کد خبر: ۳۵۸۳۸
تاریخ انتشار: ۲۲:۴۰ - ۰۷ مهر ۱۳۹۳ - 2014September 29
شفا آنلاين-روش‌هایی مانند یوگا که فرد را به عمق درون خود برده و از درون به بیرون هدایت می‌کند، در مدیریت وسوسه مصرف موادمخدر و مهار اعتیاد موثر است.
به گزارش شفا آنلاين،پایه‌های عصبی شناختی به مداخلات مدیریت ولع و وسوسه کمک می‌کند. آگاهی از مدارهای مغزی دخیل در ولع مصرف مواد، ایده‌هایی برای درک بهتر پدیده ولع و طراحی مداخلات درمانی به ما می‌دهد. 
 
دانش ما در تصویربرداری مغزی به ما کمک می‌کند که دلایل دیگری را نیز به دلایل تأثیر ورزش در کاهش ولع به مصرف مواد، اضافه کنیم.   در اینجا چند سوال همچون این‌که آیا ولع، تنها یک نوع احساس است؟ آیا این پدیده قابل تغییر است و چطور این تغییرات ایجاد می‌شود؟ چه طبقه‌بندی برای آن وجود دارد؟ مطرح است که با توجه به این موارد می‌توان وارد مبحث «واژه‌شناسی»، تأثیر واژه‌ها برعملکرد مغز و در نتیجه، مدیریت ولع شد.  

می‌بایست ولع را یک فرآیند ببینیم که پله‌پله است. ولع یا وسوسه از لحاظ «علت» به چند دسته، براساس احساس نیاز، دیدن نشانه، اعصاب ناراحت یا سرخوشی تقسیم می‌شود. فرد، هرچه علت‌ها و عوامل ولع را بیشتر باز کند، آگاهی بهتر و بیشتری نسبت به ولع خود پیدا می‌کند.  



در این مسیر باید به مدل‌های عصبی‌شناختی اشاره کرد. مدل شماره یک، فعالیت نواحی لیمبیک مغز بر اثر ولع مصرف مواد را نشان می‌دهد. با پیشرفت علم، مدل شماره دو مطرح می‌شود که فعالیت مدار لیمبیک- پره‌فرونتال را بر اثر ولع نشان می‌دهد.  

براساس این دو مدل عصبی‌شناختی می‌توان مداخلات درمانی را پیشنهاد کرد که درواقع مدل شماره ٣ است. در این مدل شاهد اضافه‌شدن نقش تغییری به نقش مهاری هستیم.   این مدل همانند مثلثی است که در رأس آن کنترلینگ و در دو گوشه پایین آن Appraising و Verbalizing مشاهده می‌شود.   هر سه این نواحی در مغز روی احساس ولع و وسوسه، تاثیرگذار هستند.

 Appraising این تأثیر را دارد که فرد چه بیانی روی ولع خود دارد و ناحیه Verbalizing که مهم‌ترین ناحیه مغز است در ساخت واژه و بیان آن تأثیر دارد. برای آن‌که کار مثبت و تأثیر مثبتی را شاهد باشیم، مرتبا این دو ناحیه درحال بالانس و تعامل با یکدیگرند و درواقع مدل شماره ٤ شکل می‌گیرد که تعامل مدارهای درون‌نگر و برون‌نگر در مداخلات مدیریت ولع موثرند.
 
تعامل این دو ناحیه، نه‌تنها به کنترل اعتیاد به مواد، بلکه به کنترل هیجانات نیز کمک می‌کند. روش‌هایی مانند انجام یوگا که فرد را به عمق درون خود برده و از درون، به بیرون هدایت می‌کند به‌عنوان تقویت‌کننده‌های این تعامل یا بالانس بین مدارهای درون‌نگر و برون‌نگر، مطرح هستند. 
 
زمان‌هایی لازم است که انسان هیچ کاری انجام ندهد و فقط به درون خود، احساسات و آنچه که در اعماق وجودش می‌گذرد، فکر کند. قرار گرفتن در این شرایط، درک درونی را تقویت می‌کند به‌طوری که حتی بسیاری از افراد معتاد با این روش توانستند بر اعتیاد خود غلبه کرده و آن را کنترل کنند. 



شهروند



نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: