کد خبر: ۲۲۸۶۷
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۲ - ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳ - 2014May 20
شفا آنلاين-همان نوای دلنشین دوران کودکیهایم که مرا غرق در رؤیا میکرد، امروز آرامش را برای دقایقی برای کودک ناآرامم به ارمغان می آورد. وقتی به قول متخصصهای مغز و اعصاب و روان، نمیتوانست هیجاناتش را کنترل کند یا از فهماندن خواستهاش به اطرافیان نا امید میشد و گریه را آغاز میکرد یا اینکه از زور خندیدنهایی که دلیلش را فقط خودش میدانست دلدرد میگرفت، موسیقی آرامش میکرد.
به گزارش شفا آنلاين،وقتی نوای آشنای من و دختر کوچکم فضای خانه را در بر میگرفت ترانهاش را آرام آرام برایش میخواندم، او هم آرام آرام بیقراریها را کنار گذاشته و همان زمان پخش موسیقی بود که در آغوشم مینشست. دیگر لازم نبود برای نگه داشتنش در میان بازوانم به زور متوسل شوم. او خودش آرام میشد. گاهی هم گوشههای سادهای از ترانه را با من میخواند و این امید را برایم زنده میکرد که روزی هم ممکن است مرا مخاطب قرار دهد و آرزوی صحبت کردن با من و مامان خطاب شدن از سوی او همان زمانها برایم به واقعیت نزدیک میشد.

آقای دکتر فرزندم به موسیقیهایی که من علاقه دارم علاقه نشان میدهد. مطمئنم که او هم همراهم درحال گوش دادن است و همان حسی را به هنر دارد که من دارم. این تنها دلیلی بود که من در دفاع از کودک بیتفاوتم به محیط برای سالم بودنش میتوانستم بیاورم و دکتر متخصص مغز و اعصاب که مطمئن بود مشکل جگرگوشهام را درست تشخیص داده به پرگوییهایم با نشان دادن حرکات کلیشهای فرزند نوپایم خاتمه میداد.

خانم تمامی رفتارهای کودک شما و نوع ارتباطگیری با اطرافیانش، نگاه نکردنهایش، خندهها و گریههای بیمعنی اش، اهمیت ندادن به وجود من و شما در این اتاق کوچک و از همه مهمتر نقص فاحش در تکلمش حاکی از قرار داشتن او در طیف بزرگ مبتلایان به اوتیسم است.

او تشخیص داد فرزند کوچک و شیرین من مبتلا به یک نوع بیماری است که چیزی در موردش نشنیده بودم. درمانده بودم. وقتی از مطب بیرون آمدم دیگر جانی برای سوار شدن به مترو برایم نمانده بود. سر خیابان یک ماشین دربستی گرفته وخودم را به زور داخل ماشین انداختم. فرزندم گریه را شروع کرد. حالا باید جوابگوی راننده هم میشدم. چرا گریه میکند؟ آقا به خدا قسم نمیدانم چرا گریه میکند. راننده که متوجه شد مسافر بدعنقی همراهیاش میکند ترجیح داد به جای شنیدن گریههای دخترم که حالا پرخاشهای من هم برای ساکت کردنش به آن اضافه شده بود به موسیقی گوش کند.خدا را شکر. همان موسیقی آشنای «جان مریم» بود. من و اوی اوتیستیک با هم آرام شدیم. فرزند کوچکم با دقت نوای آشنا را گوش میداد و من به آرامی اشک میریختم. حالا باید برای بهتر شدن زندگی دردانهام به کدام یک از بندههای خدا پناه میبردم؟

درد دلش با منشی کلینیک توانبخشی ناخودآگاه تمامی مراجعین را به سکوت واداشته بود گویی داشت از زبان تمامی والدینی که در اتاق انتظار توانبخشی منتظر فرزندانشان نشسته بودند تا کلاس درمانی شان تمام شود صحبت میکرد. او هم منتظر فرزندش بود که حالا چهار پنج سالی از زمان آغاز درمانش در توانبخشیها میگذشت. آن روز من هم در آن کلینیک بودم تا در مورد اوتیسم با یکی از گفتاردرمانهای کلینیک صحبت کنم. وقتی فهمید برای نوشتن گزارشی در رابطه با درمانهای مکمل اوتیسم در کلینیک هستم خوشحال شد.

می گفت اوایل من و شوهرم برای درمان رفتارهای ناهنجار دخترم و همچنین نقص واضحش در تکلم، توسط متخصصان روانشناس به کلینیکهای توانبخشی که گفتاردرمانی و کاردرمانیهای ذهنی و جسمی بیشترین مراجعینش را تشکیل میدادند معرفی شدیم. یکی دوسالی تنها با فرستادن فرزندمان به کلاسهای گفتاردرمانی و کاردرمانی ذهنی که بهطور مکرر در تمام طول هفته برگزار میشد برای رفع مشکلات ارتباطی و کلامی فرزندم تلاش کردیم. متأسفانه زمان برای والدینی که منتظر پاسخ دهی فرزندانشان به آموزشهای توانبخشی هستند بسیارکند سپری میشود. در تمام این مدت به فکر پیدا کردن اهرم قدرتی برای بهتر و درست طی کردن مسیرهای توانبخشیاش بودیم تا اینکه از طریق یکی از درمانگرهای فرزندمان با هنردرمانی نیز آشنا شدیم. در حال حاضر حدود یک سال است که فرزندمان در کنار درمانهای توانبخشی گفتاری و ذهنی آموزشهای نواختن موسیقی را نیز آغاز کرده است. او معتقد بود که در طول یک سال اخیر فرزندش بهتر توانسته بود به درمانهای گفتاری پاسخ دهد و پیشرفت قابل توجهی را از خود نشان داده است.

اوتیسم چیست؟

به راستی اوتیسم چیست؟ درمان دارد؟ ندارد؟ طب سنتی برای اینگونه اختلال جوابگو است؟ اگر درمان دارد پس درمان قطعیش چیست؟ اگر درمان قطعی وجود دارد آیا برای تمامی اوتیستیکها کارگر است؟ اگر بتوان راهی برای بهبودش یافت آیا مکملی برای سرعت بخشیدن به روند بهبود اوتیسم وجود دارد؟
اینها سؤالهایی است که برای خانوادههای دارای فرزندان اوتیستیک و حتی برخی از روانپزشکان، روانشناسان، متخصصان توانبخشی و تمامی افرادی که به نوعی با این مهمان ناخوانده آشنا شدهاند به وجود آمده و دنبال جوابش هستند. با پیشرفت تکنولوژی و در دسترس بودن دنیای مجازی، این روزها به راحتی میتوان مقالات بسیاری در مورد اوتیسم در سایتهای مختلف درمانی پیدا کرد که بتواند در مورد این طیف بیماری اطلاعاتی را به جستوجوگران بدهد و تا حدی نیازهای آنها را در مورد روشهای درمانی و توانبخشی برای بیماران طیف اوتیسم مرتفع سازد. تقریباً در بسیاری از این روشهای درمانی، از هنر درمانی به عنوان درمان مکمل برای نقص گفتار و رفتارها و ناهنجاریهای ارتباطی اوتیستیکها یاد شده است.تقریباً اختلال اوتیستیک در تمامی مقالههای قابل دسترس مردم عادی در دنیای مجازی و یا رسانههای گروهی به اختلال این افراد در ارتباط گیری، تعاملات اجتماعی و اختلال در تخیل اشاره شده است. فعالیتها و رفتارهای تکراری از شباهتهایی است که در تمامی اوتیستیکها قابل رؤیت است. اختلال در سه سال اول زندگی شروع میشود.اوتیسم نخستین بار توسط دکتر لئوکانر گزارش شد. میل زیاد به جمع کردن و روی هم ریختن و یا به خط کردن قوطیها و سایر اشیا حتی در سنین پایین ممکن است علایم اولیه مشخصکننده اوتیسم باشد. تئوریهای بسیاری درباره علت به وجود آمدن اوتیسم وجود دارد که عوامل ژنتیک - تغییرات آناتومیک یعنی عملکرد غیر عادی رگهای خونی که باعث میشود فرد بیمار جهان را بهصورت متفاوت با دیگران تجربه کند از جمله آنها به شمار میرود.

تقریباً برای تمامی اوتیستیکها مشکل است که با دیگران بنشینند و صحبت کنند و یا اظهار نظر کنند. کسی که مبتلا به این بیماری است معمولاً در خودش است و بسیاری از آنها نمیتوانند بدون کمکهای ویژه با دیگران ارتباط داشته باشند. همچنان ممکن است واکنشی نامعلوم به آنچه که در اطراف آنها رخ میدهد داشته باشند. اصوات عادی ممکن است برای برخی از آنها مخل آسایش باشد به نحوی که حتی گوشهایشان را نیز میگیرند. لمس شدن حتی بهصورت ملایم نیز ممکن است باعث احساس ناخوشایند شود. کسی که اوتیسم دارد در اتصال کلمات یا معنای آنها هم ممکن است با مشکل روبهرو باشد. اما به جرأت میتوان گفت تقریباً تمامی این افراد به یکی از رشتههای هنری علاقه نشان میدهند که موسیقی و نقاشی از جمله آنهاست.در کشور ما نیز چند سالی است که با افزایش مراجعین به کلینیکهای توانبخشی و همان میل شدید والدین برای بهبود فرزندانشان حتی تا اندازهای که کودکانشان را آموزش دهند تا بتوانند نیازهای شخصی شان را مرتفع سازند، بحث هنردرمانی در زمره فعالیتهای توانبخشی قرار گرفته و کم و بیش والدین فرزندان اوتیستیک را متوجه خود ساخته است.یک هنردرمان که در بحث درمان با آموزش نواختن سازهای موسیقی به کودکان کم توان ذهنی فعالیت دارد در این رابطه میگوید: نوای موسیقی و یا بهطور کلی هنر، به علت انعطافی که دارد به تمامی انسانها برای بهبود روابط اجتماعی کمک میکند. بنده به عنوان فردی که یک دهه کامل از طریق آموزش نواختن موسیقی، با کودکان دچار اختلالات ذهنی در ارتباط هستم، گوش دادن به نوای موسیقی، آموزش نواختن سازها و حتی شناخت ریتم موسیقی را یکی از مهمترین راههای مکمل درمانی برای کودکان اوتیستیک میدانم.

یاشار خدایی که بیش از دو دهه با موسیقی و نواختن برخی از سازهای سنتی ایرانی آشنایی کامل دارد ذات هنر را درمانگر و اصلاحکننده خوانده و اظهار داشت: کسانی که سعی دارند از هنر برای درمان اختلالات روحی و روانی استفاده کنند هرگز نباید به این مسأله بیتفاوت بوده و باید بر درمانگری ذاتی هنر ایمان داشته باشند.وی مدعی است آموزش نواختن موسیقی به اوتیستیکها مشکل بیتوجهی و تمرکز را که مهمترین ناهنجاری ذهنی آنهاست تا حد قابل توجهی مرتفع میسازد.

وی افزود:« از همان ابتدای فعالیتم در این زمینه با انجام آزمون و خطاهای بسیار در مورد هنر درمانی به این نتیجه رسیدم که هر کودکی کاتالوگ وجودی خودش را داشته و باید روی او نسبت به درک هنریاش تحقیق کرد. کودک اوتیستیک بعد از طی مراحل شناخت هنری، خودش به درمانگرها نشان میدهد که باید برایش در چه زمینهای درمانهای مکمل را آغاز کرد و اینجاست که پس از طی کردن این مرحله مهم نقش خانوادهها برای بهبود رفتارهای اجتماعی کودک بوسیله هنردرمانی پررنگتر میشود.»

خدایی در ارتباط با نقش خانوادهها اظهار داشت: «متأسفانه کم طاقتی خانوادههایی که کودکان مبتلا به اوتیسم دارند در همان جلسات نخستین که مربی موسیقی در مرحله شناساندن ریتم و طی کردن پلههای نخست هنردرمانی است به قول معروف حوصله شان از بیتفاوتی ظاهری فرزندشان نسبت به کار هنری سر رفته و کلاسهای هنر درمانی را لغو میکنند.» خدایی بزرگترین معضل هنردرمانی در اوتیستیکها را انتظار خانوادهها از بازدهی زود فرزندانشان دانسته و میگوید: «صبر و حوصله در یادگیری هنر بهترین راه است. همچنین اعتماد به درمانگر باید برای یک خانواده بهوجود بیاید. بسیاری از خانوادهها در همان دو جلسه نخست از آوردن فرزندشان به جلسه سوم سرباز میزنند و دلیلشان هم مشاوره با والدین یکی دیگر از کودکانی است که چهار جلسه بیشتر به کلاسهای هنری آورده نشده است.»

وی آموزش هنر موسیقی را به کودکان بخصوص کودکانی با مشکل طیف اوتیسم مشمول مرور زمان عنوان کرد و گفت: «حداقل بعد از یک سال میتوان در این مورد اظهار نظر کرد. قضاوت در مورد تأثیربخشی هنردرمانی در جلسات نخست آموزش نه تنها تأثیر بدی روی کودک دارد بلکه هنردرمانگر را نیز از فعالیت ناامید کرده و روند کاریاش را تحت تأثیر قرار میدهد.»

وی با اشاره به اینکه هنردرمانی برای کودکان اوتیسم باید طبق فرهنگ خانواده هر یک از اوتیستیکها برنامهریزی شود گفت: «با توجه به قومیتهای مختلف ایرانی در کشور ما برای آغاز فعالیتهای هنردرمانی باید کار هنر نیز مناسبسازی و بومی شود. هر کودکی بهطور ذاتی با فرهنگی که در آن رشد میکند تطابق دارد و اگر بخواهیم با نواهای موسیقی، مکملی برای فعالیتهای توانبخشی او آماده کنیم باید به نواهای وجودی او توجه کرده و برمبنای نوع فرهنگ بومی وی برنامهریزی آموزشی داشته باشیم.»

این کارشناس موسیقی خاطرنشان کرد: «موسیقی بومی هر نقطه بیشترین تأثیر را روی کودک اوتیستیکی میگذارد که در آن منطقه زندگی میکند. متأسفانه بسیاری از درمانگرانی که در زمینه مکملهای هنری برای رفع تفاوتهای ذهنی اوتیستیکها فعالیت کردهاند، موسیقی بینالمللی را مبنای کاری خود قرار دادهاند مانند موسیقی کلاسیک و این شاخه از هنر برای ذات اوتیستیکهای ایرانی مناسب نیست و در مقابل آن دستگاههای موسیقی چون ماهور با روحیه آنها تطابق بیشتری داشته و آنها را از درونگرایی خارج میکند.»

خدایی گفت: «بیشترین نتیجهای که در هنردرمانی نصیب کودکان اوتیسم میشود، دستیابی به هویت اجتماعی است. این توانایی در خواندن و یا نواختن برای آنان هویت به جا میگذارد. دیده شدن آنها توسط دیگرانی که آنها را کم توان ذهنی میبینند اصل بزرگی است. هماکنون در جامعه ما فعالیتهای هنری برای اوتیستیکها به سرودهای جمعی و حرکتهای ساده موسیقیایی ختم میشود و این در حالی است که بسیاری از آنان توانایی تبدیل شدن به نوازندهای ماهر یا خوانندهای مشهور را دارند.»

وی خاطرنشان کرد: «موسیقی برای کودکانی با اختلال اوتیسم باعث میشود که بیان کلمات برای آنها آسانتر شده و ادای آن راحتتر باشد. زیرا فشار از روی ماهیچههای صورت برداشته میشود. از سوی دیگر هنر و یادگیری شاخههای مختلف آن سبب خواهد شد تا فعالیت در نیمکره چپ مغز افزایش یابد. به فرض در هنری مانند تئاتر، انجام دو کار نقش بازی کردن و صحبت کردن و در موسیقی نواختن و خواندن با هم معجزههای بزرگی را در عادی شدن رفتارهای اوتیستیکها به همراه دارد.»

رابطه توانبخشیهای گفتاری و ذهنی با هنردرمانی

در حال حاضر بسیاری از کلینیکهای توانبخشی کشورمان سعی دارند برنامههای هنری را در فعالیتهای روزانه آموزشی کودکان اوتیستیک بگنجانند.یکی از متخصصان گفتار درمانی که فعالیتهای هنری را در کنار برنامههای توانبخشی کودکان اوتیسم بسیار مثمر ثمر ارزیابی میکند در این رابطه گفت: «استفاده از موسیقی به عنوان یکی از روشهای درمانی مکمل در کنار درمانهای توانبخشی و دارویی منجر به بهبود حالات هیجانی، اجتماعی، آموزشی شناختی و درکی حرکتی کودکان دارای اوتیسم میشود.»

سید محسن مباشری که در زمینه گفتار درمانی بیش از 14 سال است فعالیت میکند خاطرنشان کرد: «با ارائه برنامههای موسیقی درمانی برای کودک دارای اوتیسم که با شاخص نقص شدید در ایجاد ارتباط در میان درمانگران و خانوادهها جای دارد میتوان شاهد رشد و پیشرفت بیشتر در حوزه اختلالات تعاملی این کودکان بود.»

وی اظهار داشت: «از آنجا که مناطق مختلف مغز بهطور فطری با موسیقی درگیرند و برانگیخته میشوند میتوان بر این باور بود که در موسیقی درمانی با توجه به اینکه هر دو نیمکره مغز فعال میشود باعث تقویت دقت، هوش، استنباط و عواطف روحی انسان شده و در نهایت تداوم این روند آموزش به افزایش حافظه میانجامد.»

این گفتار درمان که در بخش توانبخشی کودکان استثنایی که در حوزه درمان اختلالات یادگیری، درمان نقص توجه و تمرکز و افزایش تعاملات اجتماعی در کودکان طیف اوتیسم نیز بیش از یک دهه فعالیت دارد ماهیت صوت و موسیقی را انرژی و نیرو خوانده و میافزاید: «هر چه هارمونی و هماهنگی صوت با سیستم مغز و سلولهای عصبی یکدستتر باشد مغز تأثیرات هماهنگکننده بیشتری را دریافت میکند و بالعکس هر چه موسیقی به سمت هیجانهایی برود که فرد را دچار برانگیختگی کند مانند غم زیاد یا شادی و هیجان؛ یکباره بر سلولهای عصبی فشار وارد میشود.» این آسیب شناس معتقد است: «موسیقی به دلیل اینکه قدرت هماهنگی و یکپارچهسازی دارد و به خاطر بستر آرام و یکنواختی که ایجاد میکند تأثیرات مثبتی را روی مغز اوتیستیکها بر جای میگذارد. همچنین موسیقی نباید فرافکنی و درونفکنی را بالا ببرد زیرا باعث مشکلات خلقی خواهد شد.»

مباشری از مهمترین دلایل گنجاندن برنامههای آموزشی هنری در فعالیتهای کودکان اوتیسم بالا بردن تواناییهای گوش دادن و افزایش سطح تحمل و حوصله و توجه آنها عنوان کرد و اظهار داشت: «با توجه به مشکلات حسی و ادراکی کودکان دارای اوتیسم باید در درمان با روشهای هنری ملاحظات حسی لازم توسط درمانگران صورت گیرد تا علاوه بر خوشایند بودن موسیقی تأثیرات لازم در جهت تقویت توجه و تمرکز و بالا بردن سطح تحمل و یادگیری بر این کودکان مبذول شود.»
وی گفت: «بهطور کل اگر بخواهیم حتی یک دلیل قانعکننده برای بحث موسیقی درمانی بیاوریم میتوانیم بگوییم که موسیقی گوش دادن لذتبخش و دوست داشتنی است و کودکان مبتلا به این طیف را مجذوب درمانگر میکند.»

مباشری خاطرنشان کرد: «باید یادمان باشد کودکان همیشه بیشترین یادگیری را با کسانی که دوستشان دارند خواهند داشت.» وی ایجاد رشتههای دانشگاهی را در این زمینه از برنامههایی خواند که متولیان دولتی در این بخش باید مدنظر قرار دهند تا با علم به اینکه چگونه از موسیقی در درمان کودکان اوتیسم استفاده کنیم یا با داشتن یک روش دانش بنیان آگاهانهتر به این فرشتههای زمینی کمک کنیم تا قدری از بیگانگی و در خود فرو رفتنهایشان بکاهیم.
دکتر علی زاده محمدی- هنر درمانگر- گفت: «کودکان اوتیستیک به دلیل مشکلات رفتاری و ارتباطی که دارند قادر به برقراری ارتباطی پایدار و مؤثر با دیگران نیستند.»
وی که کودکان اوتیستیک را فرشتههای کوچک میخواند افزود: «آنان از خود دفاع نمیکنند. از مکانیسمهای دفاعی و بازیهای روانی استفاده نمیکنند. در زمان حال زندگی کرده و در دنیای هستها قدم میزنند. هیچ مخفی کاری در کارشان وجود ندارد و به دلیل محدود بودن فضای ذهنیشان رفتارها و حرکات تکراری بسیاری از آنها بروز میکند. زبانهای خود ساخته در بسیاری از اوتیستیکها دیده میشود و ارتباط غیر عادی با اشیا و وسیلههایشان دارند. پس کودکان اوتیستیک با محدودیتهای خاص نیاز به آموزشهای ویژه داشته و این آموزشها باید به آنها برای توسعه کلام و رفتارشان تأثیرگذار باشد.»

دکترزاده محمدی خاطرنشان کرد: «برخی از اوتیستیکها عملکرد بالایی داشته و تا حدودی میتوانند ارتباط و انطباق بهتری برای یادگیری پیدا کنند و حتی میتوانند تواناییهای فوق العادهای از خود بروز دهند. مثلاً برخی حافظه صوتی قوی داشته و درک فضایی عالی دارند و یا نبوغ سرشاری در حفظیات از خود نشان میدهند. پس درمانگر و روانشناس متناسب با هر نیازی که هر کودک مبتلا به اوتیسم دارد تمریناتی را برای او در نظر میگیرد.»

وی افزود: «مثلاً با رویکرد رفتاری که یک رویکرد روانشناسی است میتوان بسیاری از قوانین را به آنها آموزش داد تا با اشیا و تصاویر ارتباط برقرار کنند و یادگیریشان روند بهتری پیدا کند. »

این کارشناس هنردرمانی از دیگر روشهای درمانی برای افراد اوتیستیک را استفاده از هنر و آموزش آن خواند و افزود: «بهطور مثال کودکان اوتیسم در تقلید کردن بسیار ناتوانند چون برخی از سلولهای عصبی آیینهای آنها که قدرت تقلید را در مغز ایجاد میکند در مغز آنان با اختلال روبهروست. در آموزشهای نمایشی که یکی از شاخههای هنردرمانی به شمار میرود ارتباط چشمی با کودکان طیف اوتیسم برقرار و آموزشهای رفتاری به صورت یکسری حرکات اغراقآمیز در قالب نمایش به آنها نشان داده میشود و با تکرار آنها رفتارهای درست را برایشان ذهنی میکنیم بدین ترتیب شناختشان از زندگی روزمره و مکانهای مختلف بیشتر شده و مهارتهایشان بیشتر میشود.»

دکترزاده محمدی از دیگر مشکلات اوتیستیکها را نداشتن یکپارچگی حسی خواند و اظهار داشت: «حواس اوتیستیکها جزیرهای کار میکند و یکدست نیست و این مسأله باعث میشود تماس داشتن آنها با سفال و شن برایشان بسیار زننده باشد. وقتی روشهای درمانی را که با هنر سفالگری همراه است برای آنان به کار گرفته میشود وسواس دست زدن به خاک برای آنها کمرنگ شده و کمرنگ شدن این وسواس به بهتر شدن رفتارهای اجتماعیشان کمک شایانی خواهد کرد. همچنین ارتباط با سفال، گل، آبرنگ و شن میتواند به گستردگی و یکپارچگی حسی کودک اوتیستیک کمک کرده و دو نیمکره مغزش را با یکدیگر هماهنگ کرده و ادراک یکپارچهای را ایجاد میکند.»

وی ایجاد یکپارچگی حسی در کودکان اوتیستیک را توسط هنر موسیقی و آموزشهای آن به این طیف از بیماران بسیار مؤثر دانسته و افزود: «اوتیستیکها نسبت به صوت حساسند و برای آنکه بتوانیم درمان درستی را از طریق موسیقی برای آنها پیش بگیریم باید دامنه حساسیت صوتیشان را بسنجیم. بهطور کل حتی اگر هیچ آموزشی هم در نواختن و خواندن موسیقی برای آنان انجام نگیرد به تنهایی
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: