این رابطه دو مرحله دارد: ابتدا مرد دریافت میکند و زن میبخشد؛ سپس
مرد به لذت دادن و برآوردن نیازهای زن میپردازد و زن توجهش را به بهره
بردن معطوف میکند.
در مرحلۀ اول رابطه جنسی دو قطبی، مرد مقدم بر هر چیز در پی لذت خود است،
مطمئناً دلش خواهان لذت بردن زن نیز هست، ولی فعلاً به آن توجهی ندارد. در
این حالت، زن در قطب مخالف به سر برده، به فکر تحریک مرد است و انتظار
تحریک شدن ندارد. اما در مرحلهی دوم، نوبت به زن میرسد تا هر دو آنچه را
که میخواهند به دست میآورند.
گاهی برخی همسران میگویند مرد علاقه به پیشنوازش ندارد. این بیعلاقگی به دلیل اهمیت ندان به لذت زن نیست، بلکه بنا به شرایطی است که خود او دارد. تفاوتِ زمانی میان تحریکپذیریِ مرد با زن، در برخی موارد مسئلهساز است. مردی که بدون پیشنوازش همسرش به خود توجه میکند، باعث ایجاد مقاومت در زن میشود. انتظارهای طولانی نیز مرد را مستأصل میکند. اگر مرد ابتدا به اوج لذت برسد، انرژی کافی برای برآوردن نیاز زن نخواهد داشت. بنابراین، در فقدان مطلوبیت، چنین مردی علاقه به نزدیکی را از دست میدهد؛ و دیگر حاضر نیست آن زمان طولانی را صرف کند.
به او حق باید داد. در انتهای یک روز کاری پرمشغله، گاه واقعاً خسته و بیحوصله میشود. فکر این که باید تمام آن پیشنوازشها را انجام دهد، به راستی مأیوس کننده و از تحرک اندازنده است اما آن طرف قضیه، برای زن نیز شرایط مشابهی وجود دارد. زن، سرد میشود زیرا وقتی مرد میکوشد سریع به او لذت (ارگاسم) دهد، مایل نیست با نداشتن واکنش مثبت، مرد را مستأصل کند. به این علت، لذت رابطه جنسی برایش کاهش مییابد و او دیگر علاقهاش را به رابطه از دست میدهد. در واقع، رابطه جنسی وقتی خوشایند است که زن خود را ناگزیر به برانگیخته شدن فوری نبیند. او هیچ گاه بدرستی نمیداند چقدر طول خواهد کشید و یا این بار رخ خواهد داد یا نه.
رابطه جنسی دو قطبی، راه حل مشکل را به دست میدهد. در این روش، مرد به جای انتظار کشیدن و احساس حرمان کردن، میتواند ابتدا به کار خود بپردازد و هرکاری که موجب برانگیختنش میشود انجام دهد. سپس وقتی به آستانۀ لذت رسید، باید متوقف شود و به جای توجه به تحریک خود، شروع به تحریک همسرش کند. در این مواقع، همۀ پیشنوازشهایی که زن نیاز دارد را باید به او بدهد تا او لذت را تجربه کند. در این حالت، خود نیز به ارگاسم میرسد.
غالباً رابطه جنسی دو قطبی با تحریک مرد و رشد خواهش او برای رهایی شروع
میشود و زن فقط از تحریک مرد و دیدن برانگیختگی او لذت میبرد چراکه زن
همانند مرد تحریک نمیشود. هدف هم این نیست. او صرفاً شوهر را تحریک
میکند. برای این منظور نیز میتواند به نوازش یا در آغوش گرفتن مرد
بپردازد یا از شیوههای دیگری استفاده کند. تمام کارها برای ایجاد
برانگیختگی در مرد است. در این زمان، مرد در حال دریافت و لذت است و زن در
حال لذت بخشیدن. بعد از حدود پنج دقیقه، مرد که به اوج نزدیک شده و در
مرزهای لذت به سر میبرد، باید باز ایستد.
مرد آمادگی یافته تمام لذتی را که از زن برده به او بدهد. حالا همسرش میتواند بیاساید و به لذت بردن و احساس کردن بدن خویش بپردازد.
این را به یاد بسپارید، مرد دو تا سه دقیقه برای برانگیخته شدن نیاز دارد،
اما زن ده برابر. مرد به بیشتر از دو تا سه دقیقه برای برانگیختگی و به لذت
رسیدن نیاز ندارد، ولی باید به خود یادآور شود که زن به ده برابر آن، یعنی
بیست تا سی دقیقه وقت نیاز دارد.
بیولوژی متفاوت زنان و مردان باعث میشود بعد از ارگاسم تجارب متفاوتی داشته باشند. برانگیختگی زن بعد از ارگاسم حفظ میشود و حتی میتواند لذت بیشتری از مقاربت ببرد. در این حالت، هورمونهای لذتبخش زن در سطح بالایی باقی میمانند. مرد این گونه نیست. او بلافاصله بعد از ارگاسم برانگیختگیاش را از دست میدهد و هورمونهای لذتبخشش بیدرنگ پراکنده و ناپدید میشوند. به بیان دیگر، وقتی مرد کارش تمام شد، تمام شده است.