به گزارش
شفا آنلاین،در چنین مواقعی، بازگشت به سرچشمه های همیشگی خلاقیت و یا شیوه های حل مسئله ای که در گذشته برایتان راهگشا بوده اند وسوسه برانگیز خواهد بود. هنگام پرداختن به کارهای پیچیده و بزرگ، گیر
کردن در میانه ی راه اجتناب ناپذیر خواهد بود. در چنین مواقعی، بازگشت به
سرچشمه های همیشگی خلاقیت و یا شیوه های حل مسئله ای که در گذشته برایتان
راهگشا بوده اند وسوسه برانگیز خواهد بود.
با این حال، آنچه دیروز نتیجه
بخش بوده لزوماً امروز نتیجه بخش نخواهد بود. در واقع با باقی ماندن در
برنامه ای همیشگی و تکراری، حل مسئله چندان محتمل نخواهد بود. در عوض، باید
از مرکز مشکل خارج شوید و از زوایای مختلف به موضوع نگاه کنید تا بتوانید
چشم انداز تازه ای نسبت به آن پیدا کنید.
چهار
چارچوب مختلف وجود
دارد که از طریق آنها می توانید به موضوع نگاه کنید. این چارچوب ها به شما
کمک می کنند از بیرون به موضوع نگاه کنید، بینش تازه ای نسبت به آن کسب
کنید و آن را از زوایای تازه مورد بررسی قرار دهید. این چارچوب ها جادو نمی
کنند، اما می توانند شما را مجبور کنند شیوه های تازه ای برای فکر کردن به
موضوع به کار بگیرید.
فرضیات خود را به چالش بکشیدهنگام
پرداختن به امور پیچیده، خیلی راحت ممکن است گرفتار شیوه های همیشگی تفکر
خود شوید، یا به میانبر های ذهنی ای پناه ببرید که مانع می شوند همه چیز را
آنطور که هست ببینید. برخی از تفکرات حک شده در ذهن ما ممکن است درست
باشند، اما برخی از آنها نیز ممکن است شما را از وصل کردن نقطه هایی که
درست پیش روی شما قرار دارند به یکدیگر باز بدارند. وقتی موضوع چالش
برانگیزی را مد نظر قرار می دهید از خودتان بپرسید:
- چه چیزهایی را درست فرض می گیرم؟
- چه چیزهایی را غلط می دانم؟
- اگر حقیقت خلاف اینها بود چه کار باید بکنم؟
به دنبال قرابت ها باشیدشیوه
ی با ارزش دیگری که برای جرقه زدن خلاقیت در ذهنتان می توانید به کار
بگیرید این است که به مشکلات مشابهی که در صنایع دیگر به وجود آمده و حل
شده اند نگاه کنید، یا مشکلاتی موازی که پیش از این موفق به حل کردنشان شده
اید را در نظر بگیرید. با ارتباط برقرار کردن میان این موقعیت های به ظاهر
بی ارتباط، اغلب مواقع قادر خواهید بود مسیری برای پیشروی پیدا کنید که
پیش از این برایتان مشخص نبوده است. برای این کار می توانید از خودتان
بپرسید:
- مشکل مورد نظر چه ویژگی هایی دارد؟
- کجا مشکل مشابهی به چشمم خورده بود؟
- چه کسی ممکن است بتواند به راحتی این مشکل را حل کند؟ اگر او بود، چگونه این کار را انجام می داد؟
- مشکل مورد نظر را به چه چیزی می شود تشبیه کرد؟
خصوصیات مشکل را مورد بررسی قرار دهیدهر
کسی خیلی راحت ممکن است از علل اصلی گیر کردن در یک مشکل غافل شود. با خرد
کردن مسئله به بخش های کوچکتر، راحت تر می توانید ذهن خود را حول جوانب
مختلف آن متمرکز کنید. برای این کار، باید مسیری که به شما در رسیدن به راه
حل کمک می کند را مد نظر قرار دهید. می توانید از خود بپرسید:
- هسته ی مشکل مورد نظر چیست؟ مسئله ی واضح و بحرانی کدام است؟
- چگونه می توان این مشکل را ساده کرد؟
- چگونه می توان از آن مدلی ساخت که به واضح تر دیده شدن آن کمک کند؟
اهداف مورد نظر خود را مجدداً در مرکز توجه قرار دهیدآخرین
چارچوبی که می توانید برای کسب دیدگاهی تازه مورد استفاده قرار دهید این
است که تلاش هایتان را مجدداً به اهداف نهایی و مطلوب خود معطوف کنید. وقتی
در حل یک مشکل دچار مشکل شده اید و پیشرفتی در کار حاصل نمی شود، به راحتی
ممکن است از مسیر اصلی خود منحرف شوید و موفقیت نهایی مد نظرتان را فراموش
کنید. برای اینکه هدف خود را دوباره در مرکز توجه قرار دهید، می توانید
این سؤال ها را از خودتان بپرسید:
- از کجا می توانم بفهمم موفق شده ام؟
- چه اتفاقی باید بیافتد تا بفهمم نتیجه گرفته ام؟
- چرا این مشکل اهمیت دارد، و اقدامات من چگونه به رسیدن به هدف نهایی ام کمک می کنند؟
یک
بار دیگر لازم به یادآوری است که حل خلاقانه ی مسائل راه حلی جادویی
ندارد، اما با نگریستن به مشکل از جنبه های مختلف و آزمودن آن با چارچوب
های متفاوت می توانید خودتان را در بهترین موقعیت ممکن برای پیدا کردن راه
حلی قرار دهید که دیگران احتمالاً از آن غافل می شوند.
دیجیاتو