شفاانلاین»عمومی > 10 روز تمام میلیونها نفر منتظر شنیدن خبری از «الهه حسین نژاد» بودند. همان دختری که برای نگهداری از برادر معلولش زودتر از موعد همیشگی محل کار را ترک کرد اما هیچ وقت به خانه نرسید. 10 روز تمام صفحات فضای مجازی پر بود از عکسهای «الهه» تا هر کسی ردی و نشانی از او دارد به خانواده اش خبر بدهد. اما در نهایت بعد از 10 روز جسد بی جان این دختر 24 ساله در بیابانهای اطراف تهران پیدا شد. الهه را در حالی پیدا کردند که بر اثر ضربههای چاقو بر سینهاش جان باخته بود. از همین جا به بعد تلاش بیوقفه مسئولان برای اینکه شانه از بار مسئولیت اتفاقی که رخ داده خالی کنند شروع شد.
یکی به ناکارآمدی دوربینهای راهنمایی و رانندگی تاخت، آن یکی این اتفاق را محصول بیتوجهی به مساله ساماندهی ماشینهای شخصی که اقدام به مسافرکشی میکنند دانست و دیگری تنها به این نکته اشاره کرد که ما بارها و بارها به دختران و زنان هشدار دادهایم که نباید از ماشینهای متفرقه برای جابهجایی در شهر استفاده کنند.
در این بین اما هیچ کدام از مسئولان مسئولیت اتفاق رخ داده را نپذیرفتند، هیچ مسئولی به این مساله اشاره نکرد که چه عواملی باعث بروز ناامنی در جامعه شده است، هیچ کدام از دستاندرکاران امنیت به این مساله اشاره نکردند که وقتی مشکلات معیشتی و فقر در جامعه افزایش پیدا میکند، وقتی آمار آسیبهای اجتماعی از جمله سرقت، اعتیاد، طلاق و… در جامعه بالا میرود به همان اندازه امنیت اجتماعی دچار خدشه میشود.
به گزارش شفاآنلاین ، از روز پنجشنبه که خبر به قتل رسیدن «الهه حسین نژاد» منتشر شد همه به سراغ صفحه او در فضای مجازی رفتند. یکی از پستهای الهه که بیش از همه دست به دست شد، مطلبی از کتاب «مواجهه با مرگ- بریان مگی» نویسنده و روزنامهنگار بریتانیایی بود: «میخواهم طوری زندگی کنم که از زندگی لذت ببرم. اگر موفقیتی حاصل شد، چه بهتر، ولی اگر نشد، لااقل خوب زندگی کردم و همین کافی است. من موفقیت را به خودی خود هدف نمیدانم، خیلی از مردم این را نمیفهمند.»
الهه میخواست زندگی کند، او برای زندگی کردن تلاش میکرد. او هر روز مسافت طولانی را بین خانه و محل کارش طی میکرد تا بتواند در این روزهای سخت معیشتی شاید کمک حال خانوادهای باشد که یک فرزند معلول هم داشتند. الهه آن روز میخواست برای نگهداری از برادرش زودتر به خانه برسد اما 10 روز بعد پیکر بیجانش در حالی که ضربههای چاقو بر سینهاش نشسته بود پیدا شد و کسی زندگی را از او دزدیده بود.
فرشاد اکبری، جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی درباره عوامل بروز چنین اتفاقات تلخی در جامعه میگوید: بحرانهای معیشتی الگوهای اخلاقی را در جامعه نابود کرده و باعث افزایش هر چه بیشتر آسیبها میشوند. در این بین اما زنان بیش از همه قربانی این آسیبها هستند. الهه حسیننژاد اولین نفر نیست که قربانی بحرانهای موجود در جامعه میشود و قطعا آخرین نفر هم نخواهد بود.
او میافزاید: وقتی آمار آسیبهای اجتماعی در جامعه به یک راز مگو تبدیل میشود، وقتی اطلاعرسانی به ارائه چند هشدار محدود شده و وقتی امکانات مناسب برای پیشگیری از آسیبها نادیده گرفته شده، دیگر نمیتوانیم انتظار داشته باشیم در زمینه پیشگیری از بروز چنین اتفاقات تلخی موفق عمل کنیم.
اکبری در بخش دیگری از سخنان خود اظهار میدارد: قیمت نان در کشور ما به نرخ جان رسیده است. در سایه بیتوجهی به مشکلات معیشتی، نبود امنیت شغلی و ناکارآمدی مسئولان، مردم برای اینکه بتوانند مشکلات معیشتی خود را حل کنند باید از جانشان مایه بگذارند.
پژوهشگر اجتماعی در ادامه میگوید: واقعیت تلخ این است که متاسفانه هر چند مسئولان سعی دارند با دستکاری آمارها و برگزاری نمایشهای خیابانی از دستگیری اراذل و اوباش مدعی تامین امنیت در جامعه شوند، دست به دست شدن اخبار در فضای مجازی نشان میدهد که ما در بسیاری از زمینهها توانایی لازم برای کنترل آسیبهای اجتماعی را نداریم.
او میافزاید: مساله اینجاست که مسئولان بر خلاف ادعایی که دارند بسیاری از آموزههای دینی را از یاد بردهاند. مگر حضرت علی (ع) نفرمودند: «اگر فقر از یک در وارد شود ایمان از در دیگر خارج میشود». چرا باید شرایط زندگی برای افراد جامعه به قدری سخت و دست نیافتنی باشد که ما هر روز شاهد اتفاقات تلخی که نتیجه نهایی افزایش فقر در جامعه است، باشیم.
این جامعه شناس در پایان به تجارت نیوز میگوید: اگر قرار باشد تمامی آسیبهای اجتماعی، از دزدی، اعتیاد، قتل، طلاق، فحشا و … را در جامعه بررسی کنیم در نهایت به فقر میرسیم. ریشه تمام آسیبهای اجتماعی در همین مساله است. وقتی افراد از حداقلهای زندگی محروم باشند، جامعه گرفتار نوعی بیاعتمادی، خشم، ناامنی و… میشود.