کد خبر: ۱۰۲۷۰
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۱ - ۲۴ آذر ۱۳۹۲ - 2013December 15
شفا آنلاین:همیشه از اهدای عضو به عنوان کار خداپسندانه ای یاد می شود که ثواب دنیا و آخرت دارد.
به گزارش شفا آنلاین،آمار نشان می دهد که در کشور ما مرگ مغزی بالاست اما اهدای عضو از این افراد چندان بالا نیست و خانواده ها رضایت نمی دهند. دکتر محمد عقیقی، مسئول واحد پیوند وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی معتقد است که به جز عدم رضایت خانواده ها،نبود امکانات در برخی استانها و مراکز سبب می شود که این کار انجام نشود.با او درباره اهدای عضو و دلالی کلیه گفت وگویی را انجام دادیم که می خوانید: آقای دکتر بحث را از اینجا شروع می کنیم که چرا در کشور ما آمار اهدای عضو از مرگ مغزی پایین است ؟آیا این موضوع به خاطر نبود فرهنگ آن در میان خانواده ها به خاطر رضایت است یا اینکه نیاز به سیاستهای تشویقی دارد؟ در تقسیم بندی پیوند اعضا زیر مجموعه آن اهداکنندگان از زنده ها و مرگ مغزی می شود، چون موضوع اهدای عضو از مرگ مغزی با پیوند اعضا از زنده ها تفاتهایی دارد.در کشور در مورد پیوند اعضایی مانند کلیه و قرنیه در موقعیت خوبی قرار داریم.اما در مرگ مغزی که اهدای عضو انجام می شود موضوع رضایت خانواده مطرح است.یعنی باید این مرگ اتفاق بیفتد و خانواده رضایت بدهند تا پیوندی انجام شود.بخشی از دلالیل پایین بودن آمار در مرگ مغزی که سوال شما بود تنها به عدم رضایت خانواده ها مربوط نیست و زیرساختها هم مربوط است.یعنی در منطقه جغرافیایی که این اتفاق افتاده باید زیرساختهای لازم برای تایید مرگ مغزی،رضایت خانواده و شرایط برداشتن اعضا برای پیوند وجود داشته باشد چون اگر زیرساخت نباشد دچار آسیب می شویم. متاسفانه تعداد ارگانهایی که می توانند از افرادی که دچار مرگ مغزی شدند استحصال کنند محدود هستند،پس پیوند هم محدود و کم است.در مورد پیوند قلب و ریه ما نمی توانیم از زندگان بگیریم و تنها برای پیوند کلیه این امکان وجود دارد. ما در برخی استانها به خاطر نبود زیر ساختها مشکل اعلام مرگ مغزی و انتقال اعضا به درخواست کنندگان را داریم. آماری دارید که الان چند درصد خانوادها برای اهدای عضو رضایت می دهند؟ شاید به خاطر عدم آگاهی و فرهنگ سازی هنوز نرخ عدم رضایت در کشور ما در مقایسه با برخی کشورها بالاست.سال گذشته در ازای هر 100 مرگ مغزی که گزارش می شد وقتی مددکاران برای رضایت می رفتند،63 درصد رضایت نمی دادند. در نتیجه یکی از دلایل پایین اهدای نرخ اعضا از مرگ مغزی،موضوع عدم رضایت خانواده است.فرهنگ سازی خیلی مهم است اما مقوله فرهنگی و تحول در آگاهی و نگرش مردم زمان می برد.مردم باید آگاه باشند که تبدیل به یک رویکرد به زمان نیاز دارد.در کمربند رانندگی جریمه وجود دارد و از ترس این کار را انجام می دهند اما در مورد اهدا باید به آگاهی برسند.هرچند در این 10 سال خوب پیش رفتیم و در مقاطعی ما یک رشد قابل مقایسه با قبل داریم.در سال 1381 که فعالیت در مورد اهدا از مرگ مغزی به طور منسجم شروع شد،سال اول بیشتر به دنبال زیرساختها بودیم برای همین نرخ اهدا 75 صدم بود. چون تعریف نرخ اهدا این است که هر اهدا تقسیم بر یک میلیون نفر جمعیت می شود و آن را محاسبه می کنند.یعنی وقتی نرخ اهدا در سال 91،6.9 بود باید در 77 میلیون نفر ضرب کنیم که 530 نفر می شود.ما قبول داریم که رقم مرگ مغزی در کشور ما بیش از این است اما به دلیل موانعی که بر سر راه اهدا وجود دارد از جمله زیر ساختها و رضایت خانواده ها رقم اهدا پایین است. یک مشکل دیگر تفاوت مرگ مغزی و کما است که بیشتر خانواده ها نمی دانند و وقتی این اتفاق رخ می دهد منتظر بازگشت او به زندگی هستند؟ در این مورد توضیحات زیادی بارها داده شده است.اما جامعه نسبت به این مسائل آگاهی ندارند و موضوع امیدواری برای بازگشت مرگ مغزی در میان برخی خانواده ها وجود دارد.به هر حال خانواده در اتخاذ تصمیم باید قوی باشند تا اجازه بدهند عزیزشان از دستگاه جدا شود و اعضای او اهدا شود.از دید ما کسی که قلبش با دستگاه می زند زنده نیست و واقعیت چیز دیگری است اما برای کسی که تخصص ندارد وقتی قلب بیمار می زند یعنی زنده است.ما به مراجع عظام هم این موضوع را توضیح دادیم و آنها هم راضی شدند.مرگ مغزی یک مرگ قطعی است و اگر قلب می زند یک داستان تخصصی دارد.در نتیجه این باور باید در خانواده ها ایجاد شود. متاسفانه رسانه هایی هم مانند صدا و سیما با برنامه هایی که می سازند به این موضوع دامن می زنند ؟ ما هم این موضوع را قبول داریم برای همین با شورای سیاستگذاری صدا و سیما صحبت کردیم که وزارت بهداشت را تبلیغ نکنید اما موضوع سریالها را با ما چک کنید.چون فضای اکثر سریالها به مراکز بهداشتی باز می گردد و این مشکلات تنها مربوط به اهدای عضو نیست.برخی از کسانی که نقش پزشک را بازی می کنند تلفظ صحیح کلمات را بلد نیستند،پس ایراد تنها محتوایی نیست .البته الان خیلی بهتر شده است. به زیر ساختها اشاره کردید.منظور شما از این زیرساختها نیروی انسانی متخصص یا بیمارستان و تجهیزات هستند؟ به هرحال فرایند پیوند اعضا از خدماتی است که نیاز به تکنولوژی دارد و در تمام دنیا اینگونه است که نیاز به امکانات و ساختار مناسب دارد، بنابراین ساختار و واحدهایی هستند که در دانشگاه و بیمارستان برای فرآوری اعضا باید احداث شوند.وقتی زیرساختها و واحدهای اهدای عضو فراهم باشد قطعا نرخ پیوند اعضا هم بالا می رود.بودجه،نیروی انسانی ، فضای فیزیکی،تجهیزات شناسایی مرگ مغزی ،انجام آزمایشهایی که نشان دهنده زیست پذیر بودن اعضا باشد را نیاز داریم.در حال حال حاضر 30بخش پیوند کلیه، هشت بخش پیوند قلب، شش‌بخش پیوند کبد،دو بخش پیوند ریه و شش بخش پیوند مغز استخوان و 55بخش در پیوند قرنیه در حال ارائه خدمات به بیماران نیازمند وجود دارد. بنابراین فقط در چند مرکز استان امکان پیوند از مرگ مغزی وجود دارد؟ در حال حاضر تعداد مراکز پیوند اعضا 15 بیمارستان هستند که 4 مرکز در تهران و11 مرکز در 11 استان هستند.در دانشگاههای درجه یک این کار انجام می شود البته در برخی دانشگاهای درجه یک مثل اهواز و کرمانشاه هم هنوز این امکانات را نداریم. الان طبق برنامه برنامه پنج ساله توسعه،باید به 20 واحد برسیم ،یعنی حداقل در دانشگاههای درجه یک ردیف بودجه،تجهیزات و نیروی انسانی تامین کنیم و اگر ضعفی در جذب و استخدام است حل کنیم تا این شرایط فراهم شود. در استانهایی که هنوز این تجهیزات را ندارند برای کسانی که مرگ مغزی می شوند و خواستار اهدا هستند چه تدبیری دارید؟ برای جلوگیری از هدر رفت مرگ مغزی در مراکزی که امکانات نداریم مدل منطقه ای داریم و به دانشگاه مادر وصل هستند،مثلا دانشگاه علوم پزشکی شیراز به فسا،جهرم وکهگیلویه وصل است و همکاری می کنند که این دانشگاه به لحاظ پیوند کبد پیشرو در منطقه است.در سال گذشته 394 مورد پیوند اعضا در این مرکز انجام شد، یعنی هر روز بیشتر از یک پیوند انجام شده و در دنیا چهارمین مرکز است. برای توسعه مراکز اهدای عضو مشکل منابع هم دارید ؟ بحث منابع در کشور در دو سال گذشته به خاطر شرایط قتصادی وجود داشت اما در مورد منابع انسانی و پزشک متخصص مشکل جدی نداریم اگر چه در دو رشته نیروی انسانی محدودیت داریم اما در سایر موارد چنین نیست.ساختار ، تشکیلات و فضای فیزیکی در برخی استانها از موانع هستند.گاهی مرگ مغزی در ساعتی اتفاق می افتد که اتاق عمل بیمارستان پر است و این یک تداخل کاری است.در برخی کشورها،برای پیوند ساختار مجهزی دارند و حتی هواپیمای اختصاصی برای جابه جایی پزشک و بیمار دارند اما ما هنوز با این مرحله فاصه داریم.گاهی یک پرواز جا ندارد و ما مجبوریم خودمان را با شرایط هماهنگ کنیم . آمار جهانی در زمینه پیوند از مرگ مغزی چگونه است؟ نرخ اهدای کشورها بر اساس جمعیت سنجیده می شود.در اسپانیا نرخ اهدا بالاست و به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت 33 اهدای عضو وجود دارد.در آمریکا به 25 می رسد.کشور ما در جهان رتبه 42 و در منطقه خاورمیانه و آسیا،رتبه سوم را دارد. وضعیت کشورهای اسلامی چگونه است ؟ مالزی و عربستان کشورهای توسعه یافته ای درمیان کشورهای اسلامی هستند اما در کشورهای سنی مذهب چون علما و مراجع این کار را مجاز نمی دانند برای همین اهدا چه از زنده و چه مرگ مغزی انجام نمی شود برای همین عربستان با وجودیکه در بخش سلامت پیشرفته است اما درهدای عضو رتبه خوبی ندارد. کشور ترکیه هم در این زمینه کار می کند اما رتبه آن حدود 3 است چون در این کشوریک سوم علمای ترکیه این موضوع را تعارض با دین می دانند. ما سیاستهای تشوقی برای اهدای عضو مرگ مغزی نداریم و کسانی که قصد اهدای اعضای نزدیکانشان را دارند باید هزینه بیمارستان را هم پرداخت کنند.چرا وزارت بهداشت در این زمینه اقدامی نمی کند ؟ اهدای اعضا در کشور ما یک فرایند صد درصدغیر انتفاعی است. وزارت بهداشت هزینه های بیمارستان مبدا که مرگ مغزی تشخیص داده شده را نمی دهد چون به نظر ما بر تصمیم خانواده تاثیر می گذارد .شاید برخی خانواده ها رضایت را به خاطر پرداخت هزینه ها بدهند اما ما به مسائل اخلاقی پایبند هستیم و می خواهیم که این کار پاک بماند.آنجایی که مانند پیوند کلیه از دستمان در رفته دیگر هیچ کاری ساخته نیست اما برای مرگ مغزی نباید اجاره این کار را بدهیم. در مورد پیوند مرگ مغزی چون از صفر تا صد با خود وزارت بهداشت است سختگیرانه عمل می کنیم. در بسیاری کشور ها اهدای عضو وپیوند در بخش خصوصی اتفاق می افتد. چرا در کشور ما بخش خصوصی وارد این چرخه نمی شود؟ در نظام سلامت قبول داریم که بخش خصوصی یک جایگاه ویژه دارد و ما در نظام درمان به بخش خصوصی توجه داریم.اما یک جاهایی محدودیت داریم مثل شناسایی مرگ مغزی که طبق آیین نامه دولت باید در بیمارستان های مجهز دانشگاهی تشخیص آن اتفاق بیفتد.اما به لحاظ عمل پیوند اعضا ما محدودیتی نداریم.در حال حاضر بخش خصوصی که بخواهد پیوند اعضا به جز کلیه را انجام دهد نداریم البته در بیمارستانهای خصوصی با وجود تجهیزات بالا،خودشان پیوند را انجام نمی دهند.در حال حاضر در پیوند کلیه،قلب و ریه فعال نیستند وتنها پیوند کلیه انجام می دهند که آن هم در دو سه بیمارستان محدود است.بیمارستان های خصوصی به دنبال عملهای جراحی سنگین نیستند چون هزینه ها هم بالاست. در حال حاضر بیمار در قبال دریافت اعضا هیچ هزینه های پرداخت نمی کند و این از افتخارات نظام پزشکی است.اما این در بیمارستان خصوصی اصلا صرفه اقتصادی ندارد. به موضوع اهدای کلیه اشاره کردید.متاسفانه الان دلالی در آن زیاد شده است و برخی از کسانی که به کلیه نیاز دارند آن را از بازار سیاه تهیه می کنند؟ در ایران وبسیاری از کشورها مسائل اخلاق پزشکی زیاد مطرح است.ما از سالها قبل پیوند کلیه از انسان را انجام دادیم اما اساتید موافق و مخالف زیادی برای پیوند اعضا از افراد زنده وجود دارد.ما هم قبول داریم که نباید این موضوع جنبه اقتصادی داشته باشد اما باید توازنی بین اهدا و متقاضی وجود داشته باشد.اگر این موضوع را متوقف کنیم جان 200 هزار پیوند که هر سال به این بیماری ورود می کنند را از دست می دهیم.سال 91 پیوند مغزی از مرگ مغزی 911 مورد،1509 نفر هم از اهدا کننده زنده داشتیم.پیوند کلیه آسانترین نوع پیوند است که ما الان 37 درصد پیوند را از مرگ مغزی و 63 درصد را از اهداکنندگان زنده دریافت می کنیم.پس اگر از افراد زنده اهدا نداشته باشیم نمی توانیم به نیازها و تقاضا پاسخ بدهیم تا لیست انتظار را کوتاه کنیم . در آمریکا لیست انتظار طولانی است و موارد مرگ و میر وجود دارد اما در کشور ما به یکسال هم نمی رسد..ما می دانیم که دلالی کلیه وجود دارد اما ما در این زمینه مسئول نیستیم و حتی در بیمارستانها چنین موضوعی اتفاق نمی افتد. وزارت بهداشت حتی هدیه ایثار که رقم نمادین آن حدود یک میلیون تومان است را با تورم بالا نبرد تا برای همه ثابت شود یک هدیه است. اما این اصطلاح فروش کلیه وجود دارد و کسانی که مشکل اقتصادی دارند به اصطلاح می گویند کلیه می فروشیم؟ متاسفانه در سریالهای طنز هم این موضوع وجود دارد.ما مواد مخدر و قاچاق را ممنوع وخلاف می دانیم اما هنوز نتوانستیم جلوی قاچاق را بگیریم.وزارت بهداشت هم تصمیم دارد که هر سال موارد اهدا از مرگ مغزی را بالا ببرد تا دیگر نیاز به اهدا از عضو زنده نداشته باشیم. به هرحال باید از ظرفیتهای موجود استفاده شود و سهم مرگ مغزی از اهدا را بالا ببریم.اما نیاز به برنامه ریزی و زیرساخت داریم. در کشور ما سال 76 قانون هدیه ایثار تصویب شد و ما به دنبال فرهنگ سازی و انجام کار مثبت بودیم اما همین چماقی بر سر وزارت بهداشت شد و الان قاچاق و تجارت آن انجام می شود. درحالیکه دولت خودش منابع می آورد و یک میلیون تومان امروز ارزش مالی ندارد. در دنیا هم تجارت اعضا وجود دارد؟ موضوع تجارت و قاچاق اعضا را همه کشورها منع کرده اند، اما به خاطر کمبود اهدای عضو کشورها یکسری قوانین را وضع می کنند. مثلا در کشورهای اروپایی و آمریکایی اهدا کلیه از فرد زنده را قبول ندارند و اهدا کننده حتما باید خویشاوند عاطفی ، پدر و مادر ، همسر و دوست صمیمی باشد. کشورهای چین و هند روشهای غیر اخلاقی را انجام می دهند و از اعدامی می گیرند که الان جلوی آن را گرفتند.در برخی کشورهای اروپایی این دیدگاه وجود دارد کسی که مرگ مغزی می شود برای اهدا مفروض است و دیگر نیازی به رضایت خانواده نیست برای همین نرخ آن در اسپانیا بالا است و اگر کسی نمی خواهد اعضایش را اهدا کند باید امضا دهد که انجام نشود.اما درکشور ما با وجود اینکه با وصیت و کارت اهدای عضو این امکان وجود دارد باز هم رضایت خانواده برای اهدا الزامی است. خبر آنلاین
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: