شفا آنلاین:«رویاهایت را در چشمهایت نگه ندار، زیرا همچون اشک جاری شده و فرو میریزد. آنها را در قلبت حفظکن تا با هرتپش به یاد آوری که باید به حقیقت تبدیل شود»
به گزارش شفا آنلاین،آیا دوست دارید زندگی را تمام و کمال حس کنید یا فقط در جمعیت گم شوید و برایتان مهم نباشد به کدام سو می روید؟ به خاطر داشته باشید که انسان همانقدر که می اندیشد، می تواند شاد و سعادتمند باشد. نمی توانیم شکست ها و غصه های خود را به گردن محیط زندگی یا دیگران بیندازیم. فقط باید اندکی نسبت به زندگی خود احساس مسئولیت کنیم و برای آنچه می خواهیم ارزش قائل شویم.
انسان دو نوع ذهن خودآگاه و ناخودآگاه دارد و هردوی این ذهن و ضمیر روی زندگی اش تاثیرگذار هستند و هیچ یک مستقل عمل نمی کنند.
ذهن یا ضمیر خودآگاه بخشی است که هنگام تحلیل مسائل، استدلال و تصمیم گیری از آن کمک می گیریم. ضمیر ناخودآگاه نیز انباری از تجربه ها و برنامه های قبلی مان است. درواقع این ضمیر روی هر تصمیمی که می گیریم اثر می گذارد و حتی گاهی اوقات به جای ضمیر خودآگاه مان تصمیم گیری می کند. ضمیر ناخودآگاه ذاتا قدرت استدلال ندارد، اما درست مانند رایانه از داده ها و اطلاعات ورودی استفاده کرده و روی تصمیم هایمان اثر می گذارد. بنابراین حقیقتی که (چه منفی و چه مثبت) در ذهن تان شکل می گیرد، دقیقا براساس چیزی است که به آن اندیشیده اید. در واقع تمام رویاهایی که درسر می پرورانید و می خواهید در زندگی تان داشته باشید به نحوه تفکر شما وابسته اند. اگر در زندگی تان موضوعات ناراحت کننده ای وجود دارد برای دفع آنها باید افکارتان و نوع کلماتی را که برای بیان آنها به کار می برید، تغییر دهید. درواقع باید ذهن خود را برنامه ریزی مجدد کنید.
آهن ربای مثبت
خیال و تصاویری که در ذهن خود می پرورانید بلافاصله به نیروی جاذبه یا مغناطیسی تبدیل می شود که روی تجربه های زندگی تان حکمرانی می کنند. چنانچه تصویر خیالی تان به طور دائم نوسان داشته باشد و هر لحظه به سمتی برود، این نیروی مغناطیسی نیز بسیار تصادفی کار خواهد کرد. مثلا وقتی به موضوعی مثبت فکر می کنید و لحظه ای دیگر جنبه منفی آن را به خاطر می آورید، جذب خوبی ها در زندگی تان بسیار سخت می شود، تا آنجا که می توانید روی جنبه های مثبت متمرکز شوید تا قدرت جذب خوبی ها در وجودتان به حداکثر خود برسد.
تصویرسازی
چندبار در روز، بویژه صبح ها پس از بیدارشدن و شب ها درست قبل از خواب، در ذهن خود فیلمی بسازید که ستاره اش خودتان هستید. تا آنجا که می توانید دقیق باشید و هر چیز و هرکسی که در اطراف تان هست با دقت در فیلم تان جای دهید. خود را به گونه ای که دوست دارید در زندگی واقعی باشید، تصور کنید. فیلم را همین طور پیش ببرید و وقتی به انتهای فیلم رسیدید، تجربه ای بسیار فوق العاده خواهید داشت. با این روش می توانید در آن لحظه روی تمام اهداف تان متمرکز شوید.
اعتقاد و باور و تصدیق آنها
با تمام وجودتان باید به کاری که می خواهید انجام دهید، ایمان داشته باشید تا هدف تان راهش را به سوی واقعیت باز کند. وقتی به این صورت به هدف تان نگاه کنید خواه ناخواه به سمت راه حل های مناسب هدایت می شوید و می توانید به خواسته تان برسید.
تصدیق کلامی آنچه می خواهید انجام دهید، می تواند در رساندن شما به آن هدف بسیار کمک کند. روزانه خودتان را با بیان عبارت های مختلف تصدیق و تائید کنید تا نتایج مثبت آن را ببینید.
مراقب باشید کلمات مورد استفاده تان باید همیشه مثبت و زمان حال باشد و نوید موفقیت بدهد. مثلا نگویید «من خواهم توانست» بلکه بگویید: «من می توانم.» هرگز به کسی یا چیزی اجازه ندهید تا باعث شوند که شما به قدرت و توانایی رسیدن به چیزی که در ذهن تصور کرده اید، شک کنید.
انعکاس مثبت
زندگی معمولا افکار، رویاها، توقعات، عقاید، امیدها و احساسات مان از ارزش وجودمان و خواسته هایمان را منعکس می کند و در واقع واقعیت زندگی مان با این افکار ساخته می شود. شما می توانید هوشیارانه حالت های درونی تان را به گونه ای تغییر دهید تا بهتر از همیشه استعدادهای بالقوه تان را بشناسید. ما معماران زندگی خود هستیم. بهشت و جهنم زندگی مان را خودمان می سازیم. افکارمان می توانند ما رامحبوس خود یا آزاد و رها کنند. در واقع نوع تفکر ما به زندگی و اطرافیان مان باعث می شود که شاد باشیم یا غمگین. بنابراین بهتر است ذهن مان را مجدد آموزش داده و مرتب کنیم.
کنترل وزن
مثال کنترل وزن را در نظر بگیرید، اگر شما هر روز که از خواب بیدار می شوید، نگران باشید که چه بپوشید که لاغر به نظر آیید یا از ظاهر شدن در برابر عموم مردم بیزارید. اگر فکر می کنید باید رژیم بگیرید، اما تردید دارید موثر واقع شود پس باید گفت شما در حال برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه تان به صورت منفی هستید.
ذهن تان براساس برنامه ریزی شما عمل می کند. اگر شما خودتان را چاق می دانید و روی خود تسلطی ندارید و افکارتان را تغییر نمی دهید، این احساس منفی خود به خود در جنبه های دیگر زندگی تان نیز نمود پیدا می کند. همیشه بین خواسته هایمان در ضمیر خودآگاه و خواستن همان چیزها در ضمیر ناخودآگاه تفاوتی وجود دارد.
ضمیر ناخودآگاه همیشه در تقابل با ضمیر خودآگاه است. شما آگاهانه چیزی را می خواهید، اما ضمیر ناخودآگاه تان شما را به سمت شکست پیش می راند. به همین دلیل است که صرفا مثبت اندیشی هم به کار نمی آید. زمانی که ضمیر ناخودآگاه تان منبع باورهای منفی است نمی توانید در سطح خودآگاه، خود را مجبور به مثبت اندیشی کنید. باید برخی از رفتارهای مخرب تان (مانند دائم مقصر دانستن دیگران) را تغییر داده و در سطح ضمیر خودآگاه به باورهای جدید دست یابید. به عبارت دیگر باید وجودتان تبدیل به آرزویی شود که می خواهید به آن دست یابید.
این آرزو می تواند فقط شاد زیستن باشد یا کسب درآمد بیشتر یا تناسب اندام. وقتی بتوانید چنین حسی داشته باشید، آرزویتان را درونی کرده و وارد ضمیر ناخودآگاه تان می شود و به سمت تحقق آن پیش می روید. مراقب باشید براساس ظواهر جاری در اطراف تان قضاوت نکنید. زیرا این کار شما را بسیار محدود می کند. به جای این که بگویید: «من باور می کنم چیزی را که می بینم» بگویید: «وقتی باور داشته باشم آن را خواهم دید.» اعتماد به دنیا و هستی، قدرت درونی آن را فعال کرده و شما را دررسیدن به خواسته هایتان یاری می رساند.
تغییر ضمیر خودآگاه
با تغییر ضمیر خودآگاه می توانید باورهایتان را به حقیقت تبدیل کنید. پس خیلی واضح و روشن با خود بگویید که چه می خواهید و تمام وجودتان را برای رسیدن به آن متمرکز کنید تا به قدرت درونی خود در رسیدن به آن اهداف پی ببرید. در واقع در ذهن تان هرچه بکارید همان را درو می کنید. اگر باور داشته باشید موفق می شوید پس حتما موفق خواهید شد و اگر به جای آن ترس به دل راه دهید، همین ترس و وحشت را در وجود خود نهادینه کرده و زندگی تان را براین پایه های سست بنا می کنید و مدام با شکست های ناخواسته مواجه می شوید.
تغییرات بیرونی
برخی تغییرات بیرونی می توانند موجب تغییراتی در ضمیر خودآگاه شوند. مثلا اگر احساس می کنید باورهایتان نسبت به پول نتایج منفی در زندگی تان به بار می آورد، پس اندکی متفاوت عمل کنید. شاید شما هنگام خرید صرفه جو هستید و همیشه سراغ ارزان ترین اقلام می روید. البته صرفه جویی رفتاری عاقلانه است و شما را گرفتار بحران مالی نمی کند، اما این کار شما را هم به این باور می رساند که خیلی کم پول هستید. بنابراین گاهی اوقات کالاهای گران تر بخرید و در همان حال به خود بقبولانید که این رفاه، واقعیت زندگی فعلی تان است با این کار ضمیر خودآگاه تان را به مثبت اندیشی بیشتر پیش می برید. مثلا اگر از تنهایی خسته شده اید، می توانید به آدم های اطراف تان لبخند بزنید؛ هرروز و پس از مدتی کلی دوست پیدا می کنید.هرچه بیشتر با خود بگویید «اگر این کار را انجام بدهم، چه می شود» و بعد تصور کنید به خواسته تان رسیده اید، بیشتر احتمال دارد به هدف تان دست یابید.
شهامت
شهامت به خرج دادن یکی دیگر از مقولاتی است که باید حتما به آن توجه کنید. با ترسیدن و گاهی اوقات خطر نکردن هرگز نمی توانید کاری از پیش ببرید. ترس ها همیشه راه شان را به سمت ضمیر ناخودآگاه مان پیدا می کنند. بنابراین برای رسیدن به خواسته هایتان باید بزدلی را کنار گذاشته و نیروی درونی را با قدرت هستی درآمیزید و رویاهایتان را به حقیقت تبدیل کنید.
7 راه ساده و کاربردی برای رسیدن به رویاها
1 ـ رویاهایتان را یادداشت کنید: یک فهرست از تمام آرزوهایتان تهیه و تعیین کنید کدام یک شدنی است و کدام یک غیرواقعی است. مثلا نمی توانید رویای پرواز با اسب تک شاخ را به واقعیت تبدیل کنید. وقتی خواسته هایتان را روی کاغذ می آورید بهتر می توانید آنها را درذهن تان حفظ کنید و در مسیر رسیدن به آنها گام بر دارید. این یادداشت را جلوی چشم تان بگذارید.
2 ـ برای عملی کردن رویاها به بهترین روش ها بیندیشید. تنها خیالپردازی کفایت نمی کند. باید روش های مناسبی برای رسیدن به آنچه می خواهید اتخاذ کنید.
3 ـ روش انتخابی تان را امتحان کنید: برای عملی کردن رویاها باید پشتکار داشته باشید. باید دقت کنید چگونه می توانید به وسیله روش انتخابی تان به هدف تان برسید و در این زمینه چگونه می توانید از منابع قوی و موثرتر کمک بگیرید.
4 ـ عملکردتان را مرور کنید: تمام تلاش هایتان را تجزیه و تحلیل کنید و آنها را که متوجه شده اید در رسیدن به هدف تان کمکی نمی کنند، حذف کنید. البته هرحرکتی را بررسی نکنید، زیرا جنبه تفریح زندگی تان را از دست می دهید. نباید اضطراب به خودتان راه دهید.
5 ـ از نهایت تلاش تان بهره بگیرید: تلاش کنید و ترس به دل راه ندهید و فکر نکنید ممکن است احمق به نظر آیید. ممکن است دیگران شما را باور نداشته باشند و به تلاش هایتان بخندند و شما را دست بیندازند. اگر می خواهید به هدف تان برسید به هیچ یک از این موارد توجه نکنید.
6 ـ تسلیم نشوید: شهامت و جرات خود را با هر شکستی از دست ندهید و سعی کنید از شکست هایتان درس بگیرید و خطاهایتان را بررسی کنید.
7 ـ روشنفکر باشید: برای رسیدن به اهداف تان از روش های خلاقانه و ابتکاری و پیشنهادهای خوب دیگران استقبال کنید.
از دوستان یا خانواده تان تا آنجا که امکانش هست کمک بگیرید و از انتقادهای سازنده گریزان نباشید. اگر اجازه ندهید دیگران به شما کمک کنند، فرصت های بسیاری را از دست می دهید.