وقتی مریلا را به گردش میبرد، سوار ماشین شارژی کرده، او را در صندلی عقب ماشین مینشاند و کمربندش را سفت میبندد.
سارا مانند خود من رفتار میکند، همان رفتارهایی را انجام میدهد که من در قبال او مسئول و موظف به انجامش هستم.
مادرم میگوید، من هم در کودکی، مادر خوبی برای عروسکم بود و حالا سارا، در بازیهایش با ایفای نقش یک مادر خوب، حقیقت زندگی را برای خود معنا میکند و با مراتب رفتارهای دنیای بزرگسالانه آشنا میشود.
یکی از نیازهای مهم و اساسی کودک، نیاز به بازی و اسباببازی است. بازی برای کودک مانند آب است برای ماهی. بازی برای سرگرمی و مشغول شدن کودک نیست بلکه روانشناسان، بازی را شغل کودک میدانند که به واسطه آن بستری برای بالندگی و رشد کودک فراهم میشود، چرا که کودک بدون بازی نمیتواند به رشد متعادل و سازندهای دست یابد.
رشد هوشی، اجتماعی، اخلاقی، عاطفی، حسی، شادی و خلاقیت، گسترش مهارتهای زبانی، آموزش نظم و ترتیب، افزایش حس مسئولیتپذیری، کنجکاوی و... نتیجه مساعدی از بازیهای کودکانه است.
از سوی دیگر، بازی یک روش طبیعی یادگیری است. کودکان از طریق بازی، زندگی را تجربه و آزمایش میکنند، نتیجه میگیرند و میآموزند، رابطه میان اشیا و محیط پیرامونشان را کشف میکنند و قدرت ابداع، ابتکار و تمرکزشان را افزایش میدهند.
اسباببازیهای کودکان امروز بسیار متنوع و رنگارنگتر از اسباببازیهای کودکان دیروز است. کودک دیروز، کودکیاش را تنها با یک عروسک یا یک ماشین به پایان میرساند، اما کودک امروز، نه تنها هر لحظه عروسک و ماشینی به دست میگیرد بلکه در هر روز، به دنبال اسباب جدیدی برای بازی میگردد.
مساله اسباببازی آنقدر در تربیت کودک موثر است که کارشناسان نسبت به ورود اسباببازیهای قاچاق که با فرهنگ و سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی همخوانی ندارد و گاه در تضاد است، هشدار میدهند.
هفته گذشته مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز وضع اسباببازی در کشورمان را نگرانکننده خواند و خواستار جمعآوری اسباببازیهایی از بازار شد که ذهن کودکان را مغشوش میکنند.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نهادی است که به لحاظ قانونی باید بر ورود اسباببازی به کشور نظارت داشته باشد، اما علیرضا حاجیانزاده، مدیرعامل این کانون میگوید:
با وجود تائید نکردن برخی اسباببازیها برای ورود به کشور از سوی کانون پرورش فکری، این ابزار بازی وارد بازار میشود و مشخص نیست این کالای قاچاق از چه مجراهایی به کشور میرسد.
وی تاکید میکند: نوع اسباببازی میتواند بر شخصیت کودک و تربیت او اثر بگذارد و از او انسانی آرام و نرمخو یا خشن و تندخو بار بیاورد.
او تاکید میکند: نمایندگان کانون پرورش فکری در گمرکات سه استان خوزستان، هرمزگان و بوشهر مستقر هستند و بر امر واردات این کالای مهم نظارت میکنند، اما همچنان شاهد ورود اسباببازی قاچاق به کشور هستیم.
مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که زیر نظر وزارت آموزش و پرورش کار میکند، با اشاره به این که مقوله اسباببازی از دغدغههای رهبر معظم انقلاب است، میافزاید: در حال تدوین طرحی برای جمعآوری اسباببازیهای غیراستاندارد از بازار هستیم.
