در این یادداشت آمده:
قانون گریزی ترافیکی علل مختلفی دارد که شاید بتوان مواردی را به صورت ذیل دستهبندی کرد:
تجربه نشان داده است بعضی افرادی که خود را منسوب به سازمان و یا افراد خاصی میدانند، بعضاً تصور میکمنند در برابر قانون مصون هستند؛ به عبارت سادهتر این افراد میخواهند از موقعیت شغلی و یا اجتماعی خود سوءاستفاده کنند که خوشبختانه این عده، اندکشمارند.
گروهی دیگر از حیث روانشناختی، به صورت ناخواسته مرتکب تخلف رانندگی میشوند. شاید بتوان گفت که نوعی انگیزش روانی، این افراد را به انجام تخلف وا میدارد؛ به عنوان مثال روانشناسان معتقدند که تندرانی و سبقتهای نابجای بعضی از رانندگان، نتیجه عقب افتادگی در زندگی فردی و اجتماعی این افراد است؛ یعنی این افراد به صورت ناخودآگاه با رفتارهای اینچنینی در پی جبران عقبافتادگیهای خود هستند که خوشبختانه این افراد نیز، جمعیت حداکثری ندارند.
اما اکثریت متخلفان، یا تخلف را به صرفه میدانند و یا دانش و فرهنگ ترافیک یخوبی نداشته و بعضاً تصور میکنند با تخلف، در زمان و یا هزینه سوخت یا استهلاک وسیله نقلیه، صرفهجویی میکنند. به عنوان مثال موتورسواری که خیابان یک طرفهای را در خلاف جهت طی میکند، سریعتر به مقصد میرسد و این در حالی است که این راننده متخلف، در حقیقت رانندگی را امری فردی پنداشته و تنها به منافع خود در این موضوع فکر میکند در حالی که اگر هر رانندهای خود را به عنوان عضوی از جامعه دانسته و منفعت شخصی خود را ذیل منافع جمعی ببیند، قطعاً مرتکب این تخلفات نخواهد شد.
در اینجا بد نیست که اصل عدم بازدارندگی قوانین و تاثیر آن در بروز تخلفات را نیز بررسی کرد چراکه اگر ارتکاب هر نوع تخلفی، عواقب سختی را برای مرتکبین به همراه داشته باشد و بین قانونمداران و قانونشکنان، اختلاف قابل توجهی در برخورداری از مواهب اجتماعی دیده شود، آنگاه ارتکاب تخلف به نحو چشمگیری کاهش خواهد یافت. به عنوان مثال شرکتهای بیمهگذار بدون توجه به این مهم، تفاوتی میان این دو قشر قائل نشده و هر دو را به یک میزان بیمه میکنند!
همچنین متاسفانه ابزارهای روز کنترلی لازم در سطح شهر وجود ندارد؛ این در حالی است که اگر متخلفان در هر کوچه و خیابانی، خود را در برابر دوربینهای ثبت تخلف ببیند و همواره پلیس و دوربینهای نظارتی را شاهد رفتارهای ترافیکی خود دانسته و همیشه سایه قانون را بر اعمال خود حس کنند، قطعاً قانونمندتر از گذشته عمل خواهند کرد.
فارغ از این موارد، برای گروهی که تخلفاتشان ناشی از کمبود آموزش و پایین بودن فرهنگ ترافیک است، قطعاً بهترین راهکار، تکیه بر آموزش و فرهنگسازی است؛ آموزشهایی که شروعشان از سنین کودکی و دوران مدرسه، نتیجه بخشتر از دیگر زمانها است. با این وجود گرچه در سالهای گذشته آموزش رانندگی به صورت سنتی و بدون آموزش مدون انجام میشد و امروز شاهد رشد و پیشرفت در این زمینه و آموزش و آزمایش رانندگی از طریق آموزشگاهها هستیم ولی باید پذیرفت که این آموزشها به هیچ وجه کافی نبوده و برای ارتقاء فرهنگ ترافیک شهروندان، باید سرمایهگذاری و توجه بیشتری به امر آموزش داشت.
تسنیم