حرفشنو یا توسریخور؟
سوالهایمان را از دکتر لیلاسادات موسویراد، روانشناس میپرسیم: اگر توقع
ما از حرفشنوی کودک این است که باید به دستورات ما بدون چون و چرا گوش
دهد، باید بگویم که ذات دستور دادن از لحاظ روانشناسی اشتباه است. چون
دستور دادن باعث مقاومت در طرف مقابل میشود. به کار بردن کلماتی مانند
خطاب مستقیم تو، چرا، باید، نباید و امثال اینها باعث گارد و گرفتن نتیجه
معکوس میشود. باید اتاقت را تمیز کنی... نباید بیرون بروی... چرا مسواک
نمیزنی... تو درسهایت را بخوان! و..
چه بچهها و چه بزرگسالان در مقابل چنین برخوردی رفتارهای واکنشی از خود
نشان میدهند. نباید تصور کنیم که چون بچهها کوچک هستند و اشتباهاتی دارند
باید این طور با آنها برخورد کنیم. بچههای زیر 7سال با گریه و لجبازی
مقاومت خود را با این طرز برخورد ابراز میکنند. بچههای بزرگتر از 7سال
نیز شروع به بحث با والدین میکنند که پدرومادرها به اصطلاح میگویند بچه
توی روی ما میایستد و میگوید: اتاقم را تمیز نمیکنم... دوست دارم بیرون
بروم... مسواک نمیزنم، همین که هست... و غیره.
نه پرخاشگر، نه منفعل
او درباره معایب شیوه دستوری میگوید: شما با روش دستور دادن کودک را در
موقعیتی قرار میدهید که احساس فشار میکند و به طریقی سعی دراد خودش را از
این فشار رها کند. عکسالعمل کودکان در مقابل روش مقابلهای با توجه به
شرایط متفاوت است. البته ممکن است که شما به صورت مقطعی از این روش نتیجه
بگیرید و کودک تحت فشار به خواسته شما تن دهد ولی این رفتار در او نهادینه
نمیشود و اگر مثلا در خانه تنها بماند کارهایی را که قبلا به زور از او
خواستهاید، دیگر انجام نمیدهد.
علاوه بر این، در بلند مدت این رفتار شما باعث میشود که از کودکتان در
بزرگسالی یک فرد منفعل یا پرخاشگر بسازید. اگر او مطیع اوامر شما باشد در
آینده احتمالا تبدیل به فردی پذیرا میشود که در مقابل زورگویی دیگران قادر
به دفاع از خودش نیست. روی دیگر سکه این است که فرزند شما در آینده تبدیل
به فردی پرخاشگر شود که حتی تحمل ماخذه رییساش را نیز نداشته و در مقابل
او میایستد و پرخاش میکند!
جدول تشویقی
دکتر موسویراد روشی را به عنوان جایگزین دستور دادن توضیح میدهد: به جای
دستور دادن بهتر است کودک را از طریق ارتباط درست با دنیای خودش به رفتار
درست عادت دهیم. به این ترتیب که با بازی کردن نظم را به او بیاموزیم. مثلا
از هر کار یا وظیفهای که از او انتظار داریم انجام دهد، یک بازی بسازیم:
بازی جمع کردن اتاق، بازی حمام کردن، بازی مسواک زدن و... حتی میتوانیم
جدولی تهیه کنیم که کارهای خوب را داخل آن بنویسیم و به عنوان جدول تشویقی
از آن استفاده کنیم. به کودک بگوییم که با هر کار خوبی که در جدول نوشته
شده یک ستاره جایزه میگیرد و اگر ستارههایش به تعداد مشخصی برسد میتواند
فلان اسباببازی را داشته باشد. به مرور زمان که کودک در رفتارش پیشرفت
میکند میتوانید تعداد دو کار خوب را برای دریافت یک ستاره در نظر بگیرید و
سپس هر سه کار خوب یک ستاره و به همین ترتیب ادامه دهید.
همه نیازمند قانون هستند
این روانشناس در مورد کودکان بالای 7سال که دیگر با بازی نمیتوان به آنها
آموزش داد، میگوید: آموزش رفتارهای صحیح به کودکان به همان سالهای نخست
زندگی او محدود نمیشود. وقتی کودک شما هفت سالگی را رد میکند و بزرگتر
میشود، روابط اجتماعی وسیعتری پیدا میکند، در رفتار دوستان و همسالانش
دقیق میشود و تفاوتهایی را میبیند یا تحت تاثیر آنها قرار میگیرد دیگر
نمیتوانید با بازی کردن او را متقاعد به رفتار درست کنید. در این سن شما
باید مفهوم قانون را به فرزندتان بیاموزید.
در مقابل مقاومت او برای قرار گرفتن در چهارچوبی که شما میخواهید باید به
او توضیح دهید که قانون خانه شما این است که فرزندتان باید ساعت فلان در
خانه باشد، یا قانون خانه شما اجازه میدهد یک ساعت تلویزیون تماشا کند
و...
قانونگذار خود باشید!
دکتر لیلاسادات موسویراد، روانشناس، در نهایت برای پذیرش بهتر و سریعتر
قوانین توسط کودک اعتقاد دارد: برای وضع و تعریف قوانین بهتر است در
جلسهای با حضور کودکان قوانین را با آنها در میان گذاشته و حتی نظر آنها
را نیز بپرسید و در صورت امکان نظر آنها را نیز در قوانین مد نظر قرار
دهیم. با این روش نه تنها پذیرش قوانین برای کودک راحتتر است بلکه اعتماد
به نفس او را بالا برده و احساس خوشایندی به کودک میدهد که کسی به او زور
نگفته و او را مجبور به کاری نکرده است.
باید به خاطر داشته باشید که هر گونه سرپیچی از قوانین باید با عواقب آن
همراه باشد و اگر شما بدون در نظر گرفتن مجازات قوانین را وضع کنید نباید
انتظار داشته باشید از طرف بچه رعایت شود. وقتی کودک شما ببیند که با انجام
ندادن تکالیفش از دیدن تلویزیون محروم شده روز بعد حتما تکالیفش را به
موقع انجام میدهد تا بتواند امتیازاتش را بگیرد.