به گزارش شفاآنلاین،فرهنگ عمومی ما به گونه ای است که بسیاری از ما شناخت علمی و دقیق درباره ی هیچیک از گونه های اقلیت های جنسی نداریم. بنابراین در مواجهه ی خود با این افراد ممکن است درگیر قضاوت های نا به جا شده و یا حتا با رفتارهای نامناسب خود نسبت به این افراد به بروز ناهنجاری ها و آسیب هایی دامن بزنیم. به نظر می رسد که برخورداری از اطلاعات دقیق بتواند در برخورد منطقی با گروه های مختلف افراد حاضر در اجتماع اطرافمان ما را یاری کند.
پدیده ی تراجنسیتی بودن (transgenderism) طیِف گسترده ای از بیماری های زیست شناختی، اختلالات روان شناختی، ناهنجاری های فرهنگی و اجتماعی و حتی شرایط طبیعی را دربر می گیرد. هر یک از این افراد ممکن است دارای اختلالات زیست شناختی و روان شناختی باشند، اما افراد عادی نیز می توانند در این دسته قرار بگیرند. همواره مردم و حتی کارکنان حوزه ی بهداشت و درمان هم در تبیین این موارد به خَلط و آشفتگی دچار می شوند. چراکه به طور کلی، جوامع، عموما گرایش های جنسی خارج از عرف را مذموم می دانند و در آن ها فرصتی برای طرح بحث و بازشناسی موضوع داده نمی شود.
در همین راستا، دکتر پیمان متین، پزشک انسان شناسی که پژوهش های متعددی را بر اقلیت های جنسیتی انجام داده، به پرسش های بخش فرهنگ ایسنا، پاسخ داده است.
* تراجنسی ها چه کسانی هستند؟
در ابتدا لازم است دو اصطلاح جنسیت (gender) و جنس (sex) از یکدیگر بازشناخته شوند. در مرحله ی اول، باید یادآوری کرد که هر دوی این اصطلاحات از جمله واژگان و اصطلاحات زبان شناختی هستند که نقش هایی چون «اسم»، «ضمیر» و «صفت» را در جمله و گفتار ایفا می کنند. بنابراین، در جامعه واژه هایی چون «زن»، «مرد»، «پسر» و «دختر» اسامی از پیش تعیین شده و هویت سازی هستند که نقش، جایگاه و آینده ی فرد را رقم می زنند.
منظور از جنس (sex)، تعیین هویت جنسی افراد بر اساس خصایص زیست شناختی آن ها و اندام های جنسی، هورمون ها و نیز نوع کروموزوم های آن هاست؛ درحالی که منظور از جنسیت (gender)، تعیین هویت جنسی فرد براساس رفتار، تمایلات، هیجان ها، و همچنین هویت اجتماعی و فرهنگی اوست.
تراجنسیتی (transgender) فردی است که کاملاً به جنس خود (مؤنث / مذکر) واقف است، اما نمی خواهد آن را بپذیرد و به تغییر جنسیت خود تمایل دارد یا اینکه تلاش می کند به عنوان جنس دیگر ی در جامعه شناخته شود.
تراجنسی ها سنت شکن نیستند
افراد تراجنسیتی، همجنسگراها (homosexuals)، دگرجنسگراها (heterosexuals)، دوجنسگراها (bisexuals)، چندجنس گراها (polysexuals) و افراد بی تمایل (asexuals) را شامل می شوند. هریک از این افراد ممکن است دارای اختلالات زیست شناختی و روان شناختی باشند، اما افراد عادی نیز می توانند در این دسته قرار بگیرند.
آنچه وجه تمایز تراجنسیتی ها (transgenders) و زیرگروه های آن، از تراجنسی ها (transsexuals) می شود، این است که تغییر جنسیت برای تراجنسیها بسیار ضروری است و تا با عمل جراحی جنس فعلی خود را تغییر ندهند، بیزاری از جنس فعلی زندگی را برای آن ها جهنم کرده و گویی در قفس تن اسیرند؛ از این رو، همواره ناخوش و بیمار هستند.
افراد تراجنسی درحالی که یک زن کاملاً سالم یا یک مرد کاملاً سالم هستند (یعنی اندام های جنسی داخلی و خارجی را دارند)، اما از لحاظ ذهنی، فکری و عاطفی به هیچ وجه خود را به جنسیت آناتومیک خود متعلق نمی دانند. در واقع، آن ها ظاهر فیزیکی خود را هرگز نمی پذیرند و آن را خطایی در آفرینش خود فرض می کنند. درجه و میزان این احساس به حدی است که برای فرد اشکالات و ناهنجاری های جدی در زندگی فردی و اجتماعی اش ایجاد می کند.
یک تراجنسی (transsexual) تنها به خاطر میل جنسی متفاوت از جسم (و جنس) خود تغییر جنسیت نمی دهد، بلکه به خاطر نارضایتی از جسم (و جنس) خود و نارضایتی از مسئولیتهای اجتماعی همراه آن، اقدام به تغییر جنسیت می کند. پس تراجنسی بودن به معنای نارضایتی از جسم و مسئولیت های اجتماعی جنسیت فعلی خود است، نه میل جنسی متفاوت. تراجنسیبودن (transsexualism) و گروه های اقلیت جنسی، هیچ نقطه ی اشتراکی که باعث هم گروه شدن آن ها شود، ندارند.
* آیا تراجنسی ها فقط به خاطر نیازهای جنسی شان تغییر جنسیت می دهند؟
یک تراجنسی (transsexual) تنها به خاطر میل جنسی متفاوت از جسم (و جنس) خود تغییر جنسیت نمی دهد، بلکه به خاطر نارضایتی از جسم (و جنس) خود و نارضایتی از مسئولیت های اجتماعی همراه آن، اقدام به تغییر جنسیت می کند. پس تراجنسی بودن به معنای نارضایتی از جسم و مسئولیت های اجتماعی جنسیت فعلی خود است، نه میل جنسی متفاوت. تراجنسی بودن (transsexualism) و گروه های اقلیت جنسی، هیچ نقطه ی اشتراکی که باعث هم گروه شدن آن ها شود، ندارند.
یک فرد تراجنسی که از لحاظ بیولوژیک و ژنتیک زن است اما خود را مرد می داند و می خواهد به یک مرد تبدیل شود، مرد تراجنس (TSman) نامیده می شود و مردی که از لحاظ بیولوژیک و ژنتیک مرد است، اما خود را زن می داند و می خواهد به یک زن تبدیل شود، زن تراجنس (TSwoman) نامیده می شود. اگر این مبدل سازی با عمل جراحی رخ دهد، آن ها را تراجنسشده (transsexed) می نامند.
*چرا تراجنسی به وجود می آید؟
درباره ی علت های پدید آمدن پدیده ی تراجنسی سه عامل را در نظر گرفته اند؛ مانند علل زیست شناختی، علل اجتماعی فرهنگی و علل روان شناختی.
درباره ی علل زیست شناختی باید به سه فاکتور مهم توجه کرد: از جمله ژنتیک (وراثت تا ۶۲ درصد در بروز این پدیده نقش دارد)، هورمون ها بویژه در دوران جنینی (prenatal)، اختلالات ساختمانی و عملکرد مغزی (بخصوص در ناحیه ی هیپوتالاموس).
مهم ترین عامل به وجود آمدن تراجنسی عوامل زیست شناختی است
به نظر می رسد علل اجتماعی فرهنگی به خودی خود پدیده ی تراجنسی را به وجود نمی آورد، بلکه به عنوان سائق و تسریع کننده به بروز آن دامن میزند. اگرچه علل روان شناختی نیز فاکتوری مهم در بروز و پیدایش تراجنسی دانسته می شوند، اما اثبات آن تاکنون میسر نشده است. بنابراین، شاید علل زیست شناختی مهمترین عامل پیدایش آن باشد.
باید توجه داشت که نزد مکاتب آکادمیک به دلایل گوناگون علمی و اجتماعی، رویکردهای متفاوتی به این موضوع وجود دارد و بر اساس هر رویکرد، تراجنس ها طبقه بندی شده اند. مثلاً در برخی مراجع روان شناختی از جمله DSM V (مرجع جهانی روانپزشکی) تراجنسی را در گروه «اختلالات هویت جنسی» طبقه بندی کرده اند و ویژگی های یک تراجنسی را «اختلال» دانسته اند، در حالیکه، تحقیقات جدیدتر اعتراض های دانشمندان را در پی داشت و به این شکل از طبقه بندی ایراد وارد شد و در مرجعی دیگر، یعنیICD ۱۰ (یکی دیگر از مراجع روان شناسی)، تراجنسی «بیقراری جنسی» نامیده شد که آن هم مورد اعتراض افراد تراجنسی قرار گرفت.
بر اساس دستورالعمل DSM V، هرگاه فردی دو نشانه از چهار نشانه ی زیر را به مدت بیش از شش ماه تجربه کند، نامزد تراجنسی بودن دانسته می شود.
این موارد عبارت اند از: تمایل یا پافشاری فرد بر اینکه متعلق به جنس دیگر است، وجود یا تأکید بر نارضایتی، ناراحتی و تنفر از جنسیت بیولوژیک خود، شواهدی دال بر بروز ناراحتی جدی و اختلال مشخص در زندگی اجتماعی و محیط کاری و بیناجنسیتی (intersex، خنثی) نبودن فرد.
* آیا درمان و بازپروری تراجنسی ها ممکن است؟
درمان و کمک به بیماران شامل چند مرحله ی مشاوره روان شناختی، مشاوره با پزشک انسان شناس، هورمون درمانی و جراحی است. یافته های نوین نشان می دهد که این دسته از بیماران پس از عمل جراحی به مشاوره های حمایتی روان شناسان و پزشکان انسانشناس نیاز دارند تا در آن ها فرآیند انتقال جنسی، تطبیق پذیری و جامعه پذیری شکل بگیرد. گاه برگزاری جلسات مشاوره با خانواده تراجنسی ها (پیش و پس از عمل جراحی) نیز بخشی از پروتکل درمان دانسته می شود و بر انجام آن تأکید می شود.
گاه برگزاری جلسات مشاوره با خانواده ی تراجنسی ها (پیش و پس از عمل جراحی) نیز بخشی از پروتکل درمان دانسته می شود و بر انجام آن تاکید می شود. با این حال، مشکلات و دشواری های اجتماعی بسیاری برای تراجنسی ها پیش و پس از عمل جراحی وجود دارد.
* برخورد جوامع مختلف با اقلیت های جنسی چگونه است؟
جوامع، عموما گرایش های جنسی خارج از عرف را مذموم می دانند و در آن ها فرصتی برای طرح بحث و بازشناسی موضوع داده نمی شود. حتی در بسیاری جوامع حرفزدن درباره ی گرایش های جنسی چنان تابو و از مقوله ی محرّمات است که برای سرپیچی کنندگان، قوانین سختگیرانه ای در نظر گرفته می شود.
به هر روی، گرایش های جنسی در همه ی جوامع بشری شامل طیفی می شود که رفتار جنسیِ عرف، بخش عمده ای از آن طیف است و مابقی گرایش های دیگر، نقاطی بر روی آن طیف هستند. هر جامعه با گرایش های جنسی غیرعرفی برخورد خاصی دارد. گاه دیدگاه تسامح گرایانه هم وجود دارد ولی معمولاً در جهان گرایش های جنسی خارج از عرف، تهدیدکننده ی حیات و بقای بشر دانسته می شود که به بنیان افکنی خانواده منجر شده، و نهایتاً سبب تباهی و سقوط بشریت است.
در مقابل، در عصر حاضر با وجود اوج گیری مکاتب انسان مدارانه ای که آزادی انسان بر حیات و ممات خود را مشروع و مطلق می دانند، موضوع آزادی انتخاب بدن و رهایی از اسارت تن مطرح شده است. بر این اساس، فرد تعیین هویت ملی، قومی و جنسی اش را از جمله حقوق بدیهی خود می داند که تا پیش از این، به واسطه ی قوانین اجتماعی، آن را سلب شده از خود می دیده است.
* چه زمانی سلامت جنسی یک جامعه را می توان تنظیم کرد؟
در اجتماعات انسانی، آنچه مفهوم سلامتی یا بیماری را معین می کند، بسیار متنوع و پیچیده است. بنابراین، بیماری یا سلامتی در فرهنگ معانی خاصی دارند که گاه با معنای مشخص آن در پزشکی همسو است و گاه نیز همسو نیست. بنابراین رفتارهای جنسی عرفی هم در هر فرهنگی تعریف خاص خود را داشته و از آن معنا و مفهومی معیار نمی توان در نظر گرفت. به هر حال، آنچه می تواند معیار دقیقی برای سلامت جنسی یک جامعه در نظر گرفته شود، این است که میان جنس و جنسیت اختلافی وجود نداشته باشد.
همانطور که پیش تر گفتم، میان جنسیت (gender) و جنس (sex)، تفاوت وجود دارد. جنسیت به معنای هویت جنسی است که بر اساس هیجانات، عواطف، احساسات و رفتارهای فرهنگی و اجتماعی به دست می آید و معنای زن بودن یا مرد بودن در جامعه را تحقق می بخشد و برای هر معنا عملکرد و نقش مجزایی تعریف می کند. درحالی که جنس (sex) هویتی بیولوژیک است که آن را هورمون ها، کروموزوم ها و اندام های جنسی داخلی و خارجی به وجود می آورند و بر اساس آن است که از زمان تولد به عنوان مرد یا زن شناخته می شویم.
* چه زمانی رفتار جنسی ناهنجار بروز می کند؟
هرگاه میان جنس و جنسیت توازن و توازی در جریان باشد، در رفتار جنسی هم ناهنجاری یا رفتار غیرعرفی دیده نمی شود. مثلاً یک فرد با شرایط بیولوژیک، یک مرد به دنیا می آید و در جامعه به عنوان یک مرد رشد کرده و در بلوغ به باروری می رسد و در خودشناسی هم خود را مردی با علایق و احساسات مردانه و رفتارهای متعلق به گروههای مردانه بازمی یابد و تا پایان عمرش در این گروه جنسی/ جنسیتی باقی می ماند و نقش ایفا می کند.
ولی زمانی که میان جنس و جنسیت توازی و توازن نیست، هرچند هم که جنس خود را مردانه/ زنانه می بینند، ولی جنسیت خود را متفاوت قلمداد می کنند و تصور می کنند جسم و جنس آن ها مطابق با جنسیت آن ها نیست. آن ها احساسات و هیجانات و عواطف جنسی خود را در قالب بدن خود زندانی می بینند و تصور می کنند به اشتباه در کالبد آن جسم قرار گرفته اند و به عضویت در گروه های جنسیتی مخالف جنس خود، علاقه دارند ولی کمتر در آن پذیرفته می شوند. بنابراین، اگر بشود جسم آن ها را با جراحی تغییر داد، جنسیت آن ها از کالبد ناهمگونشان رهایی می یابد و با جنس واقعی همگونی پیدا می کند.
تراجنسی ها سنت شکن نیستند
این پدیده در بیشتر جوامع و نزد توده ی مردم درک نمیشود. معمولاً، تراجنسی ها در شمار همجنسگرایان و افرادی نامعمول و سنتشکن دانسته می شوند که با عنوان هایی همچون لذت گرا، هرزه و فاحشه، منحرف و بی قید و بند خوانده می شوند و برای توالی نسل بشریت تهدیدی جدی به شمار می آیند. با این اتهامات، مجالی برای توضیح و تفسیر برخی رفتارها و تمایز آن ها با برخی بیماری ها باقی نمی ماند و جامعه هردو را به یک شکل می بیند و از خود می راند. حال آنکه، به کمک یافته های پزشکی دریافته ایم که وراثت و فاکتورهای بیولوژیک در بروز تراجنسی نقش مهمی دارند و تداخل پزشکی و روانپزشکی و جراحی ها می تواند به تطابق جنس و جنسیت در افراد کمک کند.
با این حال، یک فرد تراجنسی تا پیش از آنکه به بیمارستان بیاید و برای عمل تغییر جنس خود داوطلب شود، مخاطرات بسیاری را به جان خریده است. چون معمولاً، عمل جراحی تغییر جنس پس از بلوغ صورت می گیرد تا فرد آگاهانه به تعیین جنسیت خود اقدام کند. بنابراین تا دوره ی بلوغ او، عوامل فرهنگی بسیاری به آن فرد القا شده، اما او با همه ی آن ها به جنس فعلی خود قانع نشده و بر تغییر آن پای می فشارد.
برخورد نامناسب خانوادگان و بستگان با تراجنسی ها
غالباً، قبول جنسیت مورد نظر فرد برای خانواده و بستگانش بسیار دشوار است. خانواده ی تراجنسی ها کمتر این موضوع را درک می کنند که چرا مثلا پسرشان با تمام ویژگی های مردانه باید به زن شدن فکر کند. برای آن ها سخت است که پس از یک عمل جراحی، مردی از خانواده را از دست بدهند و زنی را بپذیرند که حاصل یک عمل جراحی است. در جوامع سنتی تر و جوامع مردسالار و ایدئولوژیک، اوضاع چندین برابر سخت تر است، زیرا قیدوبندهایی وجود دارد که روابط میان زن و مرد را تعریف می کند و از نظر بسیاری عمل جراحی تغییر جنس دخالت در کار خداوند به شمار می رود و جنسیت پس از عمل جراحی مصنوعی و به اصطلاح من درآوردی است. در نتیجه، به آن همچون یک هرزگی یا مد دنیای جدید نگریسته می شود که به هیچوجه مجوز عضویت در گروههای جنسی خواسته شده را توسط فرد تراجنسی صادر نمی کند.
افراد تراجنسی تا پیش از عمل جراحی در انزوا به سر می برند، زیرا در اجتماعاتی مانند خانواده، مدرسه و گروه دوستان «غیرعادی» پنداشته شده و هرگز جایگاه واقعی خود را کسب نکرده اند. آن ها رویای تغییر جنس را با این امید در ذهن خود می پرورند که به عضویت دایمی گروه همجنس مطابق با جنسیت خود درآیند. از سویی دیگر، درک این پدیده برای برخی از افراد تحصیل کرده و حتی پزشکان هم سخت است. بنابراین، نمی توان از خانواده ی این افراد انتظار داشت که به راحتی موضوع را درک کنند و برای پذیرش فرزندِ تغییر جنسیت داده ی خود آماده باشند. حتی اگر خانواده تا حدودی این پدیده را بپذیرد، خویشاوندان و همکاران و دوستان فرد تراجنسی ممکن است آن را نپذیرند. افزون بر این، گاه این رفتارها منافی احکام دینی و فرهنگی برخی جوامع است و شرع و عرف برای آن ها مجازات هایی تعیین می کند.
*آیا تغییر جنسیت تراجنسی ها را از انزوا خارج می کند؟
با توجه به این موارد، معمولاً افراد تراجنسی پیش از عمل جراحی منزوی بوده اند و از اضطراب، افسردگی و خشونت رنج برده اند و اگر خواسته ی آن ها یعنی عمل جراحی صورت نگیرد، تعارض میان جنس و جنسیت آن ها را به بزهکاری، اعتیاد و نهایتاً خودکشی می کشاند. بنابراین، لازم است تراجنسی هایی که موفق می شوند، برای عمل جراحی اقدام کنند، بسته های حمایتی بیمارستان ها را شامل مشاوره ی روانشناسی پیش از عمل و مشاوره ی پزشک انسان شناسان دریافت کنند. خانواده و دوستان فرد تراجنسی هم باید با مشاوران در ارتباط باشند. هرچند، باید دانست که پس از عمل جراحی نیز راه دراز و دشواری تا جذب و تطبیق کامل وجود دارد.
از سویی دیگر، هر فرد در پیرامون خود شبکه ای از روابط دارد که جنسیت او در تعیین جایگاه افراد در آن شبکه تأثیرگذار بوده است. اگر یک فرد تراجنسی تا پیش از عمل جراحی در شبکه ی روابطش نقش مرد یا زن، شوهر یا همسر، مادر یا پدر، خواهر یا برادر و دختر یا پسر را ایفا کرده است، پس از تغییر جنسیت برای افراد شبکه ی او اشکالات و اختلالات عاطفی و روانشناختی پیش می آید و ممکن است آینده و هویت اجتماعی و جایگاه آن ها را به مخاطره بیاندازد. پس، تصمیم برای تغییر جنس تصمیم دشواری است که به سرنوشت افراد دیگر هم وابسته است.
تراجنسی ها بعد از جراحی هم مشکل دارند!
دشواری های فرد «تراجنس شده» پس از عمل جراحی پایان نمی یاید. او باید برای تطبیق پذیری در جامعه و گروه های جنسی/جنسیتی مطابق با خود تلاش کند. در این راه، پزشک انسان شناسان، پزشکان، پرستاران و روانشناسان می توانند به بازگشت او به زندگی خودخواسته اش کمک کنند. او ممکن است پس از عمل جراحی از کار خود برکنار شود، یا برایش ارتباط گرفتن با دوستان و خویشاوندان دشوار شود، اما مشاوره های حمایتی با او و خانواده و دوستانش، می تواند این راه را هموارتر کند.
حکم شرعی امام خمینی (ره)، کار را برای تراجنسی ها راحت تر کرده است
خوشبختانه سال هاست که با صدور حکم شرعی و تاریخی حضرت امام خمینی (ره)، مبنی بر مُجاز بودن عمل تغییر جنسیت، بیماران دوجنسی (هرمافرودیت) و صدها بیمار تراجنسی توانسته اند با حمایت شرع و قانون، تحت عمل تغییر جنس قرار بگیرند.