کد خبر: ۱۱۹۴۹۱
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۰ - ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ - 2016August 15
مسئول بخش ژنتیک پاتوبیولوژی بیمارستان بقیةالله(عج) گفت: برای یک متخصص پزشکی که ۲۳ سال درس خوانده، کار دشواری است که بیماران را با طب سنتی درمان کند؛ دقیقاً دوست نداریم؛ «نمی‌خواهیم» و نمی‌توانیم قبول کنیم که «طب سنتی» درمانگر است.
به گزارش شفا آنلاین، طی سالیان اخیر، میزان ابتلا به سرطان به‌دلایل مختلف در کشورمان روندی صعودی داشته و متأسفانه در مواردی سرعت رشد سرطان نگران‌کننده بوده است اما در نوع مواجهه با این مسئله، نگاه‌های متفاوتی در مسئولان امر وجود دارد.

برخی از مسئولان امر معتقدند اعلام آمار رسمی و واقعی میزان ابتلا به سرطان و مرگ‌و‌میر ناشی از آن به‌دلیل بار روانی سنگین آن باعث ایجاد تبعات شدید و غیرقابل کنترل در سطح جامعه می‌شود اما دیدگاه دیگری قائل به این مسئله است که برای ورود صحیح و همه‌جانبه به مسئله سرطان و جلوگیری از سرعت رشد آن، ناچار به ارائه اخبار و اطلاعات کامل و دقیق به عموم مردم از وضعیت فعلی خود در حوزه سرطان هستیم چرا که قدم اول برای پیشگیری، داشتن اطلاعات کامل و همه‌جانبه عموم مردم از اصل سرطان، میزان و درصد ابتلا به آن است و از این طریق به‌راحتی می‌توان توده مردم را نسبت به اهمیت موضوع حساس و به‌تبع آن مجاب به رعایت و به‌کار بستن اصول صحیح تغذیه و سبک صحیح زندگی کرد.

از سوی دیگر برخی از منتقدان نظام سلامت کشور بر این باورند که نوع نگاه مسؤلان حوزه سلامت به بیماریها و سرطان، صرفاً متمرکز بر مقوله «درمان» بوده و نگاه و اقدام راهبردی در حوزه «پیشگیری» از ابتلا به سرطان در سطح کلان نظام سلامت کشور وجود نداشته است؛ این طیف از منتقدان، صرف تمرکز مجموعه نظام سلامت کشور بر افزایش تختهای بیمارستانی برای مواجهه با افزایش بیماریهای مختلف و به‌ویژه در سرطان را ناقص، ناکافی و حتی اشتباه می‌دانند و معتقدند در صورتی که به‌صورت ریشه‌ای و مبنایی به این مسئله نگاه نشود و بر اصل پیشگیری تمرکز نشود، به‌صرف گسترش تختهای بیمارستانی، کار چندانی از پیش نخواهد رفت و در صورت عدم کنترل سرعت رشد سرطان، این مسئله می‌تواند تبدیل به یک بحران برای جامعه و کشور شود.

از دیگر موضوعات مؤثر در مسئله سرطان که طی ماههای اخیر به‌شدت مورد توجه رسانه‌ها و افکار عمومی قرار گرفته است، مسئله «محصولات دستکاری شده ژنتیکی» یا همان محصولات تراریخته و اثر آنها بر سلامت مردم و به‌ویژه برخی عوارض مصرف این محصولات در افزایش احتمال ابتلا به سرطان بوده است چرا که پس از رسانه‌ای شدن برخی ابعاد پنهان محصولات تراریخته، متأسفانه مشخص شد این محصولات در حجم و تنوع بالایی برای سالیان درازی در حال واردات به کشورمان بوده است و هیچ نظارت خاصی نیز برای تشخیص تراریختگی و سلامت این محصولات در مبادی ورودی و گمرکات کشور در کار نبوده و این محصولات به‌عنوان محصولات غذایی سالم و معمولی وارد چرخه توزیع و مصرف مردم کشورمان شده است.

به‌گونه‌ای که معاون پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک با اعلام کرد«آزمایشگاهی برای تشخیص تراریختگی محصولات وارداتی در گمرکات مستقر نیست»؛ قطعاً نوع تغذیه و سلامت محصولات غذایی نقش تعیین‌کننده‌ای در میزان سلامت مردم و در امان ماندن از ابتلا به بیماریها مختلف و به‌ویژه سرطان دارد که این مسئله باید به‌صورت ویژه و پررنگ در نظام سلامت کشور و در حوزه تصمیم‌گیریها کلان مسئولان امر مورد توجه قرار گیرد.

برای بررسی جوانب مختلف مسئله سرطان، چرایی افزایش ابتلا به آن در سطح کشور، راهکارهای عملی مقابله با سرطان، چرایی عدم استفاده از ظرفیت و توانمندی طب سنتی برای پیشگیری و درمان سرطان، چرایی عدم تمایل پزشکان برای استفاده از تجربیات اساتید و بزرگان طب سنتی و آشنایی با روشهای درمانی این طب، وضعیت توانمندیهای کشور در حوزه درمان سرطان، نقد نگاههای حاکم در مسئولان امر در مقابله با این مسئله و ... به‌سراغدکتر کامبیز هسراک؛ متخصص ژنتیک مولکولی و مسئول بخش ژنتیک پاتوبیولوژی بیمارستان بقیةالله(عج) رفتیم که بخش نخست این گفت‌وگو  با عنوان«سرطان در مرحله اولیه، تظاهرات بالینی ندارد/ بانک اطلاعاتی برای «تشخیص تراریختگی» محصولات وارداتی نداریم» منتشر شد.

 جناب آقای دکتر! نحوه مواجهه با بیماریهایی مانند دیابت، بیماریهای کلیوی و ... در طب نوین مشخص است اما در طب سنتی، نحوه درمان این نوع بیماریها، بسیار متفاوت و ساده‌تر است؛ طب سنتی در بسیاری از موارد حتی توانسته بیماریهای صعب‌العلاجی که طب نوین از درمان آنها عاجز بوده را درمان کند، عجیب اینکه متخصصان طب نوین هیچ تعامل و تمایلی برای اطلاع از شیوه‌های درمان در طب سنتی ندارند به طور مثال طب نوین برای درمان بیماری بواسیر در موارد حاد، عمل جراحی تجویز می‌کند که البته در بسیاری از موارد، این بیماری یک سال پس از جراحی، بازمی‌گردد اما در طب سنتی، حادترین نوع بواسیر با درمانهای ساده‌ای مانند حجامتهای خاص و زالو‌درمانی کاملاً درمان می‌شود؛ با این اوصاف، چرا پزشکان متخصص، مسرّانه به سراغ آشنایی با شیوه‌های درمانی طب سنتی نمی‌روند؛ آیا شما در حوزه تخصصی خود یعنی سرطان، به شیوه‌های درمان طب سنتی توجهی داشته‌اید؟

خیر، اصلا؛ به خاطر اینکه من علم طب سنتی را ندارم و ترجیح می‌دهم آن چیزی که ملموس باشد را انجام دهم به عنوان مثال ما یک علمی داریم به نام هومیوپاتی «Homeopathy» که ترجمه فارسی آن «همسان‌درمانی» می‌شود؛ در این علم گفته می‌شود که اگر کسی سرطان صعب‌العلاج دارد، می‌توان با یک مولکول قند یا نمک او را درمان کرد؛ بنده به مدت دو سال دوره این رشته را دیدم و بعد از دو سال هیچ چیزی متوجه نشدم،‌ این علم به شدت، تمامی متخصصان حوزه بالینی را محکوم می‌کند یعنی اگر اساتید من متوجه شوند که دوره هومیوپاتی دیده‌ام، دیگر اجازه کار به من نمی‌دهند.

هومیوپاتی در کدام حوزه درمان قرار می‌گیرد، آیا رشته دانشگاهی دارد؛ اساتید آن چه کسانی هستند؟

یک رشته کاملا جداست؛ رشته دانشگاهی ندارد و دارای یک دوره دو ساله است که دانشگاههای تهران و شهید بهشتی آن را برگزار می‌کنند؛ اساتید این دوره‌ها، اساتید اصلی و صاحب‌نظر دانشگاه تهران هستند که در رشته درمانی هومیوپاتی فعالیت می‌کنند.

یعنی با هومیوپاتی، امکان درمان سرطان نیز وجود دارد؟

با این روش امکان درمان هر بیماری وجود دارد البته درمان دارویی انجام نمی‌دهند بلکه معتقدند که بیمار می‌تواند با مصرف دو یا سه هفته از آبی که مثلاً یک مولکول نمک در آن انداخته و رقیق شده است، درمان شود اما من نمی‌‌توانم این موضوع را درک کنم.

آیا بیمارانی هستند که با این روش درمان شده باشند؟

بله؛ برخی بیماران با این روش درمان شده‌اند اما من نمی‌توانم این مسئله را قبول کنم؛ نمی‌توانم قبول کنم که به عنوان مثال به جای تجویز یک قرص دگزاماتازون به بیماری که درد دارد، بگویم این درد را تحمل کن و بعد از دو هفته با مصرف این یک قطره آب درمان می‌شوی البته یکی از بیمارانی که با این روش درمان شد، مادر خودم بود اما این موضوع برای من قابل قبول نیست و نمی‌توانم آن را بپذیرم.

مادر من کمر درد خیلی شدیدی داشت و این اتفاق زمانی بود که من دانشجو بودم؛ اگر در حال حاضر این اتفاق می‌افتاد به هیچ عنوان این کار را نمی‌کردم چون این روشِ درمان را اصلا قبول ندارم؛ وقتی مادرم را به مطب بردیم چند بطری آب به ما دادند و گفتند با خوردن این آبها، امشب دردشان بسیار زیاد می‌شود، در روز بعد دچار توهم می‌شود و پس از آن رو به بهبودی می‌رود و درمان می‌شود؛ همین طور هم شد و جالب است نه تنها من بلکه مادرم هم دیگر این موضوع را قبول نمی‌کند.

دقیقاً نکته جالب همین جاست؛ چرا متخصصان این رشته با هم تعامل نمی‌کنند؟

دلیل مسئله این است که ما بازار علمی خودمان را و آنها بازار علمی خودشان را دارند به عنوان مثال من نمی‌توانم یک بیمار را متقاعد کنم که به جای شیمی‌درمانی، انوع عرقیجات گیاهی بخورد تا درمان شود؛ این موضوع باعث از دست دادن اعتبارم می‌شود و طب سنتی هم همین اعتقاد را دارد و می‌گوید به جای داروی شیمیایی، داروهای سنتی به بیمار می‌دهم و برای خود اعتبار کسب می‌کنم یعنی اعتبار و حیثیت شغلی خودمان را به خطر نمی‌اندازیم.

آقای دکتر! گاهی برخی از بیماران که مبتلا به بیماری صعب‌العلاجی هستند در طب نوین درمان نمی‌شوند اما همان بیمار در طب سنتی با روشهای این طب کاملاً درمان می‌شود؛ آیا در این موارد باز هم به خطر انداختن اعتبار خودتان در قبال نجات جان یک انسان‌ و رهایی او از بیماری را معقول نمی‌دانید؟

خیر! در این موارد علم ما در حوزه علمی خودمان است یعنی من ترجیح می‌دهم اصول علمی موجود در حوزه علمی خودم را برای بیمار انجام دهم تا اینکه او را به جایی دیگر بفرستم تا اصول دیگری را برای بیمار انجام دهند مثلا اگر بخواهم برای بیمارم آزمایشی را انجام دهم، ترجیح می‌دهم آن آزمایش را در حوزه علمی خودم انجام دهم تا اینکه مریض را به یک مرکز طب سنتی بفرستم.

 اما در بسیاری از موارد برعکس این اتفاق که شما می‌گویید رخ داده است یعنی بیماران با مراجعه به مراکز طب سنتی درمان شده‌اند، در حالی که متخصصان طب نوین آنها را جواب کرده بودند.

این مسئله موردی است؛ آنقدر که ما در طب نوین درمان می‌کنیم طب سنتی درمان نمی‌کند البته دلیلش این است که ما مریض بیشتری داریم یعنی باید برای مقایسه درصد گرفته شود اما اساتید طب سنتی هم به هیچ عنوان حاضر به مناظره با طب نوین نیستند.

 مناظره بین متخصصان طب سنتی و طب نوین در عرصه عمل، چندین سال است که در جریان است یعنی شما گاهی بیماری را جواب می‌کنید اما با مراجعه به طب سنتی درمان می‌شود به عنوان مثال زخم دیابت در طب نوین چه درمانی دارد؟

برخی از زخمهای دیابتی درمان می‌شود به‌خصوص با دارویی که در حال تولید آن هستیم اما در مراحل آخر که زخم به رنگ سیاه تغییر می‌کند، درمان ندارد و منجر به قطع عضو می‌شود.

 آقای دکتر! همین زخم حادی که شما اشاره کردید با سیاه شدن عضو، منجر به قطع عضو می‌شود در طب سنتی کاملاً قابل درمان است و به هیچ عنوان در طب سنتی به دلیل حتی حادترین زخمهای دیابتی نیز عضو بیمار را قطع نمی‌کنند و با روشهای خاص خود آن عضو بیمار به حالت اول بازمی‌گردد؛ حال به‌طور مثال یک پزشک متخصص در حوزه دیابت، وقتی این موارد را می‌بیند چرا باز از یادگیری روشهای طب سنتی ابا دارد؟!

در واقع ما با پروسه فعالیت طب سنتی آشنا نیستیم و اگر از بحث یادگیری  نیز بگذریم، وقت، حوصله و درک آن را نداریم؛ من در کودکی از ناحیه گردن به پایین به وسیله آبجوش دچار سوختگی شدم و به هر پزشکی که مراجعه کردیم بلااستثناء گفتند که این پوست کاملاً سوخته و اثر آن باقی می‌ماند اما وقتی مرا نزد یک طبیب طب سنتی بردند، یک پماد گیاهی داد و هر هفته دو بار این پماد را به تمام بدن من می‌زدند و پوست بدن من در حال حاضر کاملا خوب و طبیعی است و اثری از سوختگی وجود ندارد اما همین پزشک زمانی که مادر من زخم دیابت گرفت برای دفعه اول آن را درمان کرد اما برای دفعه دوم که به او مراجعه کردیم نتوانست این زخم را درمان کند و لازم است بگویم پدر من با اینکه وکیل دادگستری است در بحث طب سنتی بسیار فعالیت کرده است و کتابی در بحث طب سنتی نیست که مطالعه نکرده باشد.

اجازه بدهید طبیبان طب سنتی، کار سنتی کنند و متخصصان طب نوین هم کار کلینیک و آکادمیک انجام دهند چون هر دو گروه در حوزه‌های خود دارای تعصب هستند.

 آیا قبول دارید که در مواردی که ذکر شد، متخصصان طب نوین با تعصب نامعقول در مقابل توانمندی طب سنتی سنتی موضع می‌گیرند و متخصصان این حوزه دوست ندارند که به قدرت درمانگری طب سنتی اعتراف کنند؟

بله! دقیقاً دوست نداریم؛ «نمی‌خواهیم» و نمی‌توانیم قبول کنیم.

ریشه این «نمی‌خواهیم» در چیست؟

برای متخصصی که 23 سال درس خوانده، کار دشواری است که بیمار را مثلاً با زیتون درمان کند و این موضوع قابل قبول نیست؛ این مسئله را من برای خودم می‌گویم و به بقیه دوستان کاری ندارم؛ ما موارد متعددی از درمانگری طب سنتی را دیده‌ایم و سراغ داریم اما قبول نمی‌کنیم؛ پدربزرگ من 128 سال از خدا عمر گرفت و در تمام این سالها یک قرص هم نخورد و تا زمانی که زنده بود باقالی‌پلو با گوشت می‌خورد، پدرم هم همین‌گونه است و شاید در این 67 سال، دو بار دارو مصرف کرده باشد و فقط از طب سنتی استفاده می‌کند.

 با این وجود شما سالمتر هستید یا پدرتان؟

قطعا پدرم؛ با اینکه 67 سال سن دارد، دردهایی که من در حال حاضر دارم را ندارد؛ زمانی که می‌گوییم غذای سالم بخورید تا سرطان نگیرید، پس قبول داریم که غذای سالم باید بخوریم و سنت را قبول می‌کنیم اما نمی‌توانیم قبول کنیم این سنت، درمانگر است؛ در کتب طب نوین آمده که طب سنتی درمان نمی‌کند بلکه پیشگیری می‌کند و ما نمی‌توانیم بپذیریم که طب سنتی درمانگر باشد.

دقیقاً این اعتراف شما مبنی بر اینکه «نمی‌پذیریم طب سنتی درمانگر باشد» را می‌توان در بدنه وزارت بهداشت حس کرد؛ جریانی تلاش دارد تا به جامعه اینگونه القاء کند که طب سنتی خوب است اما قدرت درمان ندارد و فقط در حوزه پیشگیری کارآمد است؛ زمانی که طب سنتی وارد حوزه درمان می‌شود، به‌شدت حالت تهاجمی علیه آن گرفته می‌شود و حتی تا پلمب کردن مهم‌ترین مرکز ترویج طب سنتی در کشور نیز پیش می‌روند؛ این جریان به شدت اصرار دارد که بگوید طب سنتی فقط در حد یک سری توصیه‌های عمومی تغذیه‌ای و بهداشتی سنتی خلاصه می‌شود! نظر شما در این خصوص چیست؟

جواب فرمایش شما می‌شود شعر حضرت حافظ که «مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز / ورنه در مجلس رندان خبری نیست که نیست»

در پایان اگر نکته یا صحبت خاصی دارید، بفرمایید.

در بحث ژنتیک سرطان، بیمارانی که مراجعه می‌کنند از لحاظ مالی فشار سنگینی را متحمل می‌شوند؛ ان‌شا‌الله از لحاظ کمکهای درمانی، گشایشهای خوبی در حوزه سرطان ایجاد شود؛ در بیمارستان بقیه‌الله کمکهای خوبی را می‌توانیم به بیماران سرطانی انجام دهیم؛ بیمارستان زیر نظر بیمه‌ نیروهای مسلح است و خدمات کاملی به خانواده نیروهای مسلح ارائه می‌شود همچنین با قراردادهای بسته شده با تأمین اجتماعی، شهروندان و بیماران دیگر هم می‌توانند از این خدمات استفاده کنند.
برچسب ها: سرطان ، طب سنتی ، درمانگر
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: