شفا آنلاين-وجود يک زخم، يک تاول، يک سوختگي روي صورت،گاه روزها و هفتهها عذابمان ميدهد، اگر ترس باقي ماندن آن را داشته باشيم از هيچ تلاشي فروگذار نميکنيم، پزشک و دارو و هر آنچه در توانمان هست براي رفع آن بسيج ميکنيم.
به گزارششفا
آنلاين، حس خود دوستي را کنار بگذاريم اين بار به عزيزان و دوستانمان نگاهي بيندازيم. چقدر تحمل درد و رنج آنها را داريم؟ وقتي خاري به دستشان برود و ترس ماندگاري آن وجود داشته باشد تا کجاها پيش ميرويم؟ غير از اين است که حتي تصور آن برايمان دردناک و آزاردهنده است غير از اين است که ميخواهيم جهان نباشد اما حال و روز آنها به کام باشد.
حال کمي دورتر برويم و به سرنوشت دختران اصفهاني که اين روزها خبرساز شدهاند نگاهي بيندازيد. خود را جاي دوستان و نزديکان آنها بگذاريد و حتي کمي جلوتر! خود را جاي مريم، ندا و سارا بگذاريد. حتما نام اين افراد برايتان آشنا است.همه قربانيان اسيدپاشي هستند.
مريم مادري بود که براي جشن تولد فرزندش از دانشگاه آمده و شتابان سوار ماشين ميشود و قطعا بقيه داستان را ميدانيد که با پايين آوردن شيشه ماشين به جاي خنکاي پائيزي سوزش جانفرساي اسيد را بر سر و صورت و ريههايش تجربه ميکند. ندا هم يکي ديگر از همين دختران است که در روزهاي گذشته در اصفهان با پايين آورن سرعت ماشين براي پاسخ به تلفن مادرش قرباني اسيدپاشي شده است و سارا نيز يکي ديگر از اين قربانيان است.
اصفهان روزهاي سوزناکي را تجربه ميکند، ترس و واهمه در شهر موج ميزند و دختران اصفهاني با صداي عبورهر موتور قلبشان به تندي ميتپد به گوشهاي ميروند و تا حد امکان فاصلهشان تا خيابان را زياد ميکند که نکند قرباني بعدي باشند. بحث بر سرعاملان اين جنايات از سوي رسانهها بارها و بارها مطرح شده است و ستار خسروي، رئيس پليس آگاهي استان اصفهان نيز در گفتوگوهايي که انجام دادهاست خبر از کشف سرنخهاي خوبي از خاطيان داده مجرم يا مجرمان به گروههاي خاص ارتباط ندارند و حملات توسط يک شخص انجام شده است. البته خسروي اطلاع رسانيهاي بيشتر در اين خصوص را موکول به بررسي حوادث در کميسيون اطلاع رساني استان کرد.
در همين راستا، مرتضي ميرباقري، قائم مقام وزير کشور در امور اجتماعي و فرهنگي در اين زمينه ميگويد: «اين موضوع توسط وزير کشور پيگيري شد و استاندار اصفهان همه ابعاد مساله را با وزير کشور بررسي کردند و در حال حاضر سه تا چهار نفر از مظنونان اين حادثه دستگير شدهاند». وي تصريح کرد: «اکنون هيچ نگراني از لحاظ امنيتي در سطح استان اصفهان وجود ندارد و با موضوع اسيدپاشي به بهترين شکل برخورد شده است.»
چنين اظهاراتي اگرچه به طور نسبي آرامشي را ايجاد ميکند اما متاسفانه در جامعه ما پديده «اسيدپاشي» در سالهاي اخير چنان مکرر بوده است که شنيدن نامش، به تنهايي ترس و وحشت وصف ناپذيري را
منتقلميکند و آن چنان مو بر بدن سيخ ميشود که نياز به شرح جزئيات بيشتر ندارد. سميه، شيرين، آمنه بهرامي و ساير دختراني که در اين سالها قرباني اسيدپاشي شدهاند، در کنج خانههايشان با اين درد دست و پنجه نرم ميکنند و درباره وضعيت و شرايط درمان آنها هم به همان سرعت که خبرساز ميشوند با گذر زمان به حاشيه کشانده ميشوند.
البته شايد پيش از قضاوت از روند عملکردها و برخوردها نياز باشد، از آنچه ميتوان براي اين قربانيان (از لحاظ پزشکي)،انجام داد اطلاعاتي داشتهباشيم. چنانچه ميدانيد در آن مواردي که اسيدپاشي رسانهاي شده است، معمولا خانوادهها از عملکرد بيمارستانها شاکي بودهاند و ميگويند:« عدم رسيدگي به ويژه در لحظات حساس ابتدايي انتقال آنها به اورژانس و بيمارستان مربوطه بر مشکلات قربانيان افزوده است.» پدر مريم، يکي از قربانيان اسيدپاشي زنجيرهاي در اصفهان با انتقاد از بيمارستان سوانح و سوختگي گفته است: «متاسفانه آن شب هيچ کسي رسيدگي نميکرد و با من مانند يک بيمار معمولي برخورد ميشد.» پيش از او هم خانواده آمنه بهرامي (که ابتدا با پيگيري قصاص و پس از آن با بخشش، اسيدپاش، شهرت جهاني پيدا کرد)، نيز بارها از اين قضيه گله گذاري کردهاست. در اين زمينه مرتضي سعيدي، رئيس بخش اورژانس بيمارستان شريعتي، در رابطه با آنچه که از طرف اورژانس براي قرباني اسيدپاشي انجام ميگيرد، ميگويد: «وقتي بيماري که دچار حادثه اسيدپاشي شده است به بخش اورژانس آورده ميشود کار چنداني از عهده اين بخش بر نميآيد و تنها با شست وشوي محل آسيب ديده با مواد شوينده مخصوص از غلظت مواد آسيب رسان ميکاهند.»
او در ادامه در مورد افرادي که با چنين اتفاقي مواجه ميشوند، گفت: «بهترين راه اين است که به وسيله آب اسيد را رقيق و از پوست بيمار دور کنند.» سعيدي همچنان تاکيد کرد: «اگر چه بخش اورژانس به جز شست و شو و پانسمان کار ديگري نميتواند انجام دهد اما در زمينه آسيبهاي ناشي از آن موظف به ارائه خدمات است.» رئيس بخش اورژانس بيمارستان شريعتي گفت:«ما در صورت آسيب به دستگاه تنفسي لوله گذاري انجام مي دهيم و روشهايي براي حمايت از سلامت بيمار نيز انجام مي گردد و در صورت شوک ناشي از حادثه کمکها و حمايتهاي لازم به را انجام ميدهيم.» سعيدي همچنين تصريح کرد: «متاسفانه اسيد از سوزانندههاي بسيار قوي است و به مرور زمان بافتها را نابود ميکند و نفوذپذيري بسياري دارد. براين اساس همان شست و شو در وهله اول تنها کاري است که از دست بيمارستانها بر ميآيد و پس از آن در صورت امکان اسيب به ساير بافتها در اين بخش، بافت آسيب ديده را خارج ميکنند و پانسمانهاي مورد نياز انجام ميگيرد. از اين پس بحث مراقبتها و جراحيهاي ترميمي مطرح است که در حوزه کاري اورژانس نيست.» وي تاکيد کرد: «ما با محدوديت مداخلات پزشکي رو به رو هستيم. آنچه اين بيماران نياز دارند مراقبتها و جراحيهاي ترميمي است. مثلا، مشکل در ناحيه چشم وجود داشته باشد براي جلوگيري از آسيب رساني بيشتر حتي تخليه چشم را انجام دهند و يا با عملهاي جراحي در صورت کدورت قرنيه، آن را رفع کند و يا درصورت نياز به ترميم پلک نيز جراحيهاي ترميمي انجام ميدهد.» اين سخنان از ضرورت توجه سريع به اين قربانيان پس از وقوع حادثه خبر ميدهد که به عبارتي هر چه سريعتر شست و شو و رسيدگي انجام گيرد، ميزان آسيب کمتر ميشود اما از پس اين حادثه اهميت فعاليت و پيگيريها در جاي ديگري است. در اين زمينه کمال سيد فروتن، رئيس سابق انجمن جراحان پلاستيک و زيبايي ايران درباره سوختگي ناشي از اسيدپاشي ، چنين اظهار کرد: «اين نوع سوختگي معمولا تمام نسوج سفت و نرم، پوست، عضله، استخوان و چشم، ابرو و بسياري بخشهاي ديگر بدن را نابود ميکند و در نتيجه نياز به بازسازي دارد.» او در ادامه به اين نکته اشاره کرد: «بازسازيها هيچ وقت چهره و جسم فرد را مانند اول نميکند و آنچه انجام ميگيرد براي بهبود کيفيت زندگي، افزايش تحمل و طول عمر آنها انجام ميگيرد.»
فروتن درباره زمان شروع به درمان اين بيماران تاکيد کرد: «بلافاصله پس از اسيدپاشي بايد درمان آغاز شود و زمان قطعا براي آن بسيار مهم است.» وي در ادامه افزود: «متاسفانه در زمينه اسيدپاشي پايان طول درمان مطرح نيست و امکان دارد بنابر آسيبي که به ساختار چهره، استخوانها، سينوسها و ساير موارد رسيده است، بازسازيها همچنان ادامه يابد.» او با بيان اينکه اين مشکل تا پايان عمر با اين قربانيان همراه است، تصريح کرد: «متاسفانه اين بيماران، بيش از همه چيز از لحاظ رواني آسيب پذيرند و معمولا تا آخر عمر با مشکلات رواني آن دست و پنجه نرم ميکنند.» وي همچنين به هزينههاي بازسازي چهره و عملهاي ترميمي اشاره کرد و گفت: «هزينههاي اين جراحيها سرسام آور است و خانوادههاي اين قربانيان معمولا در پرداخت آن عاجزند و در نتيجه از ادامه پيگيري امتناع ميکنند.» رئيس سابق انجمن جراحان پلاستيک و زيبايي ايران در ادامه افزود: «100 تا 150عمل جراحي بايد انجام بگيرد. معمولا اين جراحي ها تحت پوشش بيمه نيست و در نتيجه خانوادهها و خود اين بيماران با سختي بسيار مواجه ميشوند.»
دکتر کلانتر هرمزي عضو هيات مديره انجمن جراحي پلاستيک هم با تاييد روند بسيار طولاني درمان اسيد پاشيها گفت: «درمان با توجه به شدت ضايعه، عمق نفوذ اسيد و نوع اسيد و مراقبت اوليه متفاوت است اما قطعا در اسيد پاشيهاي شديد به جراحيهاي پر شمار نياز است. براي مثال در مورد آن مادر و دختر اسيد پاشي شده در کرمان حتي با صد عمل جراحي هم نميتوان نتيجه گرفت... و لازم به ذکر است که درمانهاي جراحي در اين موارد حتما بايد در بيمارستانهاي دولتي انجام گيرد.»
اما قربانيان را در پس اين تلاش ها فراموش نکنيم. يادمان نرود وجود هزينههاي بالا دغدغهاي است که همه قربانيان اسيدپاشي از آن گله دارند بنابراين در کنار تدابيري که براي آينده اين پديده مي انديشيم، کاش بتوانيم مرهمي بر درد اين قربانيان و خانوادههايشان باشيم.
سپید