شفا آنلاین:بارها از خود پرسیدهایم که آیا تنبیه کودکان مجاز است و اگر در مواردی لازم شد چگونه و تا چه حدی میتواند انجام شود و فرق بین تنبیه با خشونت علیه کودکان و کودک آزاری چیست؟
به گزارش شفا آنلاین،تنبیه از مصدر انتباع به معنی بیدار کردن است. با این تفاسیر باید بار مثبتی برای این واژه قائل بود. آنچه در این میان اهمیت دارد نوع تنبیه است.
متاسفانه با وجود بار این واژه به معنای بیدار کردن، این واژه خشونت را در ذهن شنونده تداعی میکند. چرا که اکثر افراد جامه به خصوص والدین برداشتی جز خشونت کلامی و بدنی از تنبیه ندارند. مطلبی که شهرام خرازی ها، رئیس گروه سلامت روانی - اجتماعی دانشگاه علوم تهران نیز آن را تایید میکند.
خرازیها با مذموم خواندن خشونت علیه کودکان و نوجوانان میگوید: تنبیه بدنی از مصادیق کودکآزاری است که تحت هیچ شرایطی قابل قبول نیست چرا که موجب رنجش و خشم در ذهن کودک شده و باعث گارد گرفتن او می شود.
وی سپس به تعریف تنبیه از منظر روانشناسی میپردازد تا معلوم شود نگاهی که برخی والدین به تنبیه دارند، چقدر با واقعیت علمی آن در تضاد است.
خرازیها میافزاید: در حوزه روانشناسی به اقدامی که از جانب والدین برای برگرداندن کودک از مسیر تربیتی منحرف شده،تنبیه خوانده میشود.
این متخصص بهداشت روانی تصریح میکند: تنبیه انواع مختلفی دارد و نباید آن را محدود به تنبیه جسمانی کرد، برخی تنبیه ها روانی و برخی نیز اجتماعی هستند.
وی میافزاید: تنبیه روانی میتواند در قالب قهر والدین با کودک یا حرف نزدن با او باشد. ترک شدن از جانب همسالان نیز نوعی تنبیه اجتماعی است که کودک را تحت تاثیر قرار میدهد.
اما این پایان ماجرا نیست تنبیه جسمانی علاوه بر رنجش روانی و رفتارهای تدافعی از سوی کودک ممکن است او را در معرض خطراتی جسمی وخیمی قرار دهد.
مهرداد کاظم زاده عطوفی، دبیر انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران با ذکر خاطرهای تلخ درباره یکی از مراجعانش میگوید: چندی پیش کودکی را به درمانگاه روانشناسی آوردند که متأسفانه به دلیل پرتاب کردن لیوان توسط والدینش نابینا شده بود.
وی میگوید: البته نباید فراموش کنیم که گاهی تنبیه روانی نیز آثار جبرانناپذیری در بر دارد و این آثار وخیم فقط مربوط به تنبیه جسمی نیست.
کاظمزاده عطوفی تصریح میکند: هدف تنبیه بازدارندگی و اصلاح رفتار است، در بازدارندگی لازم است علت رفتاری که در حال شکلگیری است را بدانیم.
وی با ذکر مثالی در این خصوص به توضیح درباره بازدارندگی میپردازد: اکثر والدین به دلیل اینکه کودک تکالیف درسیاش را انجام نمیدهد، از او خشمگین میشوند گام نخست در حل مسئله، شناسایی علت یا عوامل این رفتار است.
دبیر انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران میگوید: اصلاح رفتار هدف بعدی تنبیه است که باید با دقت هرچه تمامتر انجام شود. گاهی آسیبشناسی و سبب شناسی رفتار به راحتی قابل تشخیص نیست که در اینجا کمک از متخصصان بهداشت روانی مانند روانشناسان و مشاوران ضروری به نظر میرسد.
کاظمزاده عطوفی سپس به 3 پیامده تنبیه نامناسب در کودک میپردازد.
وی میگوید: تنبیه نامناسب در درجه اول الگوی خشم را در کودک درونی میخواند و او را مترصد فرصتی برای تلافی میکند. کاهش اعتماد به نفس، دیگر پیامد تنبیه است که با احساس حقارت در کودک شکل میگیرد.
کودک تنبیه شده تصور ذهنی نامناسبی از خود دارد و این تصور میتواند خودپنداری او را تحت تأثیر قرار دهد. سومین الگوی رفتاری که نتیجه تنبیه است، ایجاد خشمی است که در کودک شکل گرفته اما به دلایل محیطی قابل تخلیه نیست، بنابراین کودک را وادار به انتقال آن به خواهر و برادر کوچکترش میکند.
توضیحاتی که این متخصص بهداشت روانی میدهد، ذهن را به این سمت سوق میدهد که گاهی علت پرخاشگری کودکان با برادر و خواهر کوچکتر میتواند به علت تنبیهی باشد که والدین درباره کودک اعمال کردهاند.
جنبه خطرناکتر قضیه زمانی است که کودک نمیتواند خشم خود را به برادر یا خواهر کوچکترش منتقل کند و ناچار به آسیب رساندن به خود میشود.
با نگاهی به جمعیت دانشآموزانی که ترک تحصیل کردهاند، متوجه اعمال خشونت والدین نسبت به آنها میشویم.
کاظمزاده عطوفی میگوید: بسیاری از دانشآموزانی که تصمیم به ترک تحصیل میگیرند، قربانی تنبیه والدینشان هستند. تحقیری که والدین آن هم جلوی همکلاسیهای کودک میکنند، عزت نفس و اعتماد به نفس کودک را پایین میآورد تا جایی که کودک را به ترک مدرسه میکند.
گاهی نتیجه این رفتار تنها به ترک تحصیل محدود نمیشود و کودک را در معرض دوستیهای خیابانی قرار میدهد.
دبیر انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران در این باره میگوید: گروههای بزهکار شامل افرادی میشوند که پایگاه روانی عاطفی محکمی در خانواده ندارند و ناچار به عضویت در این گروهها هستند.
به گفته وی این گروهها معمولاً 3 تا 5 نفره هستند و اقدام به خرابکاری و تخریب اموال عمومی میکنند. رفتار این کودکان نتیجه خشمی است که در آنها مانده و آسیب و اموال عمومی راهی برای تخلیه و انتقام از جامعه است.
با اینکه گفتههای بالا انسان را در دوراهی اعمال یا حذف تنبیه قرار میدهند، اما خرازیها نظر دیگری دارد.
وی میگوید: در مدارس نباید به طور کلی تنبیه را از سیستم آموزشی حذف کنیم، بلکه باید کاملاً هوشمندانه آن را طراحی و اجرا کنیم تا نتیجه مثبتی در بر داشته باشد.
کاظمزاده عطوفی در موضعی موافق با خرازیها چنین اظهار میدارد که تنبیه زمانی مذموم است که موجب خشونت شود.
وی از کشف دلایل افت تحصیلی دانشآموزان و حل آنها به جای تنبیه و تحقیر سخن میگوید تا بر گفتههای پیشینش صحه بگذارد.
وی با ابراز نگرانی از تنبیه بدنی و روانی در مورد دانشآموزان ضعیف تصریح میکند: متأسفانه گاهی اولیای مدرسه کودک را به دلیل انجام ندادن تکالیفش تنبیه میکنند در حالی که باید اول علت را جست و جو و سپس نسبت به رفع آن اقدام کرد.