شفا آنلاين -پیرو انتشار گزارش «شرق» درباره پدیده دلالی اعضای بدن، دکتر ایرج فاضل ریاست «انجمن پیوند اعضای ایران» نقدی را دراين باره ارسال کردهاند که با هم میخوانیم
به گزارش شفا آنلاين دراين نامه آمده است :با سلام «من تا به حال روزنامه «شرق» را جریدهای معتدل و خوشفکر و خدمتگزار قلمداد میکردم و هرگاه مشکلی برای این روزنامه پیش میآمد قلبا مکدر و متاسف میشدم. اخیرا در شماره 1902 سال یازدهم این جریده (سهشنبه 19آذر 1392 صفحه 5) مطالبی را تحت عنوان «گزارش «شرق» از دلالی اعضای بدن انسان» مطالعه کردم که از چاپ آن در چنین روزنامهای حیرتزده شدم و هرچه فکر کردم نتوانستم به هدف از چاپ چنین مطالبی و نتیجه آن برای جامعه پی ببرم.
اشکالات این مقاله به حدی است که در یک نوشتار مختصر نمیگنجد ولی اجازه بدهید به عنوان مقدمه مطالبی را عرض کنم.
کسانی در این مملکت زندگی میکنند که عمرشان را برای اعتلای علمی و خدمت به مردم وقف کردهاند و با سالها برنامهریزی و کوشش و کار شبانهروزی و گذشت و خدمت رایگان شرایطی را به وجود میآورند که مردم نجیب این مملکت بدون نیاز به مسافرتهای خارج و اشکالات بیشمار آن و صرف هزینههای هنگفت مادی و فرهنگی به درمانهای پیشرفته دسترسی داشته باشند و دردها و آلامشان درمان پذیرد و جایگاه علمی وطنمان رفیع و سربلند بماند. یکی از اینگونه اقدامات مساله پیوند اعضا در این مملکت است. قبل از انقلاب، پیوندهای انگشتشماری در ایران انجام میشد و اکثر بیماران ناچار بودند با صرف مخارج هنگفت مادی و معنوی و استفاده از خدمات تجاری و مشکوک برای پیوند به خارج بروند.
پس از انقلاب این روزنه امید هم بسته شد و بهتدریج اشکال عمدهتری بروز کرد و آن هم مرگ گروهگروه بیماران نارسایی کلیه به دلیل فقدان وسایل لازم برای دیالیز در مملکت بود.
در این شرایط با وجود تحریمهای مختلف و شرایط جنگی و اشغال اکثر تختهای بیمارستانی توسط مجروحان جنگی، جراحان سربلند این مملکت پابهپای خدمت در جبههها و قبول مسوولیت درمان هزاران مجروح جنگی، بدون ادعا و با وجود همه نارساییها و ناکامیها، پیوند کلیه را با امکاناتی ناچیز شروع کردند و برای اولینبار در تاریخ مملکت پیوند عضو بهصورت برنامهریزیشده و رسمی به وجود آمد و تیمهای جدید و علاقهمند تربیت شدند به طوریکه در طول یک دهه مملکت از نظر انجام پیوند کلیه به خودکفایی کامل رسید و پابهپای آن پیوند اعضای دیگر نیز بهتدریج برنامهریزی شد تا به امروز که بهندرت بیماری وجود دارد که برای پیوند نیاز به رفتن به خارج از کشور داشته باشد.
این کارنامه افتخارآفرین و نورانی و مقدسی است که توسط بهترینهای جراحان و سایر متخصصین بلندمرتبه مملکت تا به امروز پیش رفته است و مایه افتخار هر ایرانی است.
برای پیوند کلیه میتوان از اهداکنندگان فامیل و یا داوطلب استفاده کرد ولی ترجیح جراحان پیوند مملکت این است که حتیالمقدور استفاده از اهداکنندگان غیرفامیل منسوخ شود و بهجای آن از اعضای قربانیان مرگ مغزی استفاده شود.
سوگوارانه همه میدانند که آمار تصادفات جادهای و مرگ مغزی در ایران بالاست و با برنامهریزیهای وسیع و کوشش بیوقفه تیمهای مختلف سعی شده است که تا حد امکان از اعضای این قربانیان برای پیوند به بیماران استفاده شود.
با توجه به عواطف بالای انسانی مردم ما در زمینههای عاطفی و اعتقادی و اهمیت فوقالعاده نجات جان انسانها در آموزههای دینی، تمایل مردم نسبت به اهدای عضو بهتدریج افزایش یافته و مردم دریافتهاند که چنانچه عزیزشان از دست رفته است اهدای اعضای او تا چه حد موجب آرامش و تسلیت روحی آنان میشود و هر عضو عزیز ازدسترفته بهجای فاسد و متلاشیشدن، زنده و بانشاط و سالم در بدن بیمار محروم و دست از جان شستهای قرار گیرد و سلامت را به او بازگرداند و همراه با نجات جان او خانوادهاش را از نومیدی و رنج خلاص کند.
با توجه به زمینههای عاطفی و اعتقادی و انسانی در مردم باگذشت و بزرگوار ما بهتدریج تمایل به اهدای عضو با اهدافی انسانی و مقدس افزایش یافته است و تنها دلیل آن آرامش و احساس رضایت باشکوهی است که در این اقدام انسانی نهفته است. حال در چنین شرایط و سوابقی مقالهای موهن در روزنامه شریفه «شرق» چاپ میشود که گویی تنها هدف آن توهین به مردم و جامعه پزشکی و بیماران مملکت است.
بنده بهعنوان رییس و یکی از پایهگذاران انجمن پیوند اعضای ایران با خواندن این مطالب اشک به چشم آوردم که چرا باید صفحات روزنامههای ارزشمند ما که وظیفهشان تلطیف افکار و ارتقای فرهنگی جامعه و ارایه راهکارهای انسانی برای رفع نواقص و مشکلات است از مطالبی تا این حد زیانآور و تا حدود زیادی غیرواقعی و مخرب اشغال شود.
قابلذکر است که امروزه اعمال جراحی پیوند توسط جراحان سرآمد و شریف و تیمهای بلندمرتبه و متخصصین مختلف انجام میشود و تنها انگیزه آنها نجات جان انسانها و برگرداندن سلامت به بیماران رنجیده است. تا آنجا که ما خبر داریم اهداکنندگان عضو نیز از شریفترین طبقات اجتماع هستند که با انگیزههای انسانی و با هدف نجات جان بیماران اقدام به اهدای عضو عزیزان ازدسترفته خود میکنند. حال اگر به فرض محال، چنین اقداماتی که با این همه آبوتاب در روزنامه شما آمده است و بیشتر از هرچیز شبیه یک رپرتاژ آگهی است که کارهای یک دزد شیاد را تلویحا بهعنوان یک شاهکار به خواننده بیاطلاع از این مسایل القا میکند، واقعا توسط افراد منحرف صورت میگیرد، آیا وظیفه مسوولین روزنامه این نیست که بهجای مسمومکردن فضای مقدسی که برای تشویق مردم به اهدای عضو در حال شکلگرفتن است لااقل با انجمن پیوند اعضای ایران و یا سازمان محترم نظامپزشکی و یا وزارت محترم بهداشت و درمان مشورت میشد و قبل از چاپ چنین مطالبی که موجب وهن یک جریده خوشنام و باسابقه است حداقل با ما که از دوستان شما هستیم مشورت میکردید. دریغم آمد این سوال را مطرح نکنم که واقعا چاپ و انتشار مطالبی از این دست چه هدف خیر و سودمندی را دنبال میکند؟ آیا بهتر نبود به عوض چاپ این مطالب فرد شیادی که نقش قهرمان داستان شما را دارد به مقامات مسوول معرفی میشد تا به دلیل کلاهبرداری و سرقت اموال مردم به کیفر برسد و ریشه اینگونه اقدامات خشک شود و در عوض به ما کمک میکردید که بهجای مشوشکردن افکارعمومی و ایجاد بدگمانی و بیاعتمادی در بین مردم، امر مقدس اهدای عضو بیشتر گسترش یابد و مردم به اینکار قدسی هرچه بیشتر تشویق شوند.
از قبل تمنا میکنم مساله آزادی مطبوعات را در پاسخ مطرح نفرمایید. ما هم مثل شما عاشق و آرزومند آزادی فکر و اندیشه و مطبوعات هستیم به شرطی که این آزادی مسوولانه و در جهت حل مسایل جامعه و تامین سلامت جسمی و روانی مردم بهکار گرفته شود.