تفاهم فرهنگی و روحی اصلا برای مبتلایان به «سندروم سیندرلا» اصلا لازم نیست؛ برای آنها قرارداد ازدواج، نوعی قرارداد خرید و فروش شمرده میشود.
شفا آنلاین>اجتماعی> «عقده سیندرلا» یا «سندرم سیندرلا» عارضهای اجتماعی است که معمولا گریبانگیر دختران جوان میشود.
به گزارش شفا آنلاین:تفاهم فرهنگی و روحی اصلا برای مبتلایان به «سندروم سیندرلا»<Cinderella syndrome> اصلا لازم نیست؛ برای آنها قرارداد ازدواج، نوعی قرارداد خرید و فروش شمرده میشود. آرزوی آنان در قالب ازدواج از راه رسیدن «شهزادهای با اسب سم طلا» که البته میتواند امروزه اتومبیل گرانقیمت هم باشد و آنان را چشمبسته به شهر آرزوهایشان ببرد که در آنجا هر چه بخواهند یا هوسش را کرده باشند در اختیارشان باشد، خلاصه میشود.دکتر مجید ابهری، یک استاد دانشگاه و متخصص علوم رفتاری گفت: دلیل اصلی تمایل نداشتن به ازدواج در بین دختران جوان بین ۱۸ تا ۳۰ سال مربوط به سندرم سیندرلا( منتظر شاهزاده سوار بر اسب سفید) است؛ سندرم سیندرلا درمورد دخترانی صدق می کند که منتظر دکتر یا مهندس با اتومبیل لاکچری و زندگی آنچنانی هستند که همین عده بعد از عبور از سن ازدواج به حداقل شرایط رضایت می دهند.
این آسیب شناس اجتماعی به پژوهش انجام شده توسط بنیاد علوم رفتاری گروه مطالعات استراتژی آریا اشاره کرد و گفت: در پژوهشهای میدانی که در ۴ شهر تهران، رشت، اصفهان و ابهر انجام شد، از هر ۱۰۰ دختر ۶۰ نفر در هر شهر مناسب بودن همسر مورد نظر را شرط ازدواج اعلام کردند که بودن مدرک تحصیلی، وضعیت مالی، خانه شخصی و جذابیت ظاهری در آن نهفته بود.
به گفته وی، ۱۵ درصد این افراد نظری نداشتند یعنی درباره اش فکر نکرده بودند و بقیه ازدواج را مشروط به رضایت والدین و تایید آنها و موجود بودن شرایط اولیه اعلام کردند.
وی با اشاره به اینکه متاسفانه به علت مشکلاتی مانند مسکن، بیکاری و گرانی کمتر پسری جرات قدم گذاشتن به میدان ازدواج پیدا می کند، افزود: توقعهای غیرمتعارف دختران آنها را مستعد پذیرش و رشد سندرم سیندرلا می کند. مخصوصا اگر دختران دارای تحصیلات عالی یا خانواده متمکن باشند دیگر در داشتن این سندرم نباید تاکید داشت.
این آسیب شناس اجتماعی گفت: برای مقابله با این سندروم باید آموزشهای اولیه به خانواده ها و دختران جوان برای عدم توجه به ظواهر مادی و بی توجهی به عشق آهنی ( نوع و مدل خودرو) داده شود و همچنین پشتکار، پاکدامنی، سلامت و تربیت خانوادگی را ملاک انتخاب خود قرار دهند تا بتوانند با این سندورم مقابله کرد.
تغییر مسیر زندگی با جهتدهی خودخواهانه
دکتر سمیرا وکیلها، جامعهشناس در پاسخ به این پرسش که والدین چقدر در ایجاد چنین تفکری در ذهن دخترانشان نقش دارند، گفت: دلیل افسردگی و پژمردگی دخترانمان در سنین جوانی انتظاری است که جامعه یا بهتر بگویم من و شما بدون آیندهنگری برایشان به وجود آوردهایم. این خیلی بد است که ما برای انسانهایی که باید خودشان در تعیین سرنوشتشان که به اقتضای استعداد ذاتی تامل کنند و تصمیم بگیرند، دخالت میکنیم. گاه فراموش میکنیم که ارزشها در بستر سرمایههای مختلف اجتماعی و فرهنگی گونههای متفاوتی دارند و ما عنصر مزاحمی در شکلگیری ارزشها و احساسات میشویم.
وی افزود: گاه جهتدهی خودخواهانه ما، مسیر همواری که مستعد رشد یک انسان است را منجر به خاموشی و انتظارهای فرسنگها دور از منطق میکند و این آسیبی است که از باور آغاز میشود و با رویارویی با بیرحم ترین حکمتهای زندگی به خرد شدن دخترانی منجر میشود که ما امید سازندگی از آنها داشتهایم.
وی بیان کرد: خیلی از مادران با جملاتی مثل «انشاءا... عروس شوی!» و «انشاءالله یک بخت خوب نصیبت شود». برای دخترانشان دعای خیر میکنند اما چه خوب است در تعریف دختران بگوییم چه دختر باعرضهای، چه دختر مهربان یا چه دختر باهوشی! دختران ما باید یاد بگیرند که مقابله با ساختارهای غیر قابل اعتماد جامعه فقط زیبایی نمیطلبد؛ بلکه به هوش و زرنگی هم خیلی نیاز دارند.
گزارش: فرزانه صدقی