این که اسباببازی همچون دیگر اقلام قاچاق چگونه و از چه کانالهایی سر از مغازههای اسباببازی فروشی درمیآورد، نکته مبهمی است که مسئولان ستاد مبارزه با قاچاق کالا و گمرک باید در این باره پاسخگو باشند، اما در این آشفته بازار وظیفه والدین در برابر کودکان چیست؟
اتاق کودک یا فروشگاه اسباببازی؟
خالهجان، بانوان و دختران اقوام و دوستان و آشنایانش را به صرف میوه و شیرینی برای یک مهمانی عصرانه دعوت کرده است، او قرار است سیسمونی اولین نوه دختریاش را به معرض نمایش بگذارد.
بعد از تشریفات مقدماتی و پذیرایی همه مهمانان با انواع میوهها و شیرینیهایی که در اشکال کودکانهای تزئین شدهاند، برای تماشای سیسمونی، به اتاق کودک راهنمایی میشویم.
وارد اتاق کودک که میشوید، یک بازارچه کوچک اسباببازی میبینید. از عروسکهای پارچهای، پوشالی، باربی و سرامیکی که هر کدام به یک رنگ و شکلی هستند گرفته تا انواع ماشینهای کنترلی و غیرکنترلی، آن هم در ابعاد بزرگ و کوچکش، که کنار دوچرخه، موتور و ماشین شارژی قرار گرفتهاند، نظرمان را جلب میکند، به ناگاه همگی میپرسیم، خاله جان نوهتان دختر است یا پسر؟ خاله با خندهای بر لب میگوید: قرار است چند وقت دیگر، یه کاکل زری به جمع خانهمان اضافه شود.
من و دیگر مهمانان تا آخرین لحظه مهمانی در حیرت آن مانده بودیم که اگر نوزاد پسر است پس این همه عروسک رنگارنگ دخترانه، به چه منظور برای کودک خریداری شده است؟!
در سالهای اخیر بسیاری از ما والدین، برای ابراز حس والدینی و تمام کردن حقوق وابسته به آن، به اشتباه گمان میکنیم وقتی پدر و مادر خوبی هستیم که بتوانیم تمامی نیازهای فرزندانمان را برآورده سازیم و او را مجهز به آخرین اسباب آسایش کنیم که در این میان، تهیه اسباببازیهای به روز و مدرن، یکی از مهمترین دغدغههای ذهنی والدینی میشود.
پای درددل مادری نشسته بودم، او میگفت: هیچ اسباببازی، نظر کودک مرا به خود جلب نمیکند یا آن که بیش از چند ساعتی برای او جذابیت ندارد.
این رفتار فرزندم، برایم بسیار سخت و غیرقابل تحمل است، از بیانگیزگی او هراس به دل میگیرم که مبادا بر این خصلت عادت کند و در زندگی آیندهاش نیز به همین منوال فکر و رفتار کند؟!
آیا تا به حال به عنوان والدین یک کودک با خود اندیشیده یا از خود پرسیدهاید ضرورت وجود دنیای رنگارنگ اسباببازیها برای کودکان ما چقدر است؟
آیا فرزندان ما به بازی با همه این اسباببازیها نیازمندند؟ و از همه مهمتر آن که نقش کودک در انتخاب وسیلهای برای بازی چیست و این امر چقدر برای او حائزاهمیت است؟
مگر نه آن که اسباببازی وسیله بازی کودک است و او نیز محق به انتخاب آن میباشد، پس چرا ما بزرگترها پا در دنیای کودکانه و مایحتاجات او میگذاریم و پیش از آن اسبابی را خریداری میکنیم که شاید هرگز نیاز به تهیه و بازی با آن اسباب برای کودک ما فراهم نشود؟
حتی اگر نیم نگاهی عاقلانه و منطقی به این موضوع داشته باشیم قطعا این سوالات ذهنمان را درگیر میکند که آیا این روش تربیت درست است؟ این که فرزندمان همه چیز در اختیار داشته باشد، برای سلامت زندگی او مفید خواهد بود یا مضر؟
آیا چشم و دل سیر کردن کودک، هنر است یا ایجاد انگیزه خواستن و حرکت در جهت یافتن آن، ارزشمند است؟ و... دهها پرسشی که نیاز به تامل دارد و والدین محترم، باید پاسخگوی آنها، هم در امروز و آینده باشند.
بازیهای انفرادی که چشم بازیهای گروهی را بست
سهیل پسر مهربانی است، اما نمیدانم به چه دلیل هرگز با همبازیهایش، احساس راحتی نمیکند و ترجیح میدهد تک و تنها بازی کند.
اخیرا خانه مادرم بودم که با پسرخالهاش دعوای شدیدی کردند، چون سهیل اسباببازیهایش را به او نداده و از او خواسته بود سراغ بازی و اسباببازیهای خود برود.
سهیل پسر خجالتی نیست، اما نمیدانم چرا با هیچ کس سر سازگاری ندارد و بیشتر دوست دارد تنهایی بازی کند.
کودکان دیروز، صبح که از خواب بلند میشدند، صبحانه خورده یا نخورده، سراغی از دوستان و همبازیهایشان میگرفتند، همبازیهایی که قرار بود تا غروب، با آنها مشغول زندگی باشند.
هر کدام از بچهها با وسیلهای که برای بازی تدارک دیده بودند، به میدان بازی میآمدند، عدهای خود وسیله بازیشان را ساخته، گرچه برخی نیز به کمک والدین یا یکی از اطرافیانشان، اسبابی را برای بازی فراهم میکردند.
اما آنچه بیشتر از اسباببازیها به چشم میآمد، این بود که کودکان دیروز، زمانهای بیشتری از روزشان را کنار یکدیگر میگذراندند، با هم میخندیدند و میدویدند و شادی و نشاط میکردند، بدون آن که نگران خرابی اسباببازی شان باشند یا به اسباببازیهای دیگری حسادت کنند.
این در حالی است که کودکان امروز دقیقا برعکس کودکان دیروز رفتار میکنند و نه تنها علاقهای به بازیهای گروهی ندارند و بیشتر از انجام بازیهای انفرادی لذت بیشتری میبرند.
بلکه از همبازی شدن با بچههایی که قرار است در بخشی از بازی و اسباببازیشان سهیم شوند، بشدت فراری هستند.
بسیاری از کودکان امروز دوست دارند، خود به تنهایی، ساعتهایی را پشت صفحه مانیتور لپتاپ یا تبلت بنشیند و بازیهای رایانهای انجام بدهند.
بیشک چنین کودکانی هرگز نمیتوانند با مفاهیمی چون مشارکت و همکاری، رقابت، احساس مسئولیت و تعهد، وظیفهشناسی، نوعدوستی و دلسوزی و... آشنا شوند، چهبسا یادگیری این مفاهیم وابسته به تجربه کردن و زیست کردن آنها در ابعاد مختلف زندگی است که بیتردید بازیهای گروهی زمینهای مناسب و مساعد، برای این مهم را فراهم میآورد.
اسباببازیهای دستساز دیروز، حال خوشی داشت
قایق و موشک کاغذی برای او ساختم، آنقدر ذوق کرده بود که نمیدانست چه کند، قایق را در وان آب انداخته بود و چند ساعتی با آن بازی میکرد، هربار با کاغذهای رنگی، قایق جدیدی میساختم و دریای کوچک خانگی کودکم را پر از قایقهایی میکردم که شکل و اندازهاش را دوست داشت.
در پایان بازی آن روز بود که متوجه شدم، فرزندم میتواند قایق و موشک کاغذی را بخوبی درست کند و از فردای آن روز کاغذهای سفیدی را نقاشی میکرد و با آنها قایقهای کاغذی برای دوستانش میساخت.
کودکان دیروز، ساعتهای طولانی و گاه شاید هفتهها و ماهها کنار پدر و مادر یا بزرگترها، مینشستند و برای ساخت اسباببازی دلخواهشان نقشه میکشیدند یا آن را طراحی میکردند.
بسیاری از پسران، با چوب و اره شروع به ساختن وسایل چوبی میکردند و دختران، با کاموا و پارچه، به کمک مادر یا مادر بزرگ عروسکهایی میساختند، سپس با وسیلهای که به دست خود ساخته بودند.
سالها بازی میکردند بلکه برای سلامت آن نیز در تلاش بودند که این امر نه تنها موجب تبلور خلاقیت و استعداد کودکان میشد و آنان را به تفکر و شناخت بیشتر مجبور میکرد تا با تفحص و کنکاش بیشتر بتوانند در جهت تهیه اسباب موردنظر خود گام بردارند.
به بیان دیگر کودکان دیروز همیشه در حال آزمون و خطا بودند و مدام از تجاربی که گاه شیرین و گاه تلخ بود، بهره و منفعت میبردند که این مهم نه تنها آنان را مملو از تجارب زندگی میکرد بلکه لحظاتی را برای آموزش مهارتها و کشف استعدادهایشان فراهم میآورد.
از سوی دیگر، در روزگار دیروز، هیچ پدر و مادری برای تهیه اسباببازی کودک، به زحمت نمیافتاد یا از نبود وسیلهای گرانقیمت یا دستنیافتنی احساس نگرانی و گناه نمیکرد.
این در حالی است که امروزه، نهتنها والدین برای فراهم کردن اسباببازی مورد علاقه کودکانشان مجبورند، به فکر تامین هزینههای مالی آن باشند بلکه همگی بکرات و با حیرت بسیار، اذعان دارند که کودکانشان فقط تا زمان خرید آن اسباببازی، بیتابی و بیقراری میکنند و دقیقا بعد از چند روز پس از خریداری، نسبت به آن بیتفاوت بوده و حتی برای بازی کردن نیز، سراغ آن نمیروند؛ اما براستی حقیقت آن اصرار به خواستن و این نخواستن چیست؟ آیا والدین در این بیرغبتیها نقش دارند؟
گرچه واقعیت تلخ است ولی به واقع باید، حقیقت تغییر رفتار کودکان را در سبک تربیتی والدین جستوجو کرد.
بسیاری از پدرومادرهای امروزی، به تصوری اشتباه، از همان دوران کودکی، فرزندانشان را به راحتطلبی و از همه مهمتر تجملپرستی و اسرافگرایی عادت دادهاند، چهبسا برخی از والدین تلاش میکنند در جهت جبران کم و کاستیهای دوران کودکی خود برآیند تا با فراهم کردن ریز و درشتها، کودکشان را از محرومیتها نجات دهند.
اگرچه عدهای دیگر نیز، با تن دادن به خواستههای کودک برای تهیه اسباببازی مورد نظر، صرفا سعی در خواباندن غائلهای دارند که منشا آن را میتوان در بیحوصلگی و درایت نداشتن والدین جستوجو کرد.
والدین بیحوصله و کمطاقت امروزی، متحمل پرداخت هزینههای گزاف و گران برای خرید یک اسباببازی میشوند، اما به هیچ وجه حاضر نیستند برای فرزند خود، وقتی را اختصاص دهند یا برای ساخت وسایل بازی کودکشان را همراهی کنند.
گاهی اوقات، کودکان برای سرگرم شدن نیازمند چند تکهکاغذ، قلم و مدادهای رنگی هستند که با آن بتوانند تصورات و خیالبافی ذهنی خود را با نقاشی کردن به تصویر بکشند یا با کنار هم گذاشتن چند وسیله که ممکن است از دورریزهای خانه هم باشد، شخصیتهای کارتونیشان را زنده کنند، وسیله بازی را طراحی کنند یا کاردستی را خلق نمایند و...
اگر والدین در قبال فرزندی که خود، مسبب حضور او در این دنیا هستند، احساس مسئولیت کنند و حضور پررنگ در کنار کودک و تامین امنیت او را مختص به خود و اعمال خود بدانند و هرگز نیز حاضر نشوند آغوش امن خود را با اسباببازیهای رنگارنگ دلفریب صرفا مشغولساز، عوض کنند قطعا دنیای کودکانه و بازیهای منوط به آنان نیز کن فیکون شده و بتدریج شاهد کودکانی خواهیم بود که با بازگشت به فطرت خویش، زندگی را زندگی میکنند؛ میسازند، ویران میکنند و دوباره از نو میسازند.
اسباببازیهایی که خوب و بد هستند
پسر بچه 9 ساله من بسیار علاقه مند به نجاری است، به همین دلیل برای او اسباب نجاری تهیه کردهام.
او ساعتها نجاری میکند و برای دوستانش طرحهای جالب و اشکال مختلفی از اشیا را با چوب کندهکاری میکند.
از تهیه این وسیله برای او بسیار خوشحالم چرا که بسیار هدفمندتر و شادتر از قبل شده است. پیش از تهیه آن، پسرم مدام مشغول بازی با رایانه بود و بابت استفاده زیاد از آن، چاق و بدهیکل و عصبی شده بود.
یاد کودکان دیروز بخیر، برای این که خود را سوار بر اسبی تصور کنند، مجبور بودند چوبی را بهطور نمادین میان دو پایشان بگذارند و با تقلید از صدای شیهه یک اسب، او را بتازانند یا برای درست کردن غذایی یا کوباندن در خانه، به طور نمادین، از وسیلهای دیگر، به آن منظور خاص استفاده میکردند
یا در خیالشان با حرکات دستانی که دور میچرخید و نشان از همزدن غذا داشت یا با تولید آوایی که به صدا درآمدن زنگ خانه را نوید میداد، به طوری کاملا تلویحی، اشاره به ظرف غذا یا صدای زنگ در منزل داشت، اما دنیای بازی کودکان امروز بسیار متفاوتتر از قبل است، برای هر آنچه که فکرش را کنید، میتوانید مصادیق بازی آن را نیز بیابید.
در دنیای اسباببازیهای امروز براحتی میتوان اسبی را خریداری کرد، ظروف پخت و پز که هیچ، اجاق گاز، یخچال و... داشت یا خانهای واقعی، اما در ابعاد کوچک، فانتزی و در نوع کودکانهاش تهیه کرد.
وجود اسباببازیهای متنوع و از هر نوع، محاسن و معایبی دارد که در بعد مثبت آن میتوان به رشد اجتماعی، شناختی، شخصیتی و اجتماعی اشاره نمود، مثلا کودکان بواسطه بازی کردن و با ایفای نقشهای نمادین یا تقلیدی، با بسیاری از ابعاد زندگی شخصی، اجتماعی و فرهنگی آشنا میشوند.
مثلا دکتربازی ازجمله بازیهایی است که بسیاری از کودکان با علاقهمندی بسیاری آن را انجام میدهند، با انجام این مدل بازیهاست که کودک نهتنها با توانمندیهای خود در این زمینه شغلی آشنا میشود بلکه با شخصیت، شغل و وظایف یک پزشک آشنا شده و از اسباب کارش مطلع میگردد یا از نحوه و چگونگی ارتباط یک پزشک با دیگران کسب اطلاعات میکند، حال تصور کنید،
کودک اسباب کار یک پزشک را به صورت اسباببازی داشته باشد، بیتردید او بهتر متوجه این مطلب میشود که کار گوشی پزشکی که معمولا روی قلب گذاشته میشود و منظور از ضربان قلب چیست، بیتردید با تهیه چنین اسبابی برای بازی، به طور صریح و کاملا عینی و ملموس، تجربهای را برای کودکمان فراهم میآوریم که او میتواند سریعتر و راحتتر به کسب اطلاعات و آگاهی برسد.
اگرچه در نگاهی دیگر که دیدگاه منتقدانهای است، وجود چنین اسباب به ظاهر واقعی برای بازی، نهتنها برای رشد کودکان مناسب نیست، بلکه آنها را در مسیری پیش میبرد که توقع، مصرف گرایی و تقلیدهای نابجا کمترین ماحصل آنها خواهد بود.
برای نمونه عروسکهای باربی که با پوشش و آرایش خاص به عنوان دختران زیبا و خوشاندام در دست دختران خانوادههای ایرانی است و علی الظاهر به عنوان بازیچهای مورد استفاده قرار میگیرد،
نهتنها نگاه ابرازی به جنس مونث را در کودکان دختر تقویت میکند، بلکه نظر آنها را به طور غیرمستقیم به این مهم جلب میکند که برای زیباتر بودن باید نمادهای زنانه داشت، آرایش کرد، لباسهای برهنه به تن گرفت، با عشوه سخن گفت و... .
در سالهای اخیر بیتوجهی بسیاری از والدین در تهیه عروسک برای دختران، باعث شده است که بسیاری از کودکان دختر به تقلید از همین عروسکهای باربی گرایش شدیدی به آرایش و برهنگی یا انجام رفتارهای زنانهای داشته باشند که متناسب با سن آنها نیست.
بیتردید چنین آموزهای با فرهنگ و عرف و سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی ما در تضاد بسیار است. اندک نیستند والدینی که نسبت به اعمال زنانه فرزند دخترشان معترض هستند و بشدت درباره آن احساس ناراحتی و نگرانی میکنند.
چهبسا آنان از علت اصلی چنین گرایشهای زنانه دختران کوچکشان بیخبر هستند؛ به همین دلیل اساسی توصیه میکنیم پیش از خرید یا انتخاب اسباببازی، پیشینهای از اسباببازی مورد نظر را استخراج و هدفتان را از خریداری آن مشخص کنید.
بازیهای رایانهای که مشکل اخلاقی دارند
دخترم به هیچ عنوان دوست ندارد با عروسک یا وسایل دخترانه بازی کند، آنقدر که از داشتن تفنگ و ماشینهای باری خوشحال میشود، به همان اندازه نیز از داشتن عروسک و چرخ خیاطی و... دلگیر و ناراحت میگردد.
اگر به او بگوییم. «تو دختری، نباید با تفنگ بازی کنی»، عصبی شده و زمین و زمان را به هم میدوزد. جالب است بدانید جدیدا نام پسرانهای برای خود انتخاب کرده است که تنها با صدا کردن آن نام میتوانیم انتظار پاسخگوییاش را داشته باشیم.
او میگوید: دوست دارد مثل قهرمان اصلی کارتون مورد علاقهاش که پسری شجاع و داناست، به نظر آید.
در گذشته چرخی به دست بود و چوبی که به زیر آن با ضرباهنگی متناسب نواخته میشد و حرکت آن کودک را مشعوف میکرد، تیلههای رنگی بود که به ترتیب خاصی در کنار هم قرار میگرفتند و با تنظیم حرکات و ضربات آنها نسبت به یکدیگر بود که میشد تیلهها را یک به یک روانه گودالی کرد، گل یا پوچی بود که با حدس و گمان میتوانستی گل را در دست یکی از بازیکنان جویا شوید و... .
امروزه، بازیهای انفرادی و گروهی دیروز تغییر شکل داده و در قالب تکنولوژی در صفحات هوشمندی تعبیه شدهاند که کودکان میتوانند به صورت فردی یا گروهی با به دست گرفتن دستهای یا با اشاره حرکات دست و انگشت، آنها را انجام دهند و برنده یا بازنده مسابقه رایانهای شوند.
استفاده از تکنولوژی همیشه مطلوب یا نامطلوب نیست، اگر استفاده بهینه و درست از آن را بدانیم، میتوانیم از فواید آن بیش از مضراتش بهرهمند شویم، اما متاسفانه، برخی از والدین در انتخاب بازیهای رایانهای و گاه حتی کارتونها سهلانگاری میکنند و بیش از آشنایی و کسب اطلاعات از شخصیتها و قهرمانان اصلی، محتوای برنامه، اهداف، سطح آموزشی و... آنان را در دسترس کودکانشان قرار میدهند، تنها به این دلیل که کودکان دیگر با آن بازی میکنند یا فرزندانشان خواهان آن بازی هستند.
بیتوجهی بیحد و مرز برخی والدین،گاه بسیار آسیب زاست و لطمات جدی را بر روح وروان کودک وارد میکند.
مثلا، کودکانی که به تماشای کارتون، فیلمها یا بازیهایی مینشیند که مملو از صحنههای خشونت و خشم است، روابط عاشقانه و محبتآمیز بین دو جنس مخالف بیپروا به نمایش گذاشته میشود یا شخصیتهای قهرمان داستان با بازی براحتی و بیهیچ ابایی رفتارهای خلاف جنسیت خود را انجام دهند و...
آیا از چنین کودکانی میتوان انتظار داشت که تحت تاثیر اثرات مخرب و نامطلوب این برنامهها قرار نگیرند و به گونهای خلاف از آنچه میبینند و میشنوند، اندیشه و رفتار کنند؛ بیتردید چنین امری محال خواهد بود.
دختری که بازی رایانهای دلخواهاش پیراستن و آرایش یک شخصیت عروسکی زیبا به طرق مختلف است یا پسری که در بازیهای کامپیوتریاش مدام در حال جستوجو و کشف روشی مناسب برای کشت و کشتار دیگران است، قطعا در بازی زندگی واقعی نیز به دنبال چنین امری خواهد بود.
اندک نیستند والدینی که از تمایل دختران خردسالشان به آرایش یا گرایش پسرانشان به آزار و اذیت دیگران معترض و شاکی هستند.
تقلید و الگوپذیری از سرمشقهای مورد پسند، بخشی اجتنابناپذیر از یادگیری کودک است، کودک در حالت طبیعی هر آنچه را که ببیند یا بشنود، تقلید میکند حال اگر بکرات در معرض دیدهها و شنیدههایی قرار گیرد که با آنها نیز عجین شود، احتمال تکرار رفتارهای الگوها بسیار خواهد بود.
اسباببازی و هویت جنسی کودکان
از سوی دیگر، بسیاری از کودکان به واسطه انجام همین بازیها یا تماشای فیلمها و کارتونها، به هویت جنسی مشخصی از خود دست نمییابند و به موجب آن نیز در نقشآموزیهای جنسیتی دچار مشکل میشوند.
روان شناسان معتقدند کودکان چهار، پنج ساله باید به ثبات جنسیتی برسند، آنها باید درک درستی از دختر یا پسر بودن داشته باشند و بدانند دختر هستند یا پسر، همچنین باید به این حقیقت دست یابند که جنسیتشان قطعی و تغییرناپذیر است و هرگز امکان تغییر دختر به پسر یا برعکس وجود نخواهد داشت.
کودکان پس از درک ثبات جنسیتی خویش است که نهتنها میتوانند نقشها و رفتارهای مشخص و مختص جنسیتی را از خود بروز دهند، بلکه به این دانش نیز دست مییابند که تنها با انجام رفتارهای جنسیتی مخصوص به جنس خویش است که میتوانند مورد توجه و نظر دیگران قرار گیرند.
متاسفانه استفاده مفرط کودکان امروز از بازیها و فیلمهای رایانهای باعث شده است آنها نه تنها به ثبات جنسیتی نرسند، بلکه نسبت به رفتارهای متناسب با جنسیت خود نیز ناآشنا باشند.
مثلا دخترانی که با شخصیتهای قهرمان داستانها همانندسازی میکنند و مانند آنها مرتکب رفتارهایی میشوند که کاملا برخلاف جنسیتشان است و جالبتوجهتر آن که بسیاری از کودکان دوست دارند با نامی خلاف جنسیتشان نیز مورد خطاب قرار گیرند.
بنابراین به والدین عزیز توصیه میکنیم صبر و حوصله به خرج دهند و به صرف استفاده دیگر کودکان یا حضور برنامهای در بازار، مجوز استفاده از آن را برای فرزندشان صادر نکنند.
پیش از انتخاب برنامههای رایانهای یا کارتونها، از محتوا و اهداف آن برنامه خاص مطلع شوید، با متخصصان در مورد اثرات مثبت و منفی آن برنامه خاص به مشورت بنشینید، سپس در نهایت امنیتخاطر آن را در مقابل دیدگان فرزندتان به تماشا بگذارید.
از همه مهمتر در خرید انواع اسباببازیهای وارداتی که اغلب به صورت
قاچاق و از مجراهای غیرقانونی وارد کشور میشوند و هیچ سنخیتی با فرهنگ
ایرانی ـ اسلامی ما ندارند، دقت کنید و کودک دلبند خود را در آماج فرهنگ
وارداتی قرار ندهید که بیتردید مسئولیت خطیری در این خصوص به عهده دارید.جام جم آنلاین
نسرین صفری/ روانشناس و مدرس دانشگاه