سوء مصرف بيش از حد نمک مانند ارتباط با سرطان معده گزارش شده است.
برنامه
و سياستهاي مختلفي در جهان در حوزه کاهش مصرف نمک به اجرا گذاشته شده
است. جهت تصميمگيري در هر حوزه و اعمال مداخلات لازم، کليديترين موضوع،
در دست داشتن اطلاعات و آماري است که مبناي شروع حرکت قرار گيرند.
نکته بسيار مهم در آغاز سياستگذاري در راستاي کاهش مصرف نمک در هر جامعه، درک صحيح از منابع ورودي نمک در رژيم غذايي است.
اهميت اين امر در اين است که برمبناي منابع ورودي مختلف، نميتوان يک رويه يکسان جهت کاهش مصرف نمک، پيشنهاد کرد. زيرا بر طبق منابع موجود الگوهاي رفتاري متفاوتي در اين حوزه وجود دارند.
به عنوان مثال ثابت شده است که در کشورهاي توسعه يافته، بيشترين سهم دريافت نمک از طريق محصولات غذايي فرآوري شده و رستورانها است، اما در جوامع در حال توسعه، نمک افزوده شده در آشپزي خانگي است.
با توجه به آمار ارائه شده توسط انستيتو تحقيقات تغذيهاي و صنايع غذايي کشور در بررسي انجام شده در سطح شهر تهران مشخص شد، 60 درصد نمک دريافتي روزانه توسط مصرفکنندگان و در آشپزي خانگي و نيز هنگام صرف غذا تامين ميشود. سازمان بهداشت جهاني توصيه نموده است تا ميزان روزانه دريافت نمک تا حدود 5 گرم در روز و سديم دريافتي نيز تا حد 2000 ميليگرم کاهش يابد.
اين ميزان جهت بزرگسالان ارائه شده است و در کودکان، بنا بر نيازهاي کالريک، کمتر است. آمارهاي مختلفي در مورد مصرف روزانه نمک از سوي سازمانهاي مختلف ارائه ميشود، اما دراکثر اين آمارها، اينکه ايرانيان حداقل دو برابر ميزان توصيه شده سازمان بهداشت جهاني نمک مصرف ميکنند، اتفاق نظر دارند.
به
عنوان مثال ميزان نمک دريافتي در جامعه مورد مطالعه برنامه قلب سالم اصفهان
در سالهاي 1999، 2002 و 2007 با استفاده از روش جمعآوري ادرار 24 ساعته
به ترتيب در حدود 1/9، 9/13 و 8/11 گرم برآورد شد (2). در مطالعهاي ديگر
در سال 1389 در يزد ميزان نمک دريافتي زنان مراجعهکننده به مراکز بهداشتي
درماني يزد09/10 گرم برآورد شد.
طبق
بررسيهاي انجام شده سرانه مصرف نان در کشور، 300 گرم برآورد شده است و
ميزان بيشينه نمک نان (سنتي و صنعتي) در استاندارد ملي ايران 8/1 درصد
اعلام شده است. لذا با توجه به اين آمار، اين نگراني به وجود ميآيد که
تنها ميزان نمک دريافتي از نان، معادل ميزاني است که سازمان بهداشت جهاني
در يک روز و از يک رژيم غذايي مجاز ميداند!
در
مجموع به نظر ميرسد همگام با تحولات صورت گرفته در بخش درمان در کشور،
توجه و عزم جدي در سياستگذاري و برنامهريزي در حوزه کاهش مصرف نمک ضروري
است.
زيرا در صورت موفقيت در حوزه کاهش مصرف نمک، شاهد بهبود شاخصهاي
سلامتي در کشور خواهيم بود که قاعدتا موجب کاهش هزينههاي تحميل شده به بخش
درمان خواهد بود. از سوي ديگر، زمانبر بودن الگوهاي موفق برنامههاي کاهش
مصرف نمک در جوامع مختلف، به عنوان مثال يک گرم کاهش مصرف نمک در فنلاند
در هر دهه (2007-1997)، هشداري است براي کليه ذينفعان حوزه کاهش مصرف نمک
تا با هماهنگي بيشتري در اين راه گام بردارند.
دفتر
بهبود تغذيه جامعه وزارت بهداشت، سازمان غذا و دارو و سازمان ملي
استاندارد، از جمله نهادهايي هستند که برنامههايي را در خصوص کاهش مصرف
نمک در جامعه در دست اجرا دارند، بنابراين، يکسانسازي برنامههاي در دست
اجرا توسط اين نهادها و ساير ذينفعان، کاهش مصرف نمک (به خصوص رسانههاي
گروهي) و پايش به هنگام اين برنامهها، بي ترديد در موفقيت آنها تاثيرگذار
است.
ز شور عشق دل خويش چون سبک سازيم؟
نمک جدا به چه تدبير ازين کباب کنيم؟
صائب تبريزي
عزيزاله زرگران