شش ماه است ازدواج کرده اما دو هفتهای میشود به خانه مادرش برگشته... میترسد و بشدت نگران است. به خاطر دروغی که روز اول در مورد دوشیزگی گفته خواب از چشمانش رفته و حالا نگران است چراکه همسرش به دلیل «تدلیس» قصد طلاق دادن او را دارد.
شرایط فسخ نکاح
ماده 1132 قانون مدنی هم بیان میدارد: در فسخ نکاح رعایت ترتیباتی که
برای طلاق مقرر است شرط نیست گفتنی است که خیار فسخ (اختیار برهم زدن نکاح)
فوری است و ماده 1131 قانون مدنی بیان میدارد: اگر طرفی که حق فسخ دارد
بعد از اطلاع و به محض آن به علت فسخ، نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط
میشود، به شرط آنکه علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد. تشخیص مدتی که
برای امکان استفاده از خیار لازم بوده به نظر عرف و عادت است.
ماده 448 قانون مدنی هم میگوید: خیار فسخ قابل اسقاط است اما به ارث منتقل
نمیشود؛ چرا که در اثر موت نکاح منحل میشود و دیگر موردی برای فسخ آن یا
به ارث رسیدن حق فسخ باقی نمیماند.
ماده 1092 قانون مدنی بیان میدارد: در صورتی که مرد پیش از نزدیکی زن خود
را طلاق دهد، زن مستحق نصف مهریه است ولی هرگاه عقد نکاح به جهتی قبل از
نزدیکی فسخ شود، زن حق مهریه ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ، عنن باشد که
زن مستحق نصف مهریه است.
فسخ نکاح با طلاق فرق دارد. نامش کمتر به گوشمان خورده، محاکم کمتر به آن
رأی میدهند. دور و برمان در خانواده طلاق دیدهایم اما فسخ نکاح نه. برای
همین هم نمیدانیم چیست و چه آثاری دارد برای همین هم وقتی همسرمان
تهدیدمان میکند: اگر فلان کار را انجام ندهی فسخ نکاحت میکنم. دلمان
میریزد. ترس چنگ میاندازد توی وجودمان. از خودمان میپرسیم این فسخ نکاح
دیگر چیست؟ چه بلایی دارد سرمان میآید؟ در مورد علل فسخ نکاح در شماره پیش
توضیح دادم ولی اینکه دقیقاً چیست و آیا فقط مرد توانایی فسخ کردن نکاح
را دارد یا زن هم میتواند در این شماره صحبت خواهیم کرد.
ماجرای عجیب آتوسا
قصه زندگی آتوسا با همه قصههایی که تا حالا شنیدهام فرق دارد: ریشه در
ترس دارد و دروغ. اینکه اگر کس دیگری بود چه تصمیمی میگرفت را نمیدانم.
سعی میکنم مثل همیشه کمتر قضاوت کنم و بیشتر گوش بدهم. آتوسا گفته بود:
«یکی از اقوام مرا برای ازدواج به ابوالفضل معرفی کرد. گفت پسری است که
مادرش هر کار میکند زن نمیگیرد. یک دختر خیلی خوشگل میخواهد؛ آتوسا من
تو را به او معرفی کردم. هم از این وضع دربدری بیرون میآیی و هم شوهر
میکنی و تشکیل زندگی میدهی. گفتم شرایط من را به او گفتی؟ گفت به مادرش
گفتم. گفته اصلاً به پسرم نگویید که پشیمان میشود. مشکل اتفاقی بود که در
پانزده سالگی برای من افتاده بود. آن زمان من با پدرم زندگی میکردم. پدرم
معتاد بود. یک بار اتفاق وحشتناکی افتاد. پدرم مرا به یکی از موادفروشان
فروخت و در ازایش مواد گرفت. این ماجرا را هرگز به کسی نگفتم. هرگز. محل
زندگیام را عوض کردم و آن شهر را ترک کردم. مادرم گفت به هیچ وجه به کسی
نگو. شکست خورده و نالان بودم که خانواده همسرم به سراغم آمدند.
البته شوهر آتوسا میدانست که او باکره نبوده است: «قبل از عقد به او گفتم
که با پسری نامزد بودم صیغه خواندیم اما رسمی نکردیم. گفتم دختر نیستم. اما
آن ماجرا را نگفتم آن اتفاق خصوصی و سیاه زندگی من بود. نمیخواستم به کسی
بگویم.»
ماجرا از جایی شروع شد که شوهر آتوسا آن جور که تصور میکرد از آب در
نیامد: بسیار بددهن بود و بعد فهمیدم که اصلاً رسماً سارق است. وقتی اعتراض
کردم شروع کرد به کتک زدن. من هم فرار کردم و به خانه مادرم برگشتم. حالا
میگوید یک قران از مهریهات را نمیدهم و این را هم فرستاده: یک برگ
احضاریه دادگاه و ضمایم نشانم داد. در ستون خواسته نوشته بود: فسخ نکاح به
علت خیار تدلیس.
فسخ چیست؟
آتوسا با چشمهای نگران نگاهم میکند نمیداند چه به سرش آمده؟ فسخ چیست؟
اصلاً چرا دارد همچین کاری میکند؟ فسخ نکاح چه خاصیتی برای شوهرش دارد؟
شنیده بودم معامله را فسخ میکنند اما نمیدانستم ازدواج را هم میتوان فسخ
کرد! اصلاً فسخ یعنی چه؟
برای آتوسا توضیح میدهم که: فسخ آنقدرها چیز عجیب و غریبی نیست. اصولاً
هرکس که معامله توی زندگیش کرده باشد. خانه یا ماشینی خریده باشد قطعاً
کلمه فسخ به گوشش خورده است. در حقیقت از نظر حقوقی تسلط قانونی شخص در
اضمحلال عقد را خیار گویند. یعنی اینکه مثلاً هنگام خرید و فروش خودرو یک
سری مسائل را طرفین با هم شرط میکنند؛ مثلاً اگر خودرو رنگ داشت طرفین تا
سه روز حق فسخ (برهم زدن یک جانبه معامله) را دارند. برای فسخ نیازی به
قبول طرف مقابل نداریم چون عملی یک جانبه محسوب میشود.
ماده 449 قانون مدنی اعلام داشته است: «فسخ به هر لفظ یا فعلی که دلالت بر آن نماید حاصل میشود.»
آتوسا بیشتر میترسد: یعنی به همین راحتی میتواند مثل خرید و فروش یک
ماشین عقد نکاح را فسخ کند؟ برایش توضیح میدهم که البته که نه، این به آن
معنی نیست که هر فردی که مدعی وجود یکی از شرایط فسخ نکاح است، با اعلام
آن، فسخ هم عملا صورت گیرد. نکاح از سایر عقود بسیار مهمتر است و فسخ آن
در جامعه تأثیراتی دارد بنابر این برای احراز وجود شرایط فسخ و اثبات
انحلال نکاح باید به دادگاه رجوع کرد. به زبان ساده یعنی باید حتماً شرایط
فسخ را داشته باشد و آن را در دادگاه مطرح کند و از دادگاه بخواهد آن را
تنفیذ کند.
حقیقت تلخ
آتوسا مثل همه زنهای دیگر که با شوهرشان مشکل دارند خانه را ترک کرده و به
خانه مادرش رفته اما شوهرش به جای اینکه با گل و شیرنی دنبالش بیاید یا
حتی دادخواست تمکین بدهد یک روش کاملاً متفاوت را اجرا کرده، فسخ نکاح:
«میدانست دختر نیستم؛ گفته بودم. وقتی اختلاف بالا گرفت مادر شوهرم به من
خیانت کرد و راز زندگی من را به شوهرم گفت. به هر حال البته فرقی نمیکرد.
خیلی آدم آبروداری نبود. دزد بود. معتاد بود یکی بدتر از همان کثافتهایی
بود که پدرم مرا به آنها فروخت آن موقع پانزده ساله بودم. خیلی کم سن بودم.
به اندازه کافی عذاب کشیدم. حالا که فکر میکنم میبینم اگر حقیقت را
میگفتم بهتر بود. برای این آدم فرقی نمیکرد گذشته من چه باشد حداقل حالا
عذابم نمیداد.»
دلداریاش میدهم: «به نظرم نگفتن آن قضیه از موارد تدلیس در نکاح نیست چون
هرکس به هر حال رازهایی دارد که آن را برای خودش مخفی نگه میدارد. همان
طور که قبلاً هم گفتم یا باید شرط ضمن عقدی را پنهان کرده باشی یا عیبی را.
تا حالا با او صحبت کردهای که ببینی حرف حسابش چیست؟» با وقاحت میگوید
که نمیدانسته من دختر نیستم. میگویم اگر مرا نمیخواهی طلاقم بده میگوید
نه میخواهم نکاح را فسخ کنم که مهریه ندهم. اصلاً فرق فسخ نکاح با طلاق
در چیست؟
تفاوت فسخ نکاح و طلاق
حالا فهمیدید فسخ نکاح چیست و با عوامل آن نیز در شماره پیش آشنا شدید وقت
آن است که بدانید: اصولاً تفاوت فسخ نکاح و طلاق چیست و در چه مواردی است
که برای انحلال عقد نکاح میتوان به شرایط فسخ نکاح استناد کرد. جالب است
بدانید این دو از جهات گوناگون به هم شباهت دارند اما ذات و باطن آنها با
هم متفاوت است.
- صیغه طلاق با حضور دو مرد عادل جاری میشود، اما فسخ نکاح فاقد چنین تشریفاتی است.
- در طلاق باید صیغه طلاق با تشریفات و بیان خاص ادا گردد در صورتی که در فسخ نیازی به آن تشریفات نیست.
- فسخ در صورت تحقق شرایط و موجبات فوری ولی طلاق چنین نیست.
- موجبات طلاق و فسخ با یکدیگر فرق میکند.
- زن به هنگام جاری شدن صیغه طلاق باید شرایط خاصی داشته باشد که در فسخ نکاح نیازی به آن نیست.
- همچنین احکام مهریه در این دو با یکدیگر تفاوتهایی دارند.
- فسخ نکاح در دوران عادت زنانگی و نفاس زن ممکن است. در حالی که طلاق زن در این دوران درست نیست.
- طلاق مخصوص نکاح دائم است (ازدواج دائم) ولی موارد فسخ نکاح در دائم و
منقطع یکسان (ازدواج موقت یا همان صیغه که در عرف ما وجود دارد) است.
- پیش از وقوع طلاق باید از دادگاه حکم یا اذن گرفته شده ولی فسخ نکاح نیاز
به این اقدام ندارد و رسیدگی دادگاه محدود به احراز وجود حق فسخ است و
تکلیفی در باب اصلاح زوجین و ارجاع به داوری ندارد.
- طلاق عمل حقوقی یک جانبه (ایقاع) است که به وسیله شوهر یا نماینده قانونی
او (دادگاه) انجام میشود در حالی که فسخ ممکن است به وسیله شوهر یا زن
واقع شود.
- در طلاق رجعی شوهر میتواند در زمان عده به نکاح رجوع کند، اما در فسخ
نکاح امکان رجوع وجود ندارد و تشکیل دوباره خانواده جز با نکاح جدید ممکن
نیست.
- در طلاق رجعی در زمان عده نفقه زن به عهده شوهر است ولی در فسخ نکاح نفقه تعلق نمیگیرد مگر زن حامله باشد.
- فسخ نکاح هرچند بار که بین زن و مرد اتفاق افتد ایجاد حرمت نمیکند.
- فسخ نکاح نیاز به رضایت طرفین ندارد و کسی که حق فسخ دارد میتواند یک
طرفه آن را انجام دهد. فسخ کننده باید بالغ، عاقل و رشید باشد.
فسخ نکاح و مهریه
قطعاً سؤال بزرگی که در ذهن آتوسا هست در ذهن شما هم پیش آمده و آن این است
که اگر نکاح فسخ شود تکلیف مهریه چه میشود؟ جالب است بدانید در فسخ نکاح
مهریه در حالتهای مختلف متفاوت است:
پیش از نزدیکی (برقراری رابطه زناشویی): اگر به خاطر ناتوانی مرد از
نزدیکی، زن عقد را به هم زند، شوهر باید نصف مهر او را بپردازد، ولی اگر به
خاطر یکی دیگر از عیبهایی که گفته شد، مرد یا زن عقد را به هم بزند اگر
باهم نزدیکی نکرده باشند مهریه تعلق نمیگیرد.
اگر نزدیکی (رابطه زناشویی) صورت گرفته باشد به استثنا تدلیس از جانب زوجه در باقی موارد مرد باید مهریه را کامل بپردازد.
جرمی به نام تدلیس در نکاح
آتوسا استرس دارد: «مدام تهدیدم میکند که شکایت میکند و به خاطر دروغی که
گفتهام مرا به زندان میاندازد راست میگوید؟ میتواند چنین کاری کند؟»
برای آتوسا توضیح میدهم که: «اثبات وجود عوامل فسخ نکاح در دادگاهها کار
مشکلی است چون به دلیل وجود شرایط خاص در فسخ نکاح دادگاهها بیشتر تمایل
به هدایت زوجین به سمت طلاق دارند تا فسخ نکاح اما خطری که تدلیس برای
طرفین دارد این است که علاوه بر ضمانت اجرای مدنی تدلیس، قانونگذار در این
زمینه ضمانت اجرای کیفری نیز مقرر کرده است و ماده 647 قانون مجازات اسلامی
میگوید چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد از دو طرف خود را به امور واهی
از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص
تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود، مرتکب به
حبس تعزیری از 6 ماه تا دو سال محکوم میشود. البته در مورد پرونده آتوسا
به نظرم نباید نگران چنین چیزی باشیم چون همان طور که بارها گفتم هر دروغی
تدلیس محسوب نمیشود و تدلیس شرایط خاص خودش را دارد.