شفا آنلاین>اجتماعی>«تو قهرمان من هستی» این تنها یک شعار نیست، یک باور است که اگر همگانی شود شاید تحمل درد را آسان تر کند. برای چه کسی؟! کودکان بیمار. بیماری درد دارد و هزینه.
به گزارش
شفا آنلاین،دردش هم فقط جسمی نیست. چه کسی است که نداند وقتی درد در تن
و جان آدم مینشیند، فکرش کجاها که نمیرود و روحش تا چه عمقی زخم برنمی
دارد.
درد بیماری، آدم بزرگ را از پای در میآورد چه برسد به بچه کوچک.
باید نزدیک به درد بود تا آن را حس کرد. اعضای کارزار «
امید برای کودکان
بیمار» به درد نزدیک شدهاند. درد کودکان بیمار را حس کردهاند و حالا در
این کارزار، برای امید بخشیدن به آنها تلاش میکنند. قهرمانهایشان کودکان
بیمارند و هدف شان خلق امید. امید... امید...
«امید عباسی» را یادتان هست؟! همان آتش نشان فداکاری که دختر بچه کوچک را
از ساختمان شعلهور نجات داد و ماسکش را روی صورت او گذاشت تا نفس بکشد و
خودش بینفس شد. مرگ امید، جرقهای شد برای شعله ور کردن حسی کمرنگ شده؛
فداکاری. فداکاری اصلاً چیست؟! اینکه آدم از آنچه برایش باارزش است بگذرد
برای دیگری.
امید این کار را کرد. چه چیزی با ارزش تر از جان؟! جانم را
میدهم تا تو بمانی. امید رفت تا روح فداکاری و امید زنده بماند. قهرمانان
را نباید از یاد برد. باید نامشان را بارها و بارها نوشت و به زبان آورد.
هرکجا که بشود. «گروه تصویرگران هنر موگه» امید را ترسیم کردند تا به
سرنوشت خیلی دیگر از قهرمانها که یادبودشان با نم اشکی و سوز آهی، بعد از
مراسم چهلم شان تمام میشود، دچار نشود.
حیف است قهرمانها را فراموش
کرد. امید عباسی گرچه نخستین قهرمان سرزمین نبود اما اولین قهرمان
موگه شد تا راه را برای نقش بستن دیگر قهرمانها در ذهن و دل کودکان باز
کند. اولین نمایشگاه امید در مرداد ماه سال 93 همزمان با روز خبرنگار گشایش
یافت و آثار 200 تصویرگر کودک و نوجوان ایرانی و 10 تصویرگر خارجی در آن
به نمایش درآمد تا قهرمان در ذهنها حک شود.
امید عباسی، دیگر تنها یک نام نبود بلکه آغازگر حرکتی تازه بود برای آنها
که به امید نیاز داشتند. حالا دومین سالی است که نمایشگاه امید قرار است
برپا شود؛ با هدف امید دادن به کودکان بیمار.
این بار قهرمان ها، خود
کودکانند؛ کودکانی که بیماری تنشان را رنجور کرده اما روحشان دور ماندن
از دنیای کودکی را تاب نمیآورد. قرار نیست کسی برایشان دل بسوزاند و
قیافه متأثر به خودش بگیرد. قرار است کنار قهرمانهای کوچک که بیماری بزرگ
را تاب میآورند، باشیم و شادی را برایشان ترسیم کنیم؛ با همراهی.
عباس حبیبی، مدیر گروه تصویرگران موگه که مدیریت دومین نمایشگاه
بینالمللی امید را برعهده دارد، در این باره توضیح میدهد:«
بعد از به اتمام رسیدن نمایشگاه اول، فکر کردیم که نمایشگاه دوم را با چه
موضوعی برگزار کنیم. در واقع دنبال قهرمان میگشتیم، چرا که هدفمان
قهرمانسازی است.
در همین رابطه، با موضوعی برخورد کردیم که موضوع روز
جامعه بود؛ «بهداشت کودکان» که مسأله بسیار مهمی است. در ورک شاپی که در
یکی از بیمارستانها برگزار شد و تقریباً همزمان با فوت مرتضی پاشایی و موج
خبری مرگ و میر بر اثر سرطان بود، متوجه شدیم که کودکانی که در اثر ابتلا
به بیماریهای سخت در بیمارستان بستری اند، خیلی نا امید هستند. با تحقیقات
بیشتر دریافتیم که بچه هایی که با این بیماریها میجنگند، هیچ انگیزهای
برای ادامه مبارزه ندارند و امیدواری از محیط و جامعه نمیگیرند و نکته
قابل تأمل هم این است که تعداد این بچهها کم نیست.»
حبیبی ادامه میدهد:« از آنجایی که یکی از بندهایی که در سیاستگذاری
نمایشگاه داریم، این است که کار ما خیریه نیست، فکر کردیم چه کاری انجام
دهیم که هم خیریه نباشد و هم بتوانیم کمکی به این بچهها بکنیم. به هرحال
مؤسسات خیریهای هستند که به لحاظ مالی به کودکان بیمار کمک میکنند اما تا
کنون در زمینه امیدبخشی به این کودکان، کار خاصی انجام نشده بود.
به خاطر
همین هم بود که ما سراغ این موضوع رفتیم. البته هدفمان تنها کودکان مبتلا
به سرطان نبود بلکه سایر بیماری هایی همچون دیابت، بیماریهای قلبی و نقص
عضو که کودکان را درگیر و آنها را از نشاط کودکی دور میکنند، هم مد نظرمان
بود. ما در واقع به سراغ حلقه مفقودهای رفتیم که در مبارزه با تمام
بیماریهای مهم است و آن هم چیزی نیست جز «امید».»
اسم امید، آدم را باز یاد امید عباسی میاندازد و آن دختر بچه که حالا اگر
هست به خاطر امید است. «بچهها اصلاً شکل امیدوار شدن شان با بزرگترها فرق
میکند. ما بزرگترها ممکن است با پول به زندگی امیدوار شویم چون فکر
میکنیم پول کمک مان میکند. اما بچهها اینطور نیستند. معنی پول و بودن و
نبودن اش را نمیفهمند. چیزی که احتیاج دارند، توجه است.»
حبیبی گفته هایش را اینگونه ادامه میدهد:« کودکی که روی تخت بیمارستان
است، بیشتر از اینکه به پول نیاز داشته باشد، نیاز به این دارد که مورد
توجه و حمایت قرار گیرد. او نیازهای متفاوتی دارد. مثلاً دلش میخواهد
اسباب بازی داشته باشد یا پیش دوستانش برود و با آنها بازی کند. حالا سؤال
این بود که چطور میشود به چنین کودکی امید و روحیه داد؟! ما با همین سؤال
شروع به کار کردیم و نمایشگاه دوم را با موضوع «امید برای کودکان بیمار»
کلید زدیم.»
امید را سرایت دهیم
هر موضوعی که با کودکان سر و کار داشته باشد، بهاندازه کافی حساس هست چه
برسد به کودکان بیمار که قطعاً حساس ترند و روح لطیف شان، ناملایمت جسم
بیمار را به سختی تاب میآورد.
مدیر نمایشگاه بینالمللی امید از ایدهها
میگوید؛ ایدههای برگزاری دومین نمایشگاه و از قهرمانی که قرار بود برای
کودکان بیمار خلق شود:« اساس کار ما از ابتدا این بود که هیچ درآمدی از این
کار نداشته باشیم و آن را تنها با هدف اطلاعرسانی و فرهنگسازی انجام
دهیم.
در این رابطه هم ایدههای مختلفی مطرح شد. در واقع ما از فروردین 94
شروع به ایده پردازی کردیم و آخر خرداد ماه به جمع بندی نهایی رسیدیم و کار
اجرایی هم از ابتدای تابستان امسال شروع شد.
قرار بود کاراکتری به عنوان
قهرمان برای کودکان بیمار پیدا کنیم که مثل امید عباسی، در ذهنها حک شود و
برای یافتن این کاراکتر قهرمان به فکر افتادیم که یک کودک بیمار را به
عنوان قهرمان انتخاب کنیم اما با گفتوگوهایی که با کودکان انجام دادیم
فهمیدیم که بچهها دوست ندارند الگویشان یک کودک دیگر باشد.
به همین خاطر و
بر اساس تمام جستوجوها و مصاحبه هایی که انجام دادیم به این نتیجه
رسیدیم که خود کودکان بیمار باید الگو و قهرمان باشند. بر همین اساس هم بود
که کارزار «تو قهرمان من هستی» تشکیل شد با هدف اینکه به کودکان بیمار
بگوییم شما که در این وضعیت و در حال مبارزه با بیماری هستید، میتوانید
قهرمان ما باشید.»
قهرمان یا بهتر است بگوییم قهرمانهای کارزار و نمایشگاه دوم، اینگونه
خلق شدند. قهرمانهای کوچک با تنهای رنجور و بیمار که درد را تاب میآورند
تا بیماری را شکست دهند.
حبیبی میگوید: «در شروع کار کارزار، از طریق
کارزاری که داشتیم، از تمام مردم دنیا خواستیم که با نوشتهای که عنوان «تو
قهرمان من هستی» روی آن دیده میشود، عکس بگیرند و برای ما بفرستند تا از
این طریق به کودکان بیمار امید دهیم.
ما مجموعهای از این عکسها را در
بیمارستانها برای بچهها نمایش دادیم و خوشبختانه، نتیجه خوبی دریافت
کردیم. وقتی عکسها را به بچهها نشان میدادیم و برایشان توضیح میدادیم
که این افراد شما را قهرمان خود خطاب میکنند، خیلی خوشحال میشدند و به
این باور میرسیدند که براستی قهرمان هستند و باید با بیماری مبارزه کنند.»
اعضای کارزار امید برای کودکان بیمار، هر روز بر تعدادشان اضافه شد.
عکسهای مختلفی از سراسر دنیا ارسال شد؛ از کشورهایی همچون کانادا، سوئد،
ژاپن، ایتالیا و ارمنستان. آنهایی هم که در داخل کشور، کارزار را دیدند، با
میل و رغبت به آن پیوستند و تصاویر خود را به نشانی omidexpo ارسال کردند؛
حالا یا به سایت کارزار به نشانی omidexpo.comیا نشانی اینترنتی omidexpo@gmail.com و یا توئیتر و
اینستاگرام و فیسبوک با همین نام.
به گفته حبیبی تا کنون چیزی نزدیک به 400
عکس از ایران و سراسر دنیا برای کارزار امید برای کودکان بیمار فرستاده
شده است که در میان آنها تصاویر افراد مشهور و چهرههای هنری و ورزشی هم
دیده میشود.
از جمله اعضای هنرمند این کارزار میتوان به محسن تنابنده، جواد هاشمی،
احسان کرمی، محمد رضا علیمردانی و جهانبخش سلطانی اشاره کرد که با پیوستن
به کارزار امید برای کودکان بیمار، در جهت روحیه دادن به این کودکان همگام
شدهاند.
همچنین چهرههای ورزشی همچون علی پروین، کریم باقری، حمید استیلی،
محمد پنجعلی و اعضای تیم ملی سافت بال بانوان، با پیوستن به این کارزار
حمایت خود را از کودکان بیمار اعلام کردند. تصویرگران داخلی و خارجی هم
همیاران این کارزار هستند که از آن جمله یکی از تصویرگران خارجی است که 21
اثر برای نمایشگاه تولید کرده است و همچنین افراد مشهوری هم هستند که در
این راه به موگه مشاوره میدهند.
حبیبی میگوید: «قرار است نمایشگاه که شامل عکسهای اعضای کارزار و آثار
هنرمندان داخلی و خارجی است، تا پایان امسال و به احتمال زیاد در اسفندماه
برگزار شود و باید مکانیابی آن صورت گیرد که متأسفانه در این راه با
مشکلاتی هم برخورد کردیم و ارگانهایی همچون شهرداری که قول همکاری داده
بودند، حمایت لازم را نکردند. مشکل اسپانسر هم همچنان وجود دارد چرا که این
کار عواید مالی ندارد و تنها به منظور فرهنگسازی و روحیه و امید دادن به
کودکان بیمار در حال انجام است.
بخشی از نمایشگاه هم طبق قرار قبلی در
بیمارستانها برگزار میشود تا کودکان بیمار بستری در بیمارستان هم نتیجه
کار را ببینند.» بیماری درد دارد. درد بیماری، آدم بزرگ را از پای در
میآورد چه برسد به بچه کوچک. باید نزدیک به درد بود تا آن را حس کرد. شما
هم میتوانید به درد قهرمانهای کوچک نزدیک شوید و به آنها امید بدهید. یک
کاغذ بردارید و عبارت «تو قهرمان من هستی» را روی آن بنویسید و عکس بگیرید
و به نشانی omidexpo بفرستید و عکس را هشتگ کنید. قهرمانها از همراهی شما
روحیه میگیرند.ایران