طبقاتي، گراني و تورم، وضع بد معيشت برخي خانوادهها و در نهايت قرار گرفتن در تنگناي مالي است.
وي ميگويد: كودكاني كه در خانوادههاي بدسرپرست، بيسرپرست و يا تكسرپرست بزرگ ميشوند از لحاظ اجتماعي و جامعهشناسي زمينه مساعدتري براي گام برداشتن به سوي جرايمي مانند جيببري و سرقت نسبت به ساير خانوادهها دارند.
به گفته اين استاد دانشگاه خوارزمي، انتخاب دوستان و محل زندگي نيز از عوامل بسيار مهم در تعيين سرنوشت و آينده كودكان است.
حال آن كه گرايش به دزديهاي خرد به ويژه در كودكان خيابان گرد، خيابانخواب و كودكان كار به وفور ديده ميشود. از سوي ديگر متاسفانه اين كودكان با مشاهده زندگيهاي سرشار از تجمل همسالان خود و به دليل پايين بودن سطح سواد، افت تحصيلي و يا ترك تحصيل به سمت اين جرايم رو ميآورند.
به اعتقاد اين جامعهشناس، سريالها و فيلمهايي كه از شبكههاي مختلف تلويزيوني داخلي و خارجي نيز پخش ميشوند و در آنها زندگيهاي پر زرقو برق و كالاهاي لوكس به شكل گسترده به نمايش گذاشته ميشوند نيز تاثير به سزايي در افت روحي كودكان قشر ضعيف جامعه دارند.
قرايي مقدم ضمن اشاره به اثرات معضل اعتياد در گرايش كودكان به ناهنجاريها ميافزايد: در صورت اعتياد پدر و مادراني كه در بيشتر موارد قشر بيبند و بار و بيفرهنگ جامعه را تشكيل ميدهند، از هم پاشيدگي و نابساماني زندگي خانوادهها سبب ضعف خودكنترلي در كودكان خانواده خواهد شد. همچنين تحت تاثير اين عوامل كودكاني كه در مركز استانها يعني شهرهاي شلوغ و پرجمعيت زندگي ميكنند خيالشان از بابت ديده نشدن توسط دوستان و فاميل راحتتر است. ضمن اين كه اغلب اين كودكان و نوجوانان پدر و مادري معتاد دارند و غالباً هم فاقد دوست خوب و دانا هستند. پس اگر از سنين خردسالي زمينه سرقت در آنها فراهم باشد به قول معروف از تخممرغ دزدي شروع كرده و آرام آرام تبديل به شتردزد مي شوند.
قرايي مقدم ذكر اين نكته را نيز حايز اهميت ميداند كه اكثريت قريب به اتفاق والدين اين بچهها فاقد اعتقادات مذهبي و اخلاقيات نيز ميباشند، چرا كه در طبقات تحصيلكرده و مذهبي اجتماع جرايمي از قبيل سرقت كمتر ديده ميشود. در همين حال در شهرهايي همانند تهران و كرج كه مهاجراني از تمام نقاط كشور در آنها به چشم ميخورند نيز، آمار جرم و جنايت و سرقت بيشتر مشاهده ميشود.
وي در ادامه تصريح ميكند: جرم و جنايت اكتسابي است و برخلاف تصور اشتباه برخي كه فكر ميكنند ارتكاب به جرم، ذاتي است بايد متذكر شد كه جرم و جنايت به هيچ عنوان امري فطري نيست.
وي ميافزايد: طبق بررسيهاي صورتگرفته، چنانچه فضايي كه كودك در آن پرورش مييابد تغيير كند، كودك هم ميتواند تغيير يابد.
زمينههاي سرقت در كودكان
محسن موسوي قاضي دادسراي جنايي نيز به شفا آنلاين ميگويد: مطابق نظر قانونگذار، طفل به شخصي گفته مي شود كه به بلوغ شرعي نرسيده باشد. بلوغ شرعي نيز براي پسر 15 سال تمام و براي دختر 9 سال تمام در نظر گرفته شده است.
به گفته وي، ماده 49 قانون مجازات اسلامي، اطفال را درخصوص تمامي جرايم از جمله سرقت از مسئوليت كيفري مبرا ميداند ولي ذكر اين نكته الزامي است كه دادگاه ميتواند براساس شدت و ضعف و اهميت جرم، اطفال را به سرپرست خويش تحويل داده و يا تا مدتي در كانون اصلاح و تربيت نگهداري كند كه در نهايت تصميم قطعي با قاضي مربوطه است.
وي ميافزايد: طبق قانون به پسران بين 15 تا 18 سال و دختران 9 تا 18 سال نيز نوجوان گفته ميشود.
پس چنانچه نوجوانان مرتكب سرقت و يا جرم ديگري از اين دست شوند، جرايم اين اشخاص در دادگاه اطفال و طبق مقررات عمومي رسيدگي خواهد شد.
اين افراد داراي مسئوليت كيفري هستند ولي قاضي ميتواند براساس ماده 22 قانون مجازات اسلامي وضع خاص متهم را از موارد تخفيف دانسته و ميتواند در مجازاتشان تخفيف داده و يا آن را تبديل نمايد.