اشفاآنلاین-این لباس خوب نیست
خوبه، دوستام همه میپوشن
-... این جلفبازیا چیه؟!
جلفبازی نیست شما دمدهاید..
- این چیه گوش میدی؟ دیوونه نمیشی؟
نه خیر! نمیشم، پرطرفدارترین موسیقیه... شما نمیفهمید
اینها بخشی از گفتوگوی بسیاری از والدین با فرزندانشان در طول روز است. آنها سعی دارند فرزندانی تربیت کنند همانند خود، تا مانند خودشان سخن بگویند، رفتار کنند و تصمیم بگیرند.
مفهوم «شکاف نسلها» چندان سخت نیست شاید بتوان آن را همین بگومگوها و بیشباهت بودن فرزند به والدین خواند. البته هر دو ظاهرا برای رفتارشان برهان و منطقی قابل دفاع دارند. وقتی به سراغ این دو نسل متفاوت از هم میرویم این شکاف حتی در گفتارشان نیز مشهود است.
به گزارش شفاآنلاین ، پدری 60 ساله که دارای سه فرزند است در مورد شکاف نسلها میگوید: فرزندان بعضی از ارزشهای نسل ما را رعایت نمیکنند و خود را پایبند به مراعات این اصول نمیبییند. به نظر آنها این اصول دست وپا گیرند.
محمد 18 ساله هم معتقد است: درک ما جوانان از زندگی متفاوت است و ما همانند پدران و مادران خود نمیاندیشیم و رفتار نمیکنیم و نباید از ما توقع بیش از حد داشته باشند و بخواهند بعضی افکار قدیمی آنان را در زندگی امروزه خود رعایت کنیم. والدین حرف ما را نمیفهمند و هر نظر ما را سطحی میدانند.
آیا انتقال تجربه بوی قدیمی بودن میدهد؟
سعید شریعتی یک پژوهشگرعلوم اجتماعی با اشاره به خصلت عموما غالب دوره جوانی یعنی میل به خودمختاری و استقلال بر اساس فهم و دریافت شخصی، میگوید: خیلی از والدین دریافت و درک روشن و عالمانهای از جوان و جوانی ندارند. شرط رسیدن به تعادل، واقعبینی و فهم و درک واقعی از جوان است.
وی میافزاید: در شکاف نسلی دو حوزه قدرت و فرهنگ باید از یکدیگر تفکیک شوند و در غیر این صورت به محض ورود قدرت همه چیز رنگ تحمیل پیدا میکند. ما باید از جوان و مسایل او شناخت پیدا کنیم و کنترل محض بیاثر است زیرا فرهنگ واقعیتی نرم و سیال است که با شیوههای آمرانه قابل انتقال نیست.
این جامعهشناس اذعان میکند: شکاف نسلی به طور کلی طبیعی وحتی مثبت است و زمانی تبدیل به مسئله اجتماعی میشود که چارچوبها و بنیانهای نظم اجتماعی و اخلاقی دچار مشکل شده و هنجارهایی که تنظیمکننده مناسبات اجتماعی است و جامعه را در وضعیت تعادل قرار میدهد، سست شود.
این جامعهشناس اذعان میکند: شکاف نسلی به طور کلی طبیعی و حتی مثبت است و زمانی تبدیل به مسئله اجتماعی میشود که چارچوبها و بنیانهای نظم اجتماعی و اخلاقی دچار مشکل شده و هنجارهایی که تنظیمکننده مناسبات اجتماعی است و جامعه را در وضعیت تعادل قرار میدهد، سست شود
قراردادن فرزندان در چارچوب اخلاق و ارزشهای مطلوب دشوار است
وی اضافه میکند: هر نظام اجتماعی برای برقراری نظم به یکسری حلقه پیوند درحوزه هنجارها و ارزشها نیاز دارد. خانواده پارهای از جامعه است و از آن تاثیر میپذیرد، در گذشته خانواده این توانایی را داشت که فرزندان را در چارچوب اخلاق و ارزشهای مطلوب خود قرار دهد، اما امروز این امر دشوار شده است.
وی میافزاید: تاکید صرف بر نقش خانواده و نادیده گرفتن سایر حوزهها و نهادهای مرتبط مساله را حل نمیکند، ضمن آنکه باید حوزه فرهنگ از حوزه قدرت و سیاست جدا شود و حوزه قدرت نسبت به حوزه فرهنگ کارکردی حمایتی داشته باشد .
این جامعهشناس معتقد است: جامعه نه یک واقعیت یکپارچه بلکه بافتی «چهل تکه» است که بر اساس معیارهای گوناگون به لایههای مختلفی تفکیک شده و سادهترین این معیارها سن و جنس است.
«شکاف نسلی» یعنی تفاوت ارزشها و هنجارهای دو نسل
درباره معنای شکاف نسلی شریعتی خاطر نشان میکند: تعاریف مختلف و ناهمگنی که در تحقیقات برای شکاف نسلی ارائه شده، بیانگر فقدان تعریف قطعی و مورد اجماع محققان از شکاف نسلی است.
وی شکاف نسلی را یک طیف میداند و تصریح میکند: ابتدای این طیف از فاصله نسلی شروع میشود و انتهای آن به تعارض نسلی یا چیزی شبیه به «ستیز» میرسد. مفهوم فاصله به این معنا است که بین دو نسل به لحاظ ارزشها، باورها و هنجارها، آرزوها و خواستهها تفاوت وجود دارد که البته بخشی از آن طبیعی است.
وی بیان میکند: دو نسل متفاوت دو تجربه اجتماعی متفاوت نیز دارند، به خصوص در جامعههایی که به شدت در حال تغییر و دگرگونی هستند.
این جامعه شناس میافزاید: جامعه ما که از زمان انقلاب تاکنون تغییرات وسیعی را تجربه کرده است، نمیشود انتظار داشت جوان شبیه به پدر و مادرش باشد.
این جامعهشناس عنوان میکند: شکاف نسلی ریشه در عملکرد خرده نظامها دارد که مهمترین آنها خانواده است. در جامعه ما کارکرد خانواده نسبت به گذشته تا حدودی تقلیل یافته و در واقع بخشی از وظیفهای که خانواده در حوزه تربیت داشته است به رسانهها و سایر گروههای ثانوی واگذار شده است
این جامعهشناس عنوان میکند: شکاف نسلی ریشه در عملکرد خرده نظامها دارد که مهمترین آنها خانواده است. در جامعه ما کارکرد خانواده نسبت به گذشته تا حدودی تقلیل یافته و در واقع بخشی از وظیفهای که خانواده در حوزه تربیت داشته است به رسانهها و سایر گروههای ثانوی واگذار شده است.
وی با اشاره به اینکه در شکاف نسلی غیر فعال، شکاف وجود دارد؛ اما بروز اجتماعی پیدا نمیکند، ادامه میدهد: شکاف نسلی زمانی فعال میشود که نوعی تقابل به وجود میآید و به اصطلاح فرزند در مقابل والدین میایستد.
اجماع نسل گذشته و کنونی بر سر ارزشها
وی تصریح میکند: در جامعه ما شکاف نسلی بیشتر در سطح هنجارهاست نه ارزشها، به طور مثال همه افراد از عفت به عنوان یک ارزش اجتماعی دفاع میکنند اما در سطح هنجارها و نمادهای زندگی عفیفانه هر یک نسبت به عفت نظر متفاوتی دارند.
وی با اشاره به اینکه عناصر فرهنگی تا زمانی تداوم مییابند که کارکرد داشته باشند، بیان میکند: یکی از مهمترین دلایلی که باعث میشود فرهنگ در مقابل ورود عوامل بیرونی آسیبپذیر شود این است که عناصر فرهنگی کارکرد خود را از دست میدهند.
این جامعهشناس ادامه داد: اگر باورهای دینی آسیب ببیند باید به سراغ نوع معرفی دین رفت و متاسفانه در حال حاضر در برخی مواقع دین در شکلی به جوان معرفی میشود که شاید از نظر جوان فاقد کارکرد فردی و اجتماعی برای خود او و جامعه اوست به همین دلیل در مقابل "دین نهادی یا دین رسمی" که احتمالا خانواده نماینده آن است، شاهد به وجود آمدن گونهای دینداری «شخصیشده» هستیم که در مواردی دینداری غیرمناسکی است.
وی میافزاید: در جامعه ما حوزههای مختلف زندگی اجتماعی با حوزه قدرت و سیاست پیوند دارند و نظام اجتماعی زمانی تعادل پیدا میکند که چهارخرده نظام اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هرکدام مستقلا کار خود را انجام دهند و درعین حال با یکدیگر تعامل داشته باشند.
باید درک یکسانی از شکاف نسلی پیدا کنیم
وی با اشاره به اینکه یکی از کارکردهای آموزش و پرورش انتقال فرهنگ است، عنوان میکند: آموزش باید در چهارچوب یک رابطه انسانی و نرم به دانشآموز منتقل شود و همچنین باید این چهارچوبها در خانواده و مدرسه هم سویی داشته باشند تا دچار مشکل جامعهپذیری چندگانه نشویم.
این جامعه شناس با بیان اینکه برای رسیدن به یک شناخت علمی دقیق، نگاه واقعبینانه و فارغ از اغراض سیاسی به جامعه ضروری است، یادآور شد: برای کاهش مشکل شکاف نسلی، ابتدا باید درک روشن و معتبری از وضعیت موجودمان داشته باشیم. باید متغیرهای تاثیرگذار در شکاف نسلی شناخته و سهم نسبی هر یک در شناخت این مساله مشخص شود.
وی درتوضیح بیشتر میگوید: تغییرات اجتماعی یک مرتبه اتفاق نمیافتد و باید بخشهایی که خانواده و جامعه در آنها دچار تعارض شدهاند مشخص شود و به آنها آموزش داده شود چرا که فرهنگ را با اجبار نمیتوان انتقال داد.
شریعتی با اشاره به اینکه فرهنگ بستر تاریخی دارد، اظهار میکند: فرهنگ باید حیات مستقل خود را پیدا کند زیرا تا زمانی که فرهنگ توجیهکننده قدرت باشد معضلات رفع نمیشود.
درک متقابل میان نسلها با همدلی محقق میشود
همدلی از همزبانی بهتر است
حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی واعظ موسوی نیز به اظهارنظر درباره شکاف میان نسلها میپردازد و بیان میکند: درک متقابل میان نسلها با همدلی و همگرایی محقق میشود. زمان و آموزههای هر نسل متفاوت از یکدیگر است و مهم برخورد میان اختلاف نظرهاست. لازم نیست دو نسل همزبان و همفکر باشند و مسالهای که باید به آن پرداخته شود آموزش مهارت «همدلی» میان نسلهاست.
این کارشناس روانشناسی یادآور میشود: میان دو نسل تفاوت مسلم و آشکاری وجود دارد و در قرآن این تفاوتها به عنوان آیت اشاره شده است. نسلهایی که با هم تفاوت دارند می توانند همدل باشند تا اینگونه یکدیگر را خنثی نکنند و در جهت همگرایی یکدیگر برآیند.
وی در خصوص آموزش همدلی میان دو نسل، ادامه میدهد: آموزش همدلی میان دو نسل باید ایجاد گردد و اگر این فرآیند در مورد همسالان نیز پیش گرفته شود دیگر به مشکلاتی در این زمینه مواجهه نمی شویم. زمانی که افراد بتوانند تعامل مساعدی را با یکدیگر برقرار کنند دیگر درصدد نفی هم بر نمیآیند.
مشکل گسست میان دو نسل است
واعظ موسوی گفت: مشکل را شکاف بین دو نسل ندانست و به گسست میان دو نسل اشاره کرده و میگوید: در این راستا باید روابط میان بزرگسالان و جوانان بررسی شود.
وی با بیان اینکه الگوی رفتاری متعددی در بسیاری از آیات و روایات ذکر شده است، اضافه میکند: جوانان باید به گونهای به ابراز وجود بیان خویشتن بپردازند که به آزادی دیگران لطمه نزند و وارد حریم خصوصی دیگران نشوند.
والدین برای تربیت فرزندان برنامه مدون ندارند
ناهید زرگرانی به عنوان دیگر روانشناس درباره شکاف نسلها میگوید: وجود شکاف نسل و اختلاف نظر امری طبیعی است؛ اما مساله مشکلزا عدم توانایی ما در ریشهیابی مشکلهاست. پس ابتدا باید به این امر توجه کرد که چه عاملی منجر به تفاوت بین دو نسل میشود و در این بین خانواده مهمترین نقش را داراست.
این روانشناس با تاکید براینکه والدین باید برای تربیت فرزندان خود برنامهریزی کنند، ادامه میدهد: متاسفانه والدین برای تربیت فرزندان خود برنامه مدونی ندارند.
تنها «مادر» است که میتواند باورها را در کودک درونی کند
زرگرانی با اشاره به نقش مهم مادر در خانواده خاطرنشان میکند: تنها کسی که میتواند باورها را در کودک درونی کند مادر است؛ اما متاسفانه زنان در جامعه به خودباوری نرسیدهاند و زنی که خودش را باور نداشته باشد نمیتواند فرزند سالمی تربیت کند.
این روانشناس در خصوص تاثیر دیگر نهادها بر خانواده تصریح میکند: در همه کشورها سیاست یک اصل است و خانواده نیز از سیاست تاثیر میپذیرد؛ اما والدین میتوانند با تربیت درست فرزند خود او را برای تصمیمگیری بر اساس مبانی اخلاقی در نهادهای سیاسی آماده کنند.
فرهنگ و شکاف نسلها
وی درباره تاثیر فرهنگ بر شکاف نسلها گفت: باید تحت تاثیر یک فرهنگ بسیار قوی و غنی قرار بگیریم و این بر عهده متولیان فرهنگ است و دولت نیز باید بودجه لازم را در اختیار بخش فرهنگ قرار دهد.
زرگرانی درمورد ارتباط آموزشوپرورش و شکاف نسلها عنوان میکند: آموزش وپرورش و فرهنگ درهمتنیده شدهاند و قطعا در شکاف نسل موثرند؛ اما متاسفانه برخی از دانشآموزانی که تحویل جامعه میدهیم متفکر و خودباور، اندیشهورزی، خردورزی، مستقل و قوی نیستند.
مشاور اداره کل آموزش وپرورش خراسان رضوی با اشاره به عامل پیشرفت کشورهای دیگر میگوید: مسالهای که حائز اهمیت است و برای پیشرفت به آن نیاز داریم برنامهریزی و نظم است. در زمینه فرهنگ برنامهای نداریم و این بیبرنامگی باعث میشود در این حوزه کسی پاسخگو نباشد.
این روانشناس میگوید: در تبیین شکاف نسلها، خانواده مهمترین نهاد است و تاثیر دیگر نهادها بر خانواده نباید به گونهای قلمداد شود که این نهاد منفعل جلوه داده شود. شکاف نسل و تفاوت بین نسلها باید وجود داشته باشد اما این تفاوت نباید از ضعف فرهنگی نشات گیرد بلکه باید به تغییرات سازنده و مثبت بینجامد.
به گزارش ایسنا، تفاوت میان نسلها بر کسی پوشیده نیست؛ اما موضوعی که آدمی را به کنکاش وا میدارد مسائلی است که در خلال این موضوع زمینهساز بسیاری از مشکلات در اجتماع و نهاد خانواده خواهد شد باورها و اعتقاداتی که در یک نسل پذیرفته شده و در نسلی دیگر سطحی انگاشته میشود؛ اما درک یکدیگر چارهساز خواهد شد.