شفا آنلاین :آمار ابتلا به بیماریهای روانی در کشورمان چقدر است؟ عدهای میگویند آنچه به چشم میآید این است که این اختلالات نسبت به سالهای گذشته افزایش پیدا کرده و عده دیگری این میزان را در مقایسه با سایر کشورها طبیعی میدانند
مریم صدرالادبایی - فهیمه حسنمیری: اعداد و ارقام افراد مبتلا به انواع بیماری های روانی هر عددی را که نشان دهند، مساله اینجاست که برای درمان همین تعداد از مبتلایان و پیشگیری از ابتلای افراد بیشتر چه کاری باید انجام شود؟ برای بررسی میزان ابتلا به اختلالات روانی در کشور و نقش بیمهها در کاهش یا افزایش آمار این بیماران، با حضور دکتر غلامرضا میرسپاسی، رییس انجمن روانپزشکان ایران، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و مدیرعامل بیمارستان روانپزشکی میمنت؛ دکتر احمد جلیلی، رییس سابق انجمن روانپزشکان ایران و نماینده انجمن جهانی روانپزشکی در آسیای میانه و غربی و همچنین دکتر عباسعلی ناصحی، روانپزشک و مدیر کل دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، میزگردی برگزار کردیم که در ادامه میخوانید.
- در حال حاضر از نظر سلامت روان، افراد جامعه ما در چه وضعیتی هستند؟ آمارهایی که در این رابطه وجود دارند چه عددی را نشان میدهند؟
ناصحی: آماری که در تحقیق اخیر در سال 90 به دست آمده عدد 23.6 درصد را نشان میدهد، به این معنی که به طور میانگین 23.6 درصد از افراد 15 تا 64 ساله کشور در یک سال منتهی به تحقیق، به یکی از اختلالات روان ابتلا داشتهاند که نیازمند درمان بوده است.
این آمار نسبت به تحقیقهای قبلی افزایش داشته؟
ناصحی: بله، تحقیق مشابهی در سطح کشور در سال 78 انجام شده بود که آمار به دست آمده از آن 21.5 درصد بود.
- عدهای میگویند ارقامی که در سالهای اخیر اعلام شده آمار واقعی نیست.
جلیلی: به طور متوسط در کشورهای مختلف دنیا، آمار بیماریهای روانی 25 درصد است. در بعضی کشورها این آمار بالاتر است و در بعضی کشورها پایینتر که این مساله بستگی به شرایط مختلفی دارد. شرایط جامعه، وضعیت خدمات بهداشت روان، موقعیت جغرافیایی و بسیاری از مسائل دیگر در کاهش یا افزایش این آمار دخالت دارد. این آمار به درد برنامهریزی برای وضعیت جامعه میخورد. ما الان سازمان برنامه و بودجه نداریم، اگر داشتیم باید این آمار به آنها داده میشد و آنها آیندهنگریهای لازم را برای بودجه و تشکیلات مناسب انجام میدادند. آمار دادن برای این موارد مناسب است، اما مشکل قضیه وقتی است که آمار دادن سیاسی میشود. یعنی مخالفین سیاسی هر حکومتی میگویند دولت خوب کار نکرده و آمار بیماران روانی زیاد شده است. اما اینطور قضایا وقتی سیاسی شود، طرف مقابل هم سعی میکند آمارها را کمتر از آنچه هستند اعلام کند که مشکلات بیشتر میشود و آنچه اتفاق میافتد هدررفتن انرژی و وقتی است که آمارگیری به خاطر آن هدف که همان سلامت جامعه است انجام شده است.
ناصحی: وقتی صحبت از آمار میشود، نمیتوان به نتیجه اعتراض کرد بلکه اگر هم اعتراضی هست میتواند به روش باشد. آمارهای ما هم به صورت کشوری انجام شده و قابل دفاع است، جزییات آن مشخص است و روشن است که از چه روشهایی انجام گرفته است. همانطور که عدهای معترضند که این آمار پایین است، عدهای هم میگویند این آمار کم است و چیزی که در جامعه به چشم میخورد بیشتر از اینهاست. بعضی از تحقیقات هم اتفاقا عدد بیشتری را نشان دادهاند مثلا در سال 86 شهرداری تهران در شهر تهران بررسی را انجام داده و آمار را 35 درصد اعلام کرد. تحقیقات متعدد دیگری هم به صورت کشوری و منطقهای انجام شده که نزدیک هم هستند بنابراین این آمار مشابه همدیگر هستند و یکدیگر را تایید میکنند. ضمن این که با آمار جهانی هم تفاوت عمدهای نداریم و همانطور که گفته شد در بیشتر کشورها حدود 25 درصد است.
میرسپاسی: مشکلی که در آمارگیریها وجود دارد این است که معمولا از 15 سال به بالا شروع میشود در حالی که کودکان و نوجوانان هم اختلالات روانی دارند که درصد کمی هم نیست و مخصوصا هرچه آسیبهای اجتماعی بیشتر شود مشکلات کودکان و نوجوانان هم افزایش مییابد. اگر این آمار هم اضافه شود، این عدد بیشتر میشود و ما را به این فکر میاندازد که باید بیشتر به فکر بود و بودجه و امکانات بیشتری را برای پیشگیری و درمان بیماریهای روانی اختصاص داد.
بیشترین اختلالات روانی در حال حاضر چه مواردی هستند؟
ناصحی: اضطراب و افسردگی در راس هستند. در تمام کشورها هم این دو مورد در راس هستند که در نقاطی افسردگی در درجه اول است و اضطراب در درجه دوم و در بعضی کشورها برعکس.
همانطور که همه میدانند اختلالات روانی طیف گستردهای دارد و همه آنها حاد نیستند، اما به محض این که از بیماریهای روانی حرف زده میشود ذهن مردم به آن درصد بیماریها و موارد حاد سوق پیدا میکند. این شناخت نداشتن مردم چه عواقبی میتواند داشته باشد؟
جلیلی: هنوز تصور مردم از یک بیماری روانی آن موارد حاد است که فقط یک درصد از جمعیت را تشکیل میدهد. آنچه در ذهن مردم درباره این مسائل شکل گرفته با آن تعریفی که روانپزشکان دارند بسیار متفاوت است. روانپزشکی یک شاخه جدید پزشکی است و از وقتی شکل گرفته تا امروز، سعی کرده این معانی را عوض کند. حالات اضطرابی، افسردگیها، وسواسها، بیماریهای خواب و ... را هم پوشش میدهد اما روی این مساله کار میکند که به عنوان مثال اختلال خواب یا اضطراب اگر از چه درجهای بالاتر باشند اختلال حساب میشوند. یکی از تلاشهای انجمن روانپزشکی ایران این است که مردم، همکاران و دستگاههای دولتی را با این تعریف آشنا کنیم که بدانند بسیاری از کسانی که با علائم جسمی بیماریهای عصبی مانند علائم جسمی افسردگی در کلینیکهای سایر تخصصها پخش میشوند و بعد به آنها گفته میشود که شما مشکل خاصی ندارید، در این آمار حساب میشوند و به خاطر حل نشدن مشکلات روانیشان کار به جسم آنها کشیده است.
میرسپاسی: مراجعه نکردن افراد برای درمان بیماریهای روانیشان میتواند عواقب فردی و اجتماعی داشته باشد. در سلامت روان سه سطح داریم. سطح اول پیشگیری است، سطح دوم و سوم این است که زود شناخت پیدا کنیم و درمان سریع برای آن بیماری انجام دهیم، اگر این اقدامات صورت نگیرد در جامعه شاهد این هستیم که افراد در برقراری روابطشان به مشکل برمیخورند، آمار خشونتها زیاد میشود، اعتیاد افزایش پیدا میکند و بسیاری از مسائل فردی و اجتماعی دیگر که ریشه در همین مسالهای دارد که اگر به موقع آگاهی داده شده و درمان شده بود میتوانست اتفاق نیفتد.
- آماری هست که چه تعدادی از افراد برای درمان بیماریهای روانیشان مراجعه میکنند؟
ناصحی: آمار نشان داده در بین تمام بیماران عدهای هستند که به پزشک مراجعه نمیکنند. این موارد را در بیماریهای جسمی هم داریم اما در بیماریهای روانی این اتفاق بیشتر میافتد. در تحقیق ما مشخص شد فقط 44 درصد از همان 23 درصد که اعلام کردم نیاز به درمان دارند، برای گرفتن درمان مراجعه میکنند و 56 درصد اصلا مراجعه نمیکنند. از این 44 درصد هم که مراجعه میکنند 41 درصد حداقل درمان را دریافت میکنند و بیشتر این افراد به مراجعه ادامه نمیدهند و دارو مصرف نمیکنند. در کل تنها 18 درصد هستند که حداقل درمان مناسب را دریافت میکنند که این آمار بسیار پایینی است یعنی از هر پنج نفر یک نفر.
چرا این افراد مراجعه نمیکنند یا درمانشان را ادامه نمیدهند؟
ناصحی: دلایل متعددی وجود دارد. اینطور که در این تحقیق به دست آمده، دلیل مراجعه نکردن عدهای از افراد این بوده است که میگفتهاند نیازی به مراجعه نیست و تصورشان این بوده که اگر صبر کنند خودبخود حالشان خوب میشود. عده دیگری گفتهاند فکر میکردیم مشکلمان مهم نیست مثلا شخصی ماهها افسردگی داشته ولی گفته به نظرم مهم نمیآمده است. علت سوم مسائل مربوط به پرداخت هزینه و بیمه بوده است که این عده، آمار بالایی را تشکیل میدهند. عده دیگر گفتهاند میخواستیم مراجعه کنیم ولی دسترسی نداشتیم و مرکزی که نزدیک محل سکونتمان باشد را نمیشناختیم. مساله مهم دیگری هم که در بیماریهای روان وجود دارد و در بیماریهای جسمی به چشم نمیخورد، مساله انگ یا همان برچسب زدن به افراد است.
نکته مهمی که وجود دارد این است که بیماریهای روانی هم مانند بیماریهای جسمی هزینهبر هستند؛ اما می بینیم که شرکتهای بیمه حاضر نیستند هزینههای درمان بیماریهای روانی را هم مشمول بیمه قرار دهند!
جلیلی: مشکل اساسی را میتوان در چند مورد برشمرد. یکی این که در بودجه هر سال کشور، یک سرانه بهداشت برای هر ایرانی تعیین میشود که مبلغ ناچیزی است و در کشورهای همسایه و اروپایی بسیار بیشتر است. وقتی دولت برای هر فرد فقط همین مقدار بودجه در نظر میگیرد و همین مبلغ ناچیز تقسیم میشود و به صورت تبادلات مالی برای عرضه خدمات پزشکی به وجود میآید، خدمات مناسبی را شاهد نیستیم. مورد بعدی این است که وقتی بخواهیم بیمه داشته باشیم، باید سیستم بیمهای داشته باشیم که اختیارات عجیبی نداشته باشد یعنی به نحوی تحت کنترل ارگانهای نظارتکننده بر سلامت مردم باشد حداقل اگر تحت نظارت نظام پزشکی نیست، تحت نظارت وزارت بهداشت باشد. لازم است که مرکز تعیینکننده سیاستهای حاکم بر بیمه وجود داشته باشد یعنی بر روابط مالی بیمهشونده و بیمهگذار نظارت شود و بر حسب تغییراتی که در آمار پیدا میشود تصمیمگیری شود. مورد دیگر این است که لازم است نرخگذاری واقعی داشته باشیم. در کشور ما بارها تاکید شده که تعرفههای پزشکی غیرواقعی است. همیشه این حرف زده میشود ولی هیچ فکری برای آن نمیشود. الان بیشتر بیمههایی که داریم دولتی هستند، بیمههایی هستند که قدرت دارند و در شورایی که راجع به تعرفهگذاری صحبت میشود اکثریت هستنند و وزارتخانه تنها یک رای دارد، ما هم که انجمن پزشکی هستیم در آنجا نمایندهای نداریم. بنابراین خود بیمهها هم که دنبال سود خودشان هستند هرچه بخواهند میتوانند تعرفه را تعیین کنند. ایدهآل ما این است که ارتباط مالی بین پزشک و بیمار قطع شود و طرف مالی فقط ارگان دیگری باشد به نام شرکتهای بیمهگذار. بنابراین به طور کلی میتوان گفت ریشه مشکل در این سه قضیه است؛ سرانه بهداشتی دولت، نبودن بیمههای مناسب و واقعی نبودن تعرفهها.
پایین بودن تعرفههای پزشکی چه مشکلاتی را به دنبال دارد؟
جلیلی: میشود گفت تمام مشکلاتی که وجود دارد از پایین بودن تعرفههای پزشکی است. وقتی تعرفه غیرواقعی باشد، دو دسته از این کار ضرر میبینند؛ یکی بیماران و دیگری پزشکان و کادر پزشکی. بسیاری از تخلفات و خدمات نامناسبی که میبینیم ناشی از تعرفههای پایین است که در نهایت سلامت و بهداشت عمومی مردم را تحت تاثیر قرار میدهد.
- شرکتهای بیمه از پوشش ندادن بیماریهای روان منفعت میبرند؟
جلیلی: خیر، آنها اشتباه میکنند و فقط تصور میکنند که منفعت میبرند. وقتی افراد جامعه ماهها و سالها از اضطراب و افسردگی رنج بردند این مساله خودش را در قالب بیماریهای جسمی مانند زخم معده، سکته قلبی، مشکلات غدد داخلی و بیماریهایی که روانتنی نامیده میشوند نشان میدهد و بعد بیمهها مجبورند هزینه آن بیماریها و عملهای سنگین قلب و ... را بپردازند و در نهایت هم بیمهها ضرر میکنند و هم سلامت مردم به خطر افتاده است.
آقای میرسپاسی شما به عنوان مسئول یکی از بیمارستانها که با بیماران روانی در ارتباط هستید، مشکلات این بیماران را در بخش بیمهها چطور ارزیابی میکنید؟
میرسپاسی: بیمهها میگویند هزینه بعضی از بیماریها را نمیدهیم و هزینه بعضی دیگر را میدهیم، مثلا افرادی را داشتهایم که به ما مراجعه کرده و اعلام کردهاند که بیمهها به آنها گفتهاند از بیمارستان بخواهید برای کسی که بیماری روانپریشی دارد و جزو موارد معدود است، نوشته نشود که این بیمار به اسکیزوفرنی مبتلاست بلکه نوشته شود که به علت ابتلا به افسردگی و اضطراب بستری شده تا پول آن را بدهند. ما هم اگر این کار را نکنیم که بیمار از نظر مادی ضرر میکند و اگر این کار را بکنیم، در تشخیص بیماری او تحریف انجام دادهایم. این در حالی است که اصلا دادن مدرک به بیمه از نظر قانونی غلط است، فاش کردن اسرار بیمار است و ما نباید این کار را بکنیم در حالی که بعضی از بیمهها این را میخواهند که شرح حال بیمار و برگ سیر بیماری که نوشته میشود را کپی کنیم و به بیمار بدهیم که به بیمه ارائه کند. اینها مواردی است که باید جلساتی گذاشته شود و یک راه صحیح برایش پیدا شود.
دلیل این کارشان چیست؟ بیماریهایی مانند اسکیزوفرنی نیاز به زمان بستری و هزینه بیشتری دارد که بیمهها چنین خواستهای دارند؟
میرسپاسی: اگر یک بیمار حاد یا اسکیزوفرنی درست بستری و درمان شود، به خوبی میتوان درمان او را پیگیری کرد و نیازی نیست که همیشه بستری باشد بلکه میتواند بیاید معاینه شود و داروهایش را بگیرد و برود اما فکر میکنند این بیمار مرتب باید بستری باشد و هزینه زیادی داشته باشد.
چرا این قضایا برای بیمهها تعریف نمیشود؟
ناصحی: این نکتهای که اشاره کردند درباره تشخیص بیماری، درمورد بیمههای تکمیلی است و درمورد بیمههای دولتی نیست. بحث اصلی درباره بیمهها این است که آنها اعتبارات محدودی دارند، با توجه به این که سرانه سلامت در کشور ما پایین است، به تبع آن اعتباری که به سازمانهای بیمهگر تعلق میگیرد کم است و این سازمانها بر اساس بودجهای که دارند، خدماتی را که تحت پوشش قرار میدهند مدیریت میکنند و یکی از کارهایی که انجام میدهند این است که سعی میکنند خدمات پرهزینه را از پوشش خارج کنند. ولی اینجا دو اشتباه درباره خدمات روانپزشکی انجام میدهند؛ یکی این که تصور میکنند بیماران روانپزشکی پرهزینه هستند درحالی که این کاملا اشتباه است. در همین تحقیقی که توسط وزارت بهداشت در سال 90 انجام شده، ثابت شده که هزینههای درمان روانپزشکی از هزینههای بیماری جسمی بسیار پایینتر است و الان درواقع جزو کمترین هزینههای پزشکی است چون فقط بستری، دارو، رواندرمانی و مشاوره دارد و به پروسههای جراحی پرهزینه نیازی ندارد. اشتباه دوم آنها این است که اگر یک بیماری را به موقع درمان نکنیم، عوارضی ایجاد میکند که بسیار پرهزینهتر است. بیماریهای روانپزشکی هم اگر به موقع درمان شوند هزینههای درمانی کاهش پیدا میکند ولی اگر خوب درمان نشوند مشکلات جسمی متعدد پیدا میکند که هزینهها را چندبرابر میکند.
در بحث تعرفهها که گفته میشود واقعی نیست و باید بیشتر شود، این سوال مطرح میشود که همین الان هم یکی از موانعی که باعث میشود مردم کمتر به روانشناسان و روانپزشکان مراجعه کنند قیمتهای بالا است.
جلیلی: پنج شش سال طی یک بررسی، ویزیت کشورهای در حال توسعه و بیشتر کشورهای آسیایی اندازه گرفته شد و دیدیم ویزیت پزشک متخصص معادل 80 هزار تومان بود. در حالی که در کشور ما این میزان بسیار کمتر است و حتی اگر دقت کنید میبینید هزینه مشاغل دیگر مانند رانندگان تاکسی هم چند بار افزایش پیدا میکند ولی هزینه ویزیت پزشکان ثابت میماند و این کار حتی باعث میشود پزشکی در نظر مردم بیارزش شود.
ولی با افزایش قیمتها ممکن است حتی مردم کمتر از این میزان مراجعه کنند.
ناصحی: درست است. مردم برای بسیاری از مسائل نمیتوانند مراجعه کنند، برای ناراحتی قلبی و عمل جراحی هم ممکن است نتوانند مراجعه کنند. حتی برای ویزیت روانپزشکی هم که خیلی گران نیست، شاید عدهای امکانش را نداشته باشند که آن مبلغ را بپردازند. تعرفهها گران نیست ولی مردم هزینههای دیگری دارند که شاید به درمان نرسد، بنابراین اینجا نقش بیمهها و دولت پررنگ میشود که باید یارانه بدهند.
جلیلی: مساله اینجاست که این هزینهها را مردم نباید بپردازند بلکه این هزینهها را بیمهها باید بپردازند. در کشورهای دیگر به این صورت است که یک بیمه یکسری خدمات میدهد، یک بیمه دیگر یکسری خدمات دیگر را ارائه میدهد و یک بیمه دیگر خدمات دیگری را. مردم قادرند از بین آنها انتخاب کنند و به این ترتیب رقابت هم بین آنها به وجود میآید. اما در کشور ما بیمهها نیازی به این رقابت نمیبینند چون تعداد محدودی هستند و نیازی نمیبینند خدمات بهتر و بیشتری ارائه دهند تا توسط مردم انتخاب شوند چون مردم چارهای به جز انتخاب آنها ندارند.
الان حدود هفتاد درصد از هزینههای درمان را مردم خودشان میپردازند. آماری هست از این که در بیماریهای مربوط به روان چند درصد از هزینه را مردم میپردازند؟
جلیلی: الان دو بیمه بزرگ درمانی ما خدمات درمانی و تامین اجتماعی هستند، ببینید اینها چقدر به بیماران روانی خدمات میدهند؟ آنچه مربوط به درمان سرپایی است، اغلب داروها بیمه نیستند و مردم خودشان آنها را آزاد و گاهی با قیمتهای بسیار بالا میخرند. نکته دیگر این است که این تشکیلات عظیم چند تخت بیمارستانی در کشور دارد؟ تا جایی که من خبر دارم تنها جایی که بخش روانپزشکی دارد بیمارستان سرخهحصار است که متعلق به تامین اجتماعی است. حتی بیمارستان میلاد هم بخش روانپزشکی ندارد. وقتی چندین میلیون نفر بیمهشده وجود دارد و چندین هزار اتاق عمل تدارک دیده شده است، چرا تخت روانپزشکی وجود ندارد؟ مگر چه تفاوتی هست بین کسی که سرماخوردگی دارد و کسی که به افسردگی دچار شده؟ هر دو بیماری است و هر دو نفر بیمه شده هستند و نباید تفاوتی بین آنها قائل شد.
راهکارهای این که بیمهها بیماریهای روان را تحت پوشش دربیاورند چیست؟
جلیلی: به نظر من در گام اول باید تفاهم ایجاد شود. دیده شده بدون این که شرکتهای بیمه با وزارتخانه، انجمن روانپزشکی یا جاهای دیگر در تماس باشند تعریفها و اصطلاحاتی به کار میبرند که این اصطلاحات امروزه تعریف خاص خودش را دارد و گاهی خلاف آن چیزی است که در دانشکدههای پزشکی تدریس میشود. مثلا بیماریهای روانی را به جنون تعریف کردهاند در حالی که ما سالهاست در تلاشیم که از کلمات جنون و مجنون و دیوانه کمتر استفاده شود. اینطور مسائل، رابطه کم شرکتهای بیمه با افراد متخصص و صاحبنظران درباره این موضوعات را نشان میدهد و به کار بردن این اسامی و اختصاص میزان هزینه برای هر کدام از اینها نیازمند این است که همکاری بین نهادهای مرتبط با بیماریهای روان و شرکت های بیمه وجود داشته باشد. اعلام همکاری روانپزشکی با شرکتهای بیمه به ویژه بیمههای تکمیلی تا حدود زیادی میتواند مشکلات را حل کند.
میرسپاسی: مساله دیگر این است که فشار بیاورند که بودجه را اصلاح کنند. کمیسیون بهداشت مجلس باید وارد کار شود و فشار بیاورد که درصد بیشتری در بودجه برای سلامت مردم در نظر گرفته شود.
ناصحی: مشکلاتی که مردم در ارتباط با بیمهها دارند این است که عدهای از مردم تحت پوشش هیچ بیمهای نیستند، مورد دیگر این است که اگر هم بیمه باشند بسیاری از بیمهها مشاورهها و خدمات رواندرمانی را ارائه نمیکنند، مساله دیگر این است که تعداد زیادی از داروهای روانپزشکی تحت پوشش بیمه نیستند و یک مشکل دیگر این است که با این که برای هیچ بیماری سقف بستری نداریم، اما بیمههای دولتی سقف بستری برای بیماران روانپزشکی تعیین کردهاند که 56 روز در سال فقط امکان بستری دارند. در عمل تعداد کمی از بیماران روانی هستند که نیاز داشته باشند بیش از این میزان بستری باشند اما تعیین این سقف تبعیضی است که قائل شدهاند. مساله دیگر بیمه بیماران معتاد است. با این که مصوبه دولت و مجمع تشخیص مصلحت نظام است، هیچ شرکت بیمهای، درمان اعتیاد را تحت پوشش قرار نداده است. گذشته از اینها، اگر بیماری در بخش روانپزشکی بستری شود و همزمان اعتیاد هم داشته باشد، باز هم بیمهها هزینهها را پرداخت نمیکنند. درمورد بیمههای تکمیلی هم بیشتر بیمههای تکمیلی خدمات روانپزشکی را تحت پوشش ندارند و اگر هم تحت پوشش داشته باشند محدودیت قائل میشوند.
وزارت بهداشت چه اقدامی را برای حل این مشکلات در دستور کار دارد؟
ناصحی: وزارتخانه با سازمانهای مرتبط رایزنیهای زیادی انجام داده است. درباره بیمه اعتیاد، تعرفههایش مشخص شده و پیشنهاداتی به شورای عالی بیمه داده شده ولی هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده است. درباره بیمههای تکمیلی هم رایزنیهایی انجام شده و امیدواریم به نتیجه برسیم.