کد خبر: ۳۱۳۶۰
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۴ - ۲۶ مرداد ۱۳۹۳ - 2014August 17
شفاآنلاین-در زندگی امروزی هر کسی با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کند اما شاید شنیدن درد و دل برخی افراد با داشتن بیماری اختلالات هویت جنسی (ترانس سکشوال) شنیدنی باشد چرا که این افراد فراموش شدگان پردردی هستند که هویت فعلی خود را قبول ندارند.
به گزارش شفاآنلاین،بیماران اختلال هویت جنسی افرادی هستند که به دلایل ناشناخته از هویت جنسی و فیزیک و ظاهر خود راضی نیستند و تنها ذهنیت آنها این است که بتوانند روزی در قالب جنس مخالف به زندگی ادامه دهند.

شیوع بیماری اختلالات هویت جنسی یا ترانس سکشوال ها در جوامع مختلف یک در 30 تا یک در 100 هزار است، ممکن است در کشور ما ایران بیش از سه هزار نفر با این بیماری روزگار خود را سپری کنند.

خبرنگار ماپای درد دل برخی از این بیماران نشسته تا شاید مسوولان چاره ای اساسی برای این افراد بیندیشند.



***از زندگی فعلی خود ناراضی هستم

«امیر» 35 سال سن دارد و از وضعیت فعلی زندگی خود بسیار ناراضی است و از دست خانواده، جامعه، مسوولان اجرایی و حتی پزشکان گلایه و شکوه زیادی دارد چرا که معتقد است هیچ یک از افراد جامعه نه تنها دردی از دردهای بیماران دارای اختلالات هویت جنسی نمی کاهند بلکه با نگاه بدبین آنها، روز به روز بر مشکلاتشان افزوده می شود.

وی که اکنون در اجتماع به نام «مرجان» خوانده می شود و پدرش نیز یک بازنشسته است، می گوید: برای انجام عمل جراحی خود چندین بار به بیمارستان های مختلف مراجعه کرده ام اما تنها توهین، تحقیر و توسری نصیب ما می شود و حتی پزشکان نیز اهمیتی به این بیماران با اختلالات جنسیتی نمی دهند.



***از انجام عمل جراحی منصرف شده ام

وی با دلی پر و غمی سنگین در دلش می افزاید: هیچ خیر و بهره ای از اجتماع نبرده ایم و در کل اکنون از انجام عمل جراحی منصرف شده ام و تنهایی بهترین همدمم در زیرزمین خانه امان شده است.

امیر ادامه می دهد: در بیمارستان های تایلند تنها یک بار روی بیماران با دارای اختلالات هویت جنسی (ترانس سکشوال) عمل صورت می گیرد و پس از یک بار عمل موفقیت آمیز، زندگی خود را با هویتی جدید آغاز می کنند اما در ایران باید شش بار عمل جراحی صورت گیرد هر چند که ما این موضوع را نیز قبول داریم.



***هیچکس درد ما را متوجه نمی شود

وی با بیان اینکه زمانی که دکتر متوجه مشکلات ما نمی شود دیگر نمی توان انتظار و توقعی از خانواده و اجتماع داشت، ادامه می دهد: برای اینکه تغییر جنسیت از مرد به زن داشته باشم باید پروتز سینه، لیزردرمانی و هورمون تراپی داشته باشم اما اگر چه هزینه ها سنگین است اما هیچ بیمارستانی این گونه کارها را برای ما انجام نمی دهد.

وی گران بودن هزینه های درمانی برای این گونه بیماران را یکی دیگر از مشکلات پیش رو دانست و می افزاید: آرزو می کردم پس از تغییر جنسیت نام دیگری برای خودم داشته باشم اما اکنون با این گونه نگاه ها و گرانی هزینه های درمانی فعلا امکان تغییر جنسیت را ندارم.



***از دوران کودکی علاقه به جنس پسر نداشتم

امیر می گوید: از همان دوران بچگی علاقه ای به جنسیتم نداشتم و در دوران کودکی و بزرگسالی نیز با پوشیدن لباس های دخترانه و حضور در جمع دختران تقریبا به موضوع پی بردم.

وی تصریح می کند: از حدود 6 تا 7 سال پیش به طور کامل متوجه موضوع خودم شدم و با چند نفر ترانسکشوال دیگر که مواجه شدم موضوع بیشتر برایم آشکار شد.

نامبرده می گوید: پزشکی به نام دکتر ˈمˈ تست های تخصصی روی این گونه بیماران انجام می دهد تا متوجه شوند که آیا ترانس سکشوال هستند یا نه که من با هزاران مصیبت و کتک کاری خانواده ام را وادار به مراجعه به این پزشک کردم که در نهایت قضیه ترانس بودن نیز با انجام تست های مختلف مشخص شد.



***مهمترین دغدغه ما بیماران ترانس مساله فرهنگی است

امیر در ادامه یکی از مهم ترین موضوعات نگران کننده برای بیماران دارای اختلالات جنسیتی را مساله فرهنگی عنوان کرد و می گوید: اگر چه بعضی از افراد تمارض به داشتن این گونه بیماری دارند و در واقع به اصطلاح ما «اوا خواهر» هستند، اما باید برای رفع مشکلات ما حداقل یک بیمارستان اختصاص دهند تا ما بتوانیم با انجام عمل جراحی بخشی از مشکلات مان را حل کنیم.

امیر که هنگام گفتن محل زندگی اش با غمی فراوان آن را مطرح کرد، می گوید: الان در زیرزمین خانه با یک تلویزیون کوچک زندگی می کنم و اغلب اوقات در خانه می مانم و خریدهایم را نیز مادرم انجام می دهد.



***انتقاد از ماموران نیروی انتظامی

وی ضمن انتقاد از ماموران نیروی انتظامی در سطح شهر نیز ادامه می دهد: برخی از ماموران به محض دیدن ما در خیابان اقدام به دستگیری ما می کنند چرا که آنان فکر می کنند و نمی دانند که ما مجوز داریم و به عنوان ترانس سکشوال شناخته شده هستیم.

نامبرده با عصبانیت شدید می افزاید: مملکت ما اگر قانون داشته باشد نباید به این گونه بیماران گیر داد شود و هر ماموری هرجور دوست داشته باشد رفتار کند اما نمی توان رفتار برخی دیگر از ماموران را که محترمانه است ، نادیده گرفت.

وی در ادامه می گوید: به خاطر نداشتن دفترچه بیمه درمانی هزینه عملم سه میلیون تومان می شود.



***خانواده ام رفتار خوبی با من ندارند

وی از رفتار بد خانواده خود نیز انتقاد دارد و می افزاید: حتی پدر و مادرم نیز حاضر نیستند که من در میهمانی ها و مسافرت ها حضور داشته باشم و زمانی که به مسافرات می روند من تنها می شوم و زمانی که میهمان نیز داریم می گویند من در منزل نیستم.

نامبرده با بیان اینکه هزینه های روزمره ما نسبت به دیگر دختران و پسران بیشتر است، ادامه می دهد: خانواده ها به خواسته های ما توجه نمی کنند به همین منظور باید دولت به افرادی که مجوز دارند برای هزینه های درمانی مبالغی را پرداخت کند.

امیر با بیان اینکه مگر ما یک هزار نفر بیشتر هستیم که هیچ دستگاهی حاضر به ارائه خدمت به ما نیست، می افزاید: باید همانند دیگر کشورها که به این نوع بیماران رسیدگی می شود، در کشور ما نیز به خاطر مسائل انسانی و حقوق بشری با این بیماران به خوبی رفتار شود.



***عمل جراحی ما عمل زیبایی نیست

امیر می گوید: متاسفانه برخی از پزشکان و حتی خانواده ها فکر می کنند عمل جراحی که ما می بایست انجام دهیم عمل زیبایی است اما آنان باید بدانند به عنوان نمونه لیزری که من می خواهم انجام دهم، به خاطر این است که زمانی که جنسیتم به دختر تغییر می کند، دیگر با موی (ریش و سبیل) در صورتم و لباس های دخترانه بیرون نروم.

وی تصریح می کند: دولت باید این را برای ما به عنوان عمل جراحی زیبایی محسوب نکند و آن را عمل درمانی بداند چرا که این موضوع با هویت ما ارتباط دارد.

امیر از مردم، خانواده ها و حتی پزشکان انتظار دارد که نگاه شان را نسبت به بیماران با اختلالات جنسیتی تغییر دهند.



*** زندگی سراسر رنج و مشقت

«هادی» پسر 34 ساله ای است که به دلیل اختلال هویت جنسی اقدام به عمل جراحی کرده و اکنون با هویت دختری به نام «سپیده» زندگی سراسر رنج و مشقت خود را سپری می کند.

روزی که او را در مجتمع بهزیستی نواب صفوی دیدم، بینی اش شکسته بود و چهره در هم و گرفته اش حکایت از وجود غم بزرگی در وجودش داشت.

سپیده دختری است از یک خانواده پر جمعیت که به دلیل اختلالات جنسی علیرغم مخالفت های شدید خانواده چند سالی است به جنس مورد علاقه خود یعنی زن تغییر جنسیت داده است.

آرام سخن می گوید و از آزار و اذیت و کتک خوردنش توسط خانواده سخن می گوید از اینکه خودش در تعیین جنسیت و اختلالاتی در این زمینه نقشی نداشته اما به گناه اینکه دوست داشته مانند یک انسان با هویت زندگی کند، کتک خورده ، بینی اش شکسته و از سوی خانواده طرد شده است.

آه می کشد و می گوید: چهار سال است که در منزل دوستانم زندگی می کنم، از اینکه سربار دیگران باشم، خجالت می کشم اما چه کنم چاره ای جز این ندارم، نه کسی مرا دوست دارد و نه

درآمدی برای گذران زندگی دارم.

سپیده می افزاید: با وجود دریافت شناسنامه با هویت جدید، افراد جامعه وقتی متوجه این مساله می شوند، رفتارهای توهین آمیز و ناشایستی با من دارند به طوری که مرگ خود را از خدا می خواهم.

او می پرسد: خدا وکیلی گناه من این است که تمایلی به ادامه زندگی در قالب یک جسم پسرانه با احساسات دخترانه نداشتم ؟

آیا این حق من است که دوری از پدر و مادرم را با وجود بی مهری هایشان تحمل کنم و دلم برای دیدن یک لحظه روی آنها پر بکشد؟

سپیده تنها فردی نیست که به دلیل اختلال در هویت جنسی برای به دست آوردن هویت مورد علاقه خود سالها جنگیده است.



*** فرار از خانه

ندا که 40 ساله است، یکی دیگر از افراد مبتلا به اختلالات جنسیتی است که از دردهای خود در جامعه می گوید و مسکن را بزرگ ترین مشکل خود می داند و وضعیت خودشان را بسیار نامناسب عنوان می کند.

وی با بیان اینکه کار پیدا می شود اما با حقوق کم، اظهار می کند، جامعه افرادی مانند ما را قبول نمی کند.

نامبرده با بیان اینکه چندسالی است که عمل کرده ام، می افزاید: چهره من نشان نمی دهد که پیش از این من مرد بوده ام.



*** کار در خانه یکی از دوستان برای تامین مخارج

وی با بیان اینکه من اهوازی هستم، اظهار می کند، در حال حاضر من در خانه یکی از دوستانم زندگی می کنم و من خرید و کارهای خانه آنها را انجام می دهم و وقتی شب می آید همه کارهاشون آماده است.

ندا با اشاره به اینکه این خانواده نمی دانند که من چه وضعیتی دارم، می گوید: به حدی به من اعتماد دارند که همه کارهای خانه را به من سپرده اند.

وی ادامه می دهد: به خاطر اینکه به من مکانی برای خواب داده اند، انتظاری از آنها ندارم و ماهانه حدود 250 تا 300 هزار تومان به من می دهند و این رقمی نیست و بعضی موقع بهزیستی هزینه هایی از جمله مایحتاج اولیه و مبالغ ناچیزی می دهد که خدا پدر مسوولان بهزیستی را بیامرزد.



***مسکن بزرگ ترین مشکل ما ترانس ها است

وی دوباره مشکل اصلی خودشان را مسکن اعلام کرده و می گوید: من الان در یک اتاق کوچک این خانه قدیمی زندگی می کنم و آنها نیز خودشان مستاجر هستند.

ندا با بیان اینکه برخی موقع برای تامین هزینه های خود اقدام به جمع آوری برخی وسایل نظیر پلاستیک می کنم تا به نان خشکی بفروشم، می گوید: اگر پول پیش خانه داشته باشم در کرج یا پایین شهر می توانم خانه ای را اجاره تا زندگی کنم .

وی با بیان اینکه باید چکار کنم و نمی توانم گدایی کنم، می افزاید: من 15 سال است که با خانواده ام قطع رابطه کرده ام، آنها در اهواز هستند و من در تهران، البته پدرم فوت کرده و فقط مادرم است که نمی تواند از من حمایت کند.



***خانواده ای کاملا مخالف با مشکل من

ندا می گوید: خانواده ام بسیار با من مخالف هستند و می گویند با این کار آبروی ما را بردی و حتی تا جایی که می گویند تو برو بمیر تا اینکه زنده بمانی.

وی اظهار می کند، من اهل انجام کارهای روزمره ای که خانم ها انجام می دهند ، نیستم به عنوان نمونه آرایش نمی کنم و کلا بیسواد هستم.

وی در مورد دوران کودکی خود نیز می گوید: زمانی که خواهرم لباس عروسی پوشید، من هم پوشیدم و همیشه دعوا داشتیم و به من می گفتند که چرا دامن می پوشی و همیشه می گفتم که من یک دختر هستم.



*** نامم را از حمدان به ندا تغییر دادم

ندا که پیش از این نامش حمدان ناصری بود، می گوید: فقط مادرم من را کمی قبول دارد.

وی اظهار می کند، وقتی 17 ساله بودم متوجه شدم که این مشکل را دارم و پس از آن به تهران آمدم و با چند نفر شبیه خودم آشنا شدم در حالی که فکر می کردم فقط من مشکل را دارم اما خیلی ها مانند من هستند.

وی با بیان اینکه از نظر فیزیکی هیچ مشکلی نداشتم، اظهار می دارد، از ابتدا پسر بودم و تنها تمایلاتم شبیه دختران بود و حتی پزشک قانونی موضوع را قبول نداشتند، اما پس از انجام آزمایش ، سال ها پیش مجوز داشتن اختلالات هویت جنسی را دریافت کردم.

وی با بیان اینکه خانواده ام از مشکل من خبر نداشتند، می گوید: قبل از اینکه از اهواز فرار کنم خانواده ام زن برادرم را که از دنیا رفته بود به عقد من درآوردند اما من حاضر نبودم حتی یک روز با وی زندگی کنم که به همین دلیل از این شهر فرار کردم.

ندا با بیان اینکه با کمک و حمایت های ویژه بهزیستی توانستم عمل جراحی انجام دهم، اظهار می کند، اما وقتی خانواده ام فهمیدند که من عمل جراحی کرده ام، کتک کاری و دعوا میان من و خانواده ام صورت گرفت.

ندا در ادامه با بیان اینکه صورتم را لیزر کردم، گفت: عمل جراحی من به حدی خوب بود که وقتی صورتم را مشاهده کنی متوجه نمی شوی که پیش از این جنسیت من پسر بوده است.

وی در پاسخ به این سوال که آیا میل به ازدواج داری یا نه ؟ می گوید: چکار کنم بعضی ها که موضوع بیماری مرا می دانند تمایلی به ازدواج با من ندارند.

ندا در ادامه از بی توجهی خانواده ها به این نوع بیماری انتقاد کرده و می گوید: وقتی برادر من که تحصیلکرده است وضعیت من را متوجه نمی شود چه انتظاری از غریبه ها باید داشته باشم.

وی با بیان اینکه من می توانم خرج و مخارج خودم را تامین کنم، می گوید: اگر به من تسهیلاتی بدهند می توانم با ایجاد یک واحد دامداری مخارج خودم را تامین کنم.

وی یکبار دیگر مسکن را بزرگ ترین مشکل افراد دارای اختلالات جنسیتی عنوان کرده و می گوید: در حال حاضر خیلی از افراد مانند من در خیابان ها می خوابند.



*** مخالفت خانواده با مصاحبه فرزند

پسر 23 ساله ای نیز که از بیماری اختلالات هویت جنسی بشدت رنج می برد، با اشتیاق فراوان دوست دارد تا با خبرنگار ما مصاحبه کند اما مادرش مانع مصاحبه وی شده و می گوید مادرم اجازه نمی دهد که این مصاحبه را انجام دهم و در نهایت مجبور به قطع تلفن می شود.



*** اظهارات رییس هیات مدیره انجمن حمایت از بیماران مزبور

رییس هیات مدیره انجمن حمایت از بیماران اختلالات هویت جنسی هم با بیان اینکه شیوع این اختلال در جوامع مختلف یک در 30تا یک در 100 هزار است، گفت: احتمال وجود حدود یک تا سه هزار نفر از مبتلایان به این اختلال در ایران وجود دارد.

دکتر «مهدی صابری» اظهار داشت: آمار ارائه شده تقریبی است زیرا با توجه به تابو بودن این مساله و عدم مراجعه این افراد به مراکز درمانی نمی توان به شمار واقعی مبتلایان دست یافت هر چند برخی از این بیماران مهاجرت کرده و یا ترجیح می دهند تا در درد و رنج زندگی خود را سپری کنند.

صابری بیماران اختلال جنسی را (ترانس سکشوال) را افرادی معرفی کرد که به دلایل ناشناخته از هویت جنسی و فیزیک و ظاهر خود راضی نیستند و تنها ذهنیت آنها این است که بتوانند روزی در قالب جنس مخالف به زندگی ادامه دهند.



** علت این اختلالات هنوز کشف نشده است

صابری با اشاره به اینکه مطالعات درباره دلایل بروز این اختلالات هنوز راه به جایی نبرده ، ادامه داد: برخی معتقدند احتمال دارد تغییرات هورمونی در بدن مادر در زمان جنینی این افراد تاثیر گذار باشد هر چند به اعتقاد بعضی دیگر، تمایل والدین به داشتن فرزندی از جنس مخالف فرزند کنونی خود می تواند در این مساله موثر باشد.

رییس هیات مدیره انجمن حمایت از بیماران اختلالات هویت جنسی تصریح کرد: در برخی موارد دیده می شود که کودکان به بازی با همبازی های مخالف جنس خود بیشتر گرایش دارند که این نیز یکی دیگر از علائم این اختلالات می تواند باشد هر چند نتیجه این مطالعه قطعی نیست از این رو نمی توان اقدامات پیشگیرانه انجام داد.



** تاثیر تشخیص به موقع در رفع این مشکل

صابری با تاکید بر توجه والدین و تشخیص به موقع این اختلال گفت: می توان با روش های رفتاری و پی بردن به این مساله در جهت درمان آن گام بر داشت هر چند گزارش های موفقی در این زمینه مشاهده نشده است.

وی با بیان اینکه رفتارهای کودکان با یک مداخله از سن 3 سالگی قابل تشخیص است، خاطر نشان کرد: کودکان در حالت طبیعی در سن 2 تا 3 سال هویت خود را تشخیص می دهند یعنی هویت جنسی نیاز به آموزش ندارد از این رو این هویت در فعالیت های یک فرد قابل شناسایی است.



** شناسایی این اختلال از زمان بلوغ

رییس هیات مدیره انجمن حمایت از بیماران اختلالات هویت جنسی با بیان اینکه از زمان بلوغ افراد این اختلال قابل شناسایی است، یادآور شد: کودکان از نظر تمایل جنسی در دوران دبستان غیرفعال هستند اما در دوران بلوغ به دلیل وجود کشش به سمت جنس مخالف می توان به رفتارهای غیرعادی آنها پی برد.

وی درباره ترشح هورمون ها در مبتلایان به اختلالات هویت جنسی اضافه کرد: این افراد از نظر فیزیکی و میزان هورمون های بدن مشکلی ندارند و روند طبیعی خود را دارند اما مشکل مربوط به مسائل درون فکری و ذهنی آنهاست که پس از بلوغ آغاز می شود.

به گفته صابری، حتی آزمایشات ژنتیکی این افراد حکایت از سلامت آنها دارد.



** درمان مبتلایان از طریق عمل جراحی

صابری درباره درمان مبتلایان به اختلال هویت جنسی هم گفت: گزارشهایی مبنی بر درمان افراد یاد شده از طریق روان درمانی وجود دارد اما تعداد آن بسیار اندک است هر چند بیشتر آنها حاضر به این اقدام درمانی نیستند و بیشتر ترجیح می دهند برای احراز یک هویت جنسی عمل جراحی کنند.

وی افزود: 50 درصد مبتلایان با هورمون درمانی درمان و ظاهر آنها تغییر می کند و از نظر فیزیکی به جنس مخالف بدل می شوند که این رضایت آنها را در پی دارد اما بیشتر این افراد راه درمان را تغییر جنسیت از طریق جراحی می دانند و هورمون درمانی برای آنها دشوار است.



** عوارض فراوان جراحی

صابری با بیان اینکه جراحی عوارض فراوانی را برای این افراد بوجود می آورد،گفت: آنها هرگز قادر به بچه دار شدن نخواهند بود

زیرا از قالب یک جسم سالم خارج می شوند هر چند بیشتر انها زیر بار ازدواج نخواهند رفت.



** انتظار آگاهی بخشی به مردم از رسانه ها

صابری با بیان اینکه مبتلایان به اختلالات هویت جنسی درد و رنج زیادی را متحمل می شوند، افزود:این افراد به خاطر عدم هماهنگی جسم و روح سختی هایی را تاب می آورند، پس از جراحی نیز با نگاه های منفی مردم روبرو می شوند در حالیکه رسانه ها می توانند نقش بزرگی در آموزش و آگاهی بخشی به مردم ایفا کنند.

به گفته وی، تقریبا 50 درصد خانواده ها به هیچ وجه این مساله را نمی پذیرند تا جایی که حاضر به ترک فرزندشان هستند و 20 تا 25درصد نیز با شرط و شروط هایی این موضوع را می پذیرند.

صابری افزود: 20 درصد خانواده ها به دنبال بررسی و درمان موضوع هستند تا شرایط برای زندگی فرزند خود را بهبود بخشند.



**عدم تمایل بیشتر درمان شدگان به مراجعه به گذشته خود

صابری با بیان اینکه بیشتر افرادی که درمان شدند تمایلی به بازگشت به گذشته خود ندارند، اظهار داشت: این افراد از گذشته خود متنفر هستند تا جایی که آلبوم عکس های خود را از بین می برند و از هر آنچه آنها را با یاد گذشته اندازد، فاصله می گیرند.

وی با بیان اینکه مواردی از خودکشی این افراد وجود دارد ، ادامه داد: بسیاری از این مبتلایان تهدید می کنند در صورتی که جراحی نشوند خود را خواهند کشت هر چند برخی دیگر حتی پس از عمل نیز به دلیل ابتلا به بحران های خاص اقدام به خودکشی کرده اند که آمار آنها در پزشکی قانونی موجود است.

وی گفت: در سیستم بهداشتی درمانی دنیا از نظر یک پزشک یک نفر مثل همه است از این رو مشکل یک فرد مشکل همه جامعه است .

صابری با اشاره به اینکه نباید چشم های خود را در برابر مسائل مختلف جامعه ببندیم، اظهار داشت: هر فرد مبتلا به اختلال هویت جنسی 20 تا 30 نفر را از جمله والدین و دوستان نزدیک را تحت تاثیر منفی قرار می دهد بنابراین هرچه ارتباطات اجتماعی این افراد بیشتر باشد تعداد بیشتری تاثیر می پذیرند.

و کلام آخر این که اگر چه این گروه از افراد با مشکلات عدیده ای از جمله مساله فرهنگی و عدم توجه خانواده ها مواجه هستند اما بزرگ ترین مشکل آنها نداشتن مسکن است چرا که بسیاری از این افراد به دلیل نگاه نامناسب خانواده ها، از خانه های خود فرار می کنند و برخی از آنان حتی در کوچه و خیابان ها سرگردان هستند.

چقدر خوب است اگر مسوولان اجرایی کشور آنان را نیز به عنوان بیمار بدانند و جهت رفع مشکلات آنان قدم هایی بردارند.
ایرنا
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: