طولانیشدن تونل آموزش پزشکی و ورود پزشکان به بازار کار از یک طرف و حجم سنگین مسئولیت ها و تعهدات شغلی از طرف دیگر، فرسایش شغلی در ابعاد جسمی و روحی و روانی را در آنها تشدید کرده است.
شفاآنلاین:سلامت>یکی از مسایل مهم جامعه ایران که کمتر درباره آن سخن به
میان آمده است «بحران اختلال در استعدادهای تحصیلی و شغلی» نوجوانان و
جوانان کشور است. به این معنا که ساختار جامعه ایران در ابعاد مختلف سیاسی،
اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به گونهای تحول یافته است که نوجوانان و
جوانان کشور، نمیتوانند به سمت علایق و استعدادهای واقعی خود سوق پیدا
کنند و در نتیجه مجبور میشوند به رغم تمایل باطنی خود، مسیری متفاوت برای
آینده شغلی خود انتخاب کنند.
یکی از نمونههای بارز این اختلال را
میتوان در «پیشیگرفتن انتخاب رشته
دندانپزشکی بر پزشکی در آزمون سراسری»،
مورد کنکاش قرار داد. این نوشتار برای هیچکدام از رشتهها قایل به برتری و
رجحان ذاتی نیست بلکه از منظری جامعه شناختی به دلایل دگرگونی این
انتخابها میپردازد.
چند دهه پیش، رشته پزشکی، سردمدار علایق و
رقابتهای نوجوانان رشتههای علوم تجربی بود و اکثریت افراد، تردیدی در
اینکه رشته پزشکی بر دندانپزشکی ارجحیت دارد نداشتند. تحصیل در پزشکی برای
افراد، موقعیت اجتماعی خاصی به همراه داشت و حتی از نظر مالی نیز پزشکان
عمومی جایگاه ممتازی در جامعه داشتند. اما با افزایش آموزش پزشکی در
دانشگاههای ایران و رشد سریع تعداد پزشکان متخصص، اعتبار و موقعیت پزشکان
جوان عمومی، به شدت تنزل یافت. جامعه ایران به تدریج عادت کرد که برای هر
بیماری هر چند ساده، باید به پزشک متخصص و گاهی حتی فوق تخصص مراجعه کند.
در این فضا، افرادی که به دلایلی به پزشکان عمومی مراجعه میکنند از طرف
اطرافیان، مورد مواخذه قرار میگیرند که چرا به متخصص مراجعه نکردهاید!؟
این روند در تغییر گرایشها و سبک مراجعات درمانی و پزشکی، آسیبهای جدی
به همراه داشته است. طولانیشدن تونل آموزش پزشکی و ورود پزشکان به بازار
کار از یک طرف و حجم سنگین مسئولیت ها و تعهدات شغلی از طرف دیگر، فرسایش
شغلی در ابعاد جسمی و روحی و روانی را در آنها تشدید کرده است.
هر چند
عدم اعطای مجوز جدید به فعالیت دندانسازان تجربی به تدریج موقعیت جهشی به
این صنف بخشید اما عوامل دیگری نیز در این میان موثر هستند. در جامعه
ایران، زمان دست یافتن به ارزشها و حقوق فردی و خانوادگی از جمله درآمد
کافی، مسکن مناسب، ازدواج و رفاه متناسب با تلاش فردی و وجهه اجتماعی دچار
اختلال شده است. این زمان در پزشکان بسیار طولانیتر از دندانپزشکان است.
از طرف دیگر دانشجویان دندانپزشکی از همان سالهای اولیه با کار در کنار
دندانپزشکان مجرب میتوانند درآمد قابل توجهی داشته باشند.
میزان
تعهدات شغلی و زمان و مکان انجام این تعهدات در دو گروه شغلی قابل مقایسه
نیست. پزشکان احتمال فراخوانده شدن به محیط شغلی را در هر ساعت روز و شب
دارند و این ناپایداریها میتواند استرس و فشار شغلی آنها را افزایش دهد و
بر سلامتی جسمی و روانی خود آنها و روابط خانوادگی آنها تاثیری منفی بر
جای بگذارد.
در مجموع در توضیح پیامدهای این وضعیت، چند نکته قابل ذکر است:
– طولانی شدن زمان ثمره دهی مادی و معنوی تلاش ها و رنجهای پزشکان از نظر
روحی و روانی، این انتظار را در برخی از آنها زنده می کند که برای جبران
زمان از دست رفته و التیام رنجهای فرسایشی خویش، نباید فرصتها را بر باد
داد. این انتظارات متاسفانه ممکن است در مواردی به تخریب رابطه بین بیمار و
پزشک و تشکیل ناخواسته حلقههای شغلی بین پزشک با مراکز تشخیص پزشکی و
دارویی برای تبانی در کسب درآمد بیشتر منتهی شود. تشکیل حلقههایی که
بیماران را به سمت همدیگر پاس میدهند و نتیجه آن، نه درمان بیمار، بلکه
خالی شدن جیب اوست. این وضعیت موجب رسوخ قواعد و شگردهای بازاریابی بر
مشاغلی شده است که با جان انسانها سر وکار دارد.
– این وضعیت با تشدید فشار شغلی پزشکان، میتواند به افزایش خودکشی آنها منتهی شود.
– این آسیبها در برخی دانشجویان پزشکی ممکن است آنها را به مشاغل دیگر
سوق دهد؛ از جمله برخی، از وجهه تحصیلی خود در تاسیس کلاسهای کنکور با
درآمد بسیار بالا بهره بگیرند؛ یا به مشاغل واسطه روی بیاورند.
– این روند، مهاجرت پزشکان را به کشورهای دیگر افزایش خواهد داد و بحران کمبود پزشک در کشور تشدید خواهد شد.
– با افزایش مشکلات پزشکان، احتمال خطاهای شغلی افزایش و به تبع آن، خشونت
علیه آنها تشدید خواهد شد و آنها در زندگی خانوادگی خود با مشکلات جدی
مواجه خواