کد خبر: ۴۲۲۶
تاریخ انتشار: ۱۷:۵۵ - ۲۲ تير ۱۳۹۲ - 2013July 13
 شفا آنلاين -مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با اشاره به وجود ۴۰۰ نوع نابسامانی روانی گفت: روانشناس برخلاف روانپزشک به هیج عنوان اجازه تشخیص و درمان بیمار را ندارد.
  به گزارش شفا آنلاين ،دكترفربد فدایی، در تشریح اینکه روانپزشکی چیست و روانپزشک کیست؟ اظهارداشت: ساده‌ترین تعریف از روانپزشکی عبارتست از اینکه شاخصه‌ای تخصصی از پزشکی است که به کار تشخیص، درمان، توانبخشی و پیشگیری از بیماری‌های روانی می‌پردازد.   وی افزود: روانپزشک نیز پزشکی است که پس از گذراندن دوره هفت یا هشت ساله پزشکی عمومی یک‌دوره تخصصی 4 ساله را نیز می‌گذراند که شامل درس‌های نظری و بالینی در زمینه‌های تشخیص و درمان و پژوهش، پیشگیری و توانبخشی روانی است و شامل فیریولوژی، پاتولوژی، آناتومی، داروشناسی روانی، روانشناسی، نورولوژی و روان‌درمانی است. پزشکی که دوره تخصصی روانپزشکی را می‌گذارند هر روز در درمانگاه‌ها و بخش‌ها زیر نظر استادان خود به معاینه و درمان بیماران مشغول است و عصر و شب و ایام تعطیل نیز به صورت کشیک اورژانس روانپزشکی را اداره می‌کند. فدایی ادامه داد: در تیم درمانی پزشکی روانپزشکی که روانپزشک سرپرست آن است چندین عضو وجود دارد که روانپزشک بر حسب ضرورت ممکن است برخی کارها را به آنان محول کند. از جمله روانپرستار (پرستار با درجه کارشناسی ارشد در زمینه نگهداری و مراقبت از بیماران روانی)، مددکار اجتماعی روانپزشکی (مددکار با گرایش روان که رابط با خانواده، محل کار و تحصیل بیمار است)، روانشناس بالینی (کارشناس ارشد روانشناسی که در زمینه انجام و تفسیر برخی آزمون‌های روانشناختی مهارت یافته است و امکان دارد برخی روان‌درمانی‌های ساده را هم با نظر و نظارت مستقیم روانپزشک انجام دهد)، کار درمانگر (کارشناس ارشدکاردرمانی با گرایش روان که در زمینه کار با بیماران روانی از نظر سرگرمی درمانی، اشتغال درمانی و هنر درمانی مهارت یافته است.   مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ادامه داد: هیچ یک از اعضای تیم درمانی روانپزشکی بدون نظارت روانپزشکی نمی‌تواند و نباید مستقیماً و بلاواسطه با بیمار دچار مشکلات روانی ارتباط داشته باشد زیرا تشخیص و درمان جنبه پزشکی دارد و تنها کسی که به جنبه‌های گوناگون زیستی، روانی و اجتماعی بیمار آگاهی دارد قادر به این کار است. وی تصریح کرد: بیماران گاهی به طور مستقیم و گاهی از طریق پزشکان عمومی و یا متخصصان دیگر پزشکی به روانپزشک مراجعه می‌کنند درمان‌هایی که روانپزشک به کار می‌برد درمان‌های داررویی، رواندرمانی، بستری در بیمارستان و الکتروشوک است که در انجام آنها دانش و تجربه اندخته است. روانپزشک به متخصص اعصاب و روان هم معروف است. فارغ‌التحصیل روانشناسی اجازه تشخیص و درمان بیماران را ندارد فدایی ادامه داد: ضروری است عموم مردم از تفاوت بین روانپزشک و روانشناس آگاه باشند. روانشناس عبارتست از دانش آموخته روانشناسی که جزو علوم انسانی است. موضوع روانشناسی عبارتست از رفتار طبیعی و انگیزه‌های آن. روانشناسی ارتباط با پزشکی به طور عام و روانپزشکی به طور خاص ندارد و فارغ‌التحصیل روانشناسی اجازه تشخیص و درمان بیماران را ندارند و بهتر است عموم مردم از تفاوت بین روانپزشک و نورولژیست (متخصص مغز و اعصاب) هم آگاه باشند. متخصص مغز و اعصاب به کار تشخیص درمان بیماری‌های مغزی مانند سکته و خونریزی مغزی، فلج اندام‌ها، مولتیپل اسکلروزیس (یا بیماری ام. اس) می‌پردازد. وجود 400 نوع نابسامانی روانی وی بیان داشت: نزدیک به 400 نوع نابسامانی روانی وجود دارد که به گروه‌های مختلفی تقسیم می‌شوند از جمله روانپریشی‌ها ( که شدیدترین نابسامانی‌های روانی هستند اما امروز با درمان‌های موثر قابل درمان کامل یا نسبی می‌باشند)، نابسامانی‌های خلقی (از جمله انواع افسردگی، نابسامانی‌های دو قطبی)، نابسامانی‌های اضطرابی، نابسامانی‌های تجزبه‌ای، نابسامانی‌های جسمی شکلی، نابسامانی‌های شخصیتی، نابسامانی‌های روانی - تنی و ... در عین حال باید دانست مسائل روانپزشکی زیربنای بیشتر بیماری‌های جسمی و تقریبا همه آسیب‌های اجتماعی را تشکیل می‌دهند. فدایی عنوان داشت: فردی را در نظر بگیرید که در اثر تصادف رانندگی دچار شکستگی استخوان ران شده است. ظاهرا مشکل این فرد جنبه ارتوپدی دارد اما نخست باید پرسید چه عاملی باعث شد این فرد بدون احتیاط رانندگی کند؟ رانندگی بی توجه به امنیت خود و دیگران از ویژگی‌های افراد ضد اجتماعی، مبتلایان به نابسامانی‌ شخصیتی مرزی، بیماران شیدا (مانیک)، و نیمه شیدا (هیپو مانیک) و بیماران افسرده شدید است. به ویژه بیماران افسرده شدید ممکن است تمایلی به خودکشی آشکار یا پنهان داشته باشند و از اتومبیل به عنوان ابزاری برای خودکشی استفاده کنند. وی تصریح کرد: از سوی دیگر افرادی که در معرض عوامل استرس آور قرار می‌گیرند و دچار نابسامانی سازگاری (adjustment disorder) می‌شوند نیز زیاد در معرض تصادف قرار می‌گیرند به نحوی که به این گروه نام مستعد به تصادف (accident prone) را گذاشته ‌اند. عدم تمرکز حواص منجر به تصادف رانندگی می‌تواند در اثر بیماری‌‌های روانی کارکردی نظیر افسردگی، اضطراب، نابسامانی فشار روانی به دنبال سانحه، یا ناشی از بیماری‌های روانی عضوی چون آلزایمر باشد. فدایی بیان داشت: کسانی که الکل یا قرص‌های محرک یا کوکایین مصرف می‌کنند نیز با میزان‌های بالاتر تصادف رانندگی مواجه می‌شوند. مصرف این مواد نیز تحت تاثیر عوامل روانی است. اهمیت موضوع فراتر از این موارد است. واکنش‌های فرد به تصادف، شکستکی، نشانه‌های بیماری، معلولیت‌ها، رعایت یا عدم رعایت دستورهای پزشکی همه به مسائل روانی مربوط می‌شود و مورد فوق فقط یک مثال از بین موارد متعدد است و اهمیت روانپزشکی را در سطح فردی و اجتماعی روشن می‌کند. وی ادامه داد: درباره روانپزشکی گفتنی زیاد است. روانپزشک بیش از هر پزشک دیگر با کلیت وجود انسان و نیز ابعاد چهارگانه انسان یعنی بعدهای زیستی، روانی، اجتماعی و روحانی سر و کار دارد. اگر یک متخصص بیماری‌های عفونی یا متخصص گوارش، یا ارتوپد یا چشم پزشک بتواند بیمار را صرفنظر از اینکه از چه کشور و فرهنگ و جنسیتی است و چه زبانی صحبت می‌‌کند درمان کند اما روانپزشک نه تنها باید وضعیت زیست شناختی و طبی بیمار خویش را بشناسد و تشخیص دهد بلکه باید زبان بیمار خود را به خوبی بفهمد و فرهنگ، قومیت، جنسیت، وضعیت اجتماعی و اقتصادی و دیدگاه بیمار خویش را به خداوند و جهان به شمار بیاورد. در غیر این صورت بسیار نکته‌ها ناشنیده و نادیده می‌ماند و بیمار از تشخیص و درمان صحیح محروم می‌شود.   مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با بیان اینکه که باید بیمار را درمان کرد و نه بیماری را و بیش از هر تخصص پزشکی در روانپزشکی این مسئله صادق است، افزود: روانپزشک می‌کوشد حتی اطرافیان و محیط زندگی بیمار را نیز درمان کند زیرا می‌داند جامعه ناسالم خود موجب بیماری است. فدایی گفت: اگر متخصص قلب یا گوارش بتواند درمانی را که درباره بیمار اروپایی یا آمریکایی یا آفریقایی یا چینی به نتیجه رسیده است با موفقیت درباره بیمار ایرانی نیز به کار گیرد انتظاری جز این نمی‌رود زیرا قلب و معده و کبد انسان‌ها همه به یکدیگر تشابه دارد و به یک نحو کار می‌کند اما درباره مسائل روانپزشکی انسان‌ها این امر صادق نیست. تجربیات زندگی انسان‌ها، محیط پرورشی، رفتار والدین، تاثیر آموزگاران، وضعیت اجتماعی، تعلق به گروه‌های گوناگون قومی، دینی، فرهنگی و زبانی، همه در ایجاد تخفیف، تشدید، نحوه ابراز نشانه‌ها، چگونگی پذیرش درمان و پاسخ به درمان روانپزشکی موثر است. وی اظهارداشت: بنابراین روانپزشک موفق کسی است که جامعه، فرهنگ، دین، تاریخ و زبان مردم خویش را به خوبی بشناسد. روانپزشک موفق با زبان، ادبیات، هنر، فرهنگ عامه و ضرب‌المثل، تاریخ و دین بیماران خویش آشناست و می‌داند اگر چه طبقه‌‌بندی‌های DSM یا ICD مفید است اما بیمار وی بر مبنای این طبقه بندی‌ها با او سخن نمی‌گوید بلکه به زبان خویش و از دریچه جهان‌بینی خود و گاه با تمثیل یا ضرب‌المثل یا بیتی شعر نشانه خود را ابراز می‌کند. مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تصریح کرد: روانپزشک با تجربه می‌داند که جامه تشخیص باید بر بدن هر بیمار خاص دوخته شود و نمی‌‌توان جامه DSM آمریکایی را به زور به تن بیمار ایرانی کرد و اگر مناسب او نبود نمی‌شود به بیمار گفت تقصیر از قامت ناساز توست و گرنه DSM آمریکایی که نمی‌تواند اشکال داشته باشد! میهمانی به روش اساطیر یونان باستان وی ادامه داد: در اساطیر یونان باستان از مردمی نام برده شده است که در دامنه کوهی قصری داشتند و هر مسافری را که گذارش به آنجا می‌افتاد به قصر خود دعوت می‌کردند و بهترین اغذیه و گواراترین‌اش را به وی می‌خورانیدند و می‌نوشانیدند و شب نیز او را به اقامت دعوت می‌کردند لیکن اشکال از اینجا شروع می‌شد که او تختخوابی برای مهمان داشت که باید میهمان اندازه آن تخت می‌بود اگر قد میهمان بلندتر بود با بریدن پاهای او وی را به اندازه تخت می‌کرد و اگر میهمان کوتاهتر از آن تخت بود به قدری پاهایش را می‌کشید تا به اندازه تخت شود! البته نتیجه معلوم است، میهمان بخت برگشته که به ندرت کاملاً به اندازه تخت بود جان سالم به در نمی‌برد. مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بیان داشت: حال و روز بیماری هم که بخواهد او را به زور به اندازه چهارچوب‌های تشخیصی DSM کنند بهتر از این نخواهند بود. به ندرت ممکن است یک بیمار دقیقاً با این معیارهای تشخیصی وفق دهد. البته معیار را که نمی‌توان تغییر داد، پس بیمار را باید مطابق معیار درآورد. فدایی تصریح کرد: مشکل دیگر روانپزشکی ایران این است که گروهی افراد غیر پزشک، خارج از حدود صلاحیت علمی و حرفه‌ای و قانونی مرتکب اقدامات شبه تشخیصی و شبه‌درمانی در مورد بیماران دچار مشکلات روانی و رفتاری می‌شوند. با توجه به اینکه تشخیص و درمان مسائل روانی در درجه اول منوط به بررسی بنیان‌زیستی آنها و مستلزم آگاهی از آناتومی، فیزیولوژی، پاتولوژی و بیوشیمی است و عموماً بهبود موکول به رفع عدم تعادل بیوشیمیایی دستگاه عصبی مرکزی و محتاج درمان دارویی است که خود نیازمند گذراندن درس‌های گوناگون جانورشناسی، گیاه شناسی، ژنتیک، شیمی حیاتی و فارماکولوژی است. مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی خاطرنشان کرد: قاعدتاً فرد غیر پزشک نمی‌تواند و نباید در این امور دخالت کند. طبق قانون نیز دخالت افراد غیر پزشک در امور پزشکی جرم تلقی می‌شود و جنبه کیفری دارد. نگران کننده تر آنکه برخی از این افراد حتی در نهان و آشکار نیز دارو تجویز می‌کنند. تاسف بار است که تاکنون اقدام قانونی در جهت ممانعت از این امر غیر قانونی صورت نگرفته است، هر چند که موضوع به طور مکرر مورد اشاره قرار گرفته است   تسنيم.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: