افسردگی و اضطراب علت عمده مراجعه
بزرگسالان به متخصصان بهداشت روانی به شمار میرود. اما در مورد کودکان
اینطور نیست. اکثریت مسائل کودکی که موجب ارجاع آنها به متخصصین بهداشت
روانی و روانشناس میشود، به مشکلات رفتارهای کنترل نشده بیرونی مربوط
میشود. یکی از این مشکلات رفتاری ، مساله ای است به نام اختلال سلوک ، که
از لحاظ روان شناسی فردی و اجتماعی بسیار حایز اهمیت بوده و باید مورد
توجه ویژه قرار گیرد.
اختلال سلوک ، عبارت است از رفتاری که حقوق
اساسی دیگران و هنجارهای اجتماعی متناسب با سن را نقض میکند، پرخاشگری ،
ویرانی و تخریب اموال ، سرقت و تقلب ، دروغگویی و... در میان کودکان مبتلا
به اختلال سلوک مشاهده میشود. این اختلال در میان پسران ، رایجتر است و
در سطح جهانی دیده میشود. این مشکل اختصاص به موقعیت ندارد. بلکه مشکلات
سلوک در مدرسه ، در خانه ، در جامعه و با همسالان مشاهده میشود.
ویژگی
لازم برای تشخیص اختلال سلوک، الگوی مداوم و مکرر رفتارهایی است که طی آن
کودک یا نوجوان، حقوق دیگران یا قوانین یا هنجارهای اجتماعی مهم مناسب سن
کودک را زیر پا میگذارند. این رفتارها در دو گروه اصلی جای میگیرند:
۱- سلوک پرخاشگرانه که در نتیجه آن، فرد صدمه فیزیکی در مردم یا حیوانات ایجاد میکند (یا به آن تهدید میکند).
۲- سلوک غیر پرخاشگرانه که موجب وارد آوردن آسیب به اموال دیگران، تقلب یا سرقت و تخلفات جدی و مکرر از قانون میشود.
علائم و نشانه های اختلال سلوک چه هستند؟
رفتارهای مشخصه اختلال سلوک عبارتند از:
• رفتار پرخاشگرانه که باعث و یا تهدیدی برای آسیب رسیدن به مردم یا حیوانات وجود داشته باشد. مانند قلدری و یا ارعاب دیگران،
• اغلب شروع کننده دعوا های فیزیکی هستند.
• رفتار غیر تهاجمی که باعث از دست دادن اموال و یا تخریب عمدی اموال دیگران شود.
• حیوان ازاری
• سرقت، ، یا دروغ گفتن و فریب دیگران.
• تخلف از قواعد به طور جدی، مانند ماندن بیرون از خانه تا دیرهنگام با وجود ممانعت والدین، فرار از خانه یا از اموزشگاه و مدرسه.
علل اختلال سلوک
نمیتوان
یک عامل را به تنهایی در ایجاد این اختلال موثر دانست، بلکه مجموعهای از
علل باعث ایجاد این مشکل رفتاری در فرد میشوند از جمله مهمترین این عوامل
میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
پردازش شناختی
عواملی
که بیشترین ارتباط را با خطر ابتلا به اختلال سلوک ندارند ، عبارتند از:
خصوصیات کودک ، والدین کودک و الگوهای تعامل بین کودک و والدین گروهی از
محققین دریافتهاند که با توجه به مشکلات تحصیلی و هوشی میتوان تا حدی
اختلال سلوک را پیش بینی کرد. خصوصیات دیگری که عوامل خطر احتمالی هستند
عبارتند از: ویژگیهای شناختی و زیستی. کودکان پرخاشگر سوگیری اسنادی خصمانه
دارند و در مواجه با موقعیت مبهم ، مایلند انگیزههای منفی را به دیگران
نسبت دهند. این تحریفها ، میتوانند مقابله به مثل و تلافی جویی را در
کودکان پرخاشگر تسریع کنند.
عوامل وراثتی
تعیین
سهم عوامل ژنتیک یا ارثی مستلزم دادههای طولی ، در مورد موارد متعدد
دوقلوهای یک تخمکی و دو تخمکی است که باهم یا جدا از هم ، پرورش یافتهاند.
در جواب این سوال که اگر والدین ضد اجتماعی باشند، آیا بیشتر احتمال دارد
که فرزندان آنها مبتلا به اختلال سلوک شوند؟ نتایج نشان دادند که زمینه
زیست شناختی ، برای رفتار اجتماعی ، پیش بینی کننده اختلال سلوک و پرخاشگری
نوجوانان بود. بررسیها نشان داده ، هیچ الگوی پایداری از تاثیر ژنتیک بر
روی پرخاشگری گزارش نشده است ، در حالی که سهم ارث ، در رفتار ضد اجتماعی
به وضوح تایید شده است. و نیز بر اساس مطالعات انجام شده تا به امروز ،
اختلال سلوک ممکن است دارای یک جز ارثی باشد.
نقش خانواده
خانواده
، زمینه اولیه و عمده اجتماعی شدن است و یافتههای پژوهشی بسیار ، از این
ایده که خانواده عوامل عمده ، در ایجاد اختلال سلوک است ، حمایت کردهاند.
چهار الگو در خانوادههای کودکان مبتلا به اختلال سلوک رواج دارد: انحراف
والدین ، قهر و طرد والدین ، فقدان انضباط یا نظارت بر کودکان و تعارض
والدین و طلاق والدین کودکان مبتلا به اختلال سلوک ، غالبا خودشان منحرف
هستند و ناسازگاری ، خشم و گاهی رفتار جنائی ظاهر میسازند.
تعارض
زناشوئی آشکار ، میتواند در بروز رفتارهای مقابلهای در کودکان موثر باشد و
بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال سلوک ، پدر یا مادری دارند که دچار
اختلال سلوک هستند. الگوهای افراطیتر ، نظیر رفتار جنائی و الکسیم بویژه
در پدر ، کودک را به طرز خاصی در معرض خطر اختلال سلوک قرار میدهد.
سیر اختلال سلوک