- این روابط چه تاثیری در زندگی من دارند؟
- چه اهدافی دارم و چقدر دوست دارم به آنها برسم؟ آیا این افراد از اهداف من حمایت میکنند یا فقط من را از آن دلسرد میکنند؟
قدم دوم: افراد منفی را شناسایی کنید
• افراد منفی حالتان را نسبت به وقتی که شروع به حرف زدن با آنها کردید، بدتر میکنند. آنها سطح انرژی شما را پایین میآورند.
•
بین کسی که چالشها و مشکلات خودشان را با شما در میان میگذارند با کسی
که مدام شکایت میکند فرق دارد. فرق آنها این است که کسی که مشکلاتش را با
شما در میان میگذارد، به دنبال حمایت سازنده شماست و آماده تغییر است. اما
آنهایی که مدام شکایت میکنند اصلاً نمیخواهند تغییر کنند فقط میخواهند
شما برایشان احساس تاسف کنید.
• آنها ایدههایتان
را تحقیر میکنند. مثلاً سوال میکنند که چه میکنید بعد چیزی میگویند
مثل، «شاید بهتر باشه کارت رو عوض نکنی چون اینجا که هستی امنیت شغلی داری.
سودت چطور؟ یا بازنشتگیت؟» این خیلی شایع است و گاهی تشخیص آن بسیار دشوار
است. بااینکه ممکن است به نظر برسد قصد نصیحت کردن شما را دارند اما در
آخر فقط شک و تردید بیشتری در دلتان میاندازند چون ممکن است اعمال شما
ترسها و ناامنیهای خودشان را به یادشان بیاورد.
•
منفی بودن این افراد ممکن است ضعیف یا قوی باشد اما در کمترین شدت منفی
بودن هم باز این افراد موجب پایین کشیدن شما میشوند. برای این آدمها
بتوانند بر شما تاثیر منفی بگذارند لازم نیست حتماً به بدترین و
دشمنانهترین حالت رفتار کنند.
قدم سوم: بگذارید بروند
•
فقط شروع کنید. از هر روشی که میتوانید استفاده کنید. از آنها دوری کنید.
تلفنهایشان را جواب ندهید. برای دور ماندنتان عذرخواهی کنید اما لازم
نیست برایشان توضیح دهید که چرا چنین رفتاری میکنید.
•
لازم نیست هیچ توضیحی به آنها بدهید مگر اینکه بخاطر اینکه بیش از حد به
شما فشار میآورند این کار را لازم بدانید. این میتواند به این دلیل باشد
که در وضعیت فکری نیستند که نمیتوانند به چیزهایی که میگویید گوش کنند و
اگر بخواهید کارتان را توضیح دهید حالت دفاعی به خود میگیرند.
•
این کار را با احترام و عشق انجام دهید. با دعا و محبت آنها را از
زندگیتان بیرون کنید. آماده باشید که هر زمان توانستند آماده تغییر و
مثبتتر شدن باشند آنها را به زندگیتان برگردانید.
قدم چهارم: عذابوجدان نداشته باشید.
•
باز هم باید بگوییم که شما ارزشش را دارید. باید بهترین دوست خودتان
باشید. اگر مسئولیت زندگیتان را نپذیرید، هیچکس اینکار را نمیتواند بکند.
•
بااینکه ممکن است فکر کنید آنها را ترک کردهاید اما اینکار را نکردهاید.
بین ترک کردن کسی و اینکه بگذارید از زندگیتان بیرون بروند فرق هست. اگر
از نصیحت کردن و تشویق کردن آنها خسته شدهاید و هیچ اتفاقی هم نیفتاده
است، دیگر هیچ مقدار حرف از طرف شما بر فکر و رفتار آنها تاثیر نخواهد
گذاشت.
• مجبور نیستید. ممکن است بخاطر اینکه فکر
میکنید محبورید این افراد را در زندگیتان نگه دارید. شاید از دوران
راهنمایی بهترین دوستتان بوده باشد. شاید هم پسرخاله یا دخترخالهتان است و
احساس میکنید مجبورید بخاطر خویشاوندی آنها را تحمل کنید. دلیل آن هر چه
که باشد، آدمها رشد میکنند و هیچ اشکالی ندارد که روابط بین آنها تغییر
کند.
قدم پنجم: مثبت باشید.
دور و اطرافتان را افراد مثبت پر کنید. اینها کسانی هستند که:
• از آمال و آرزوهای شما حمایت میکنند.
• هرچقدر هم که
ایدهها و اهدافتان ترسناک، خطرناک و با نتیجه نامعلوم باشد، از آن دفاع
میکنند چون میدانند که تا چه اندازه برای شما مهم است.