به گزارش شفاآنلاین،شايد از همين رو، تمکين مالياتي به عنوان مهمترين معيار براي سنجش ميزان کارآيي مديريت نظام هاي مالياتي در نظر گرفته مي شود.
بررسي تجربيات عملي سيستم هاي مالياتي نشان مي دهد، عموما شيوه هاي ماليات ستاني که کمتر متکي بر خوداظهاري موديان،اطلاعات دقيق مربوط به نحوه فعاليت فعالان اقتصادي، تشخيص درآمد واقعي موديان و رسيدگي هاي دقيق بر مجموعه فعاليت هاي مودي است (همچون شيوه علي الراس در ايران)، بيشتر از فرار مالياتي رنج مي برند،به همين دليل نظام هاي مالياتي مي کوشند تا سيستم هاي جديدي که عمدتا بر پايه خوداظهاري مالياتي عمل مي کنند همچون ماليات بر فروش و مصرف را به اجرا در آورند.
شايد از همين رو، بسياري از كشورهاي جهان به منظور اصلاح نظام مالياتي خويش و حمايت از فعاليتهاي سرمايهگذاري و توليدي، مبناي درآمدهاي مالياتي خويش را از درآمد به مصرف منتقل كرده و بيشترين درآمد مالياتي را از ماليات بر مصرف كسب ميكنند. اين در حالي است كه بررسي تركيب درآمدهاي مالياتي در ايران، نشاندهنده سهم پايين ماليات بر مصرف و فروش از كل درآمدهاي مالياتي و سهم بالاتر ماليات بر درآمد ميباشد.
بر اين مبنا، يكي از راهكارهاي اساسي اصلاح نظام مالياتي و هماهنگ نمودن آن با شرايط اقتصادي كشور، انتقال مبناي ماليات از درآمد به مصرف ميباشد. نظام ماليات بر ارزش افزوده نمونه اي از اين نوع سيستم مالياتي است.
البته ماليات بر ارزش افزوده با ساير پايه هاي مالياتي همچون ماليات بر فروش نير متفاوت است. تفاوت عمده اين نوع ماليات با ساير ماليات هاي غير مستقيم آن است كه ماليات بر ارزش افزوده در مراحل مختلف زنجيره واردات/توليد/توزيع/مصرف به تدريج توسط فعالان اقتصادي كه در مراحل مختلف زنجيره مذكور قرار ميگيرند، به ميزان درصدي از بهاي كالاي فروخته شده در هر مرحله اخذ شده و از هر فعال اقتصادي زنجيره به عنصر بعدي زنجيره منتقل ميشود تا نهايتا به مصرفكننده نهايي منتقل و توسط وي پرداخت گردد، بنابراين پرداختكنندگان واقعي اين ماليات، مصرفكنندگان كالاها و خدمات هستند و فعالان اقتصادي در طول اين زنجيره تنها عامل انتقال اين ماليات به مصرفكننده نهايي هستند و نه تنها وجهي را به عنوان ماليات بر ارزشافزوده از محل درآمدهاي خود نخواهند پرداخت بلكه ماليات بر ارزشافزودههايي كه ميپردازند نيز نبايد جزو هزينه و قيمت تمام شده آنان تلقي گردد؛ زيرا به عنوان اعتبار مالياتي آنان نزد سازمان مالياتي ميباشد كه آن را يا از ماليات بر ارزشافزودههايي كه هنگام فروش دريافت ميكنند، كسر مينمايند و يا از سازمان امور مالياتي پس ميگيرند.
بنابر اين همانطور که ديده مي شود شفاف سازي مبادلات اقتصادي از مهمترين مزيت هاي نظام ماليات بر ارزش افزوده به شمار مي رود. شفاف سازي مبادلات اقتصادي به شکل قابل ملاحظه و معناداري منجر به کاهش فرارهاي مالياتي مي شود.
براي مثال جلوگيري از قاچاق کالا که از ديگر مزاياي نظام ماليات بر ارزش افزوده است، يکي از مواردي است که کاهش فرارهاي مالياتي را در پي مي آورد. همچنين تشخيص درآمدهاي واقعي موديان که از پيامدهاي ديگر اجراي نظام ماليات بر ارزش افزوده است نيز از ديگر مواردي است که کاهش فرارهاي مالياتي را به دنبال دارد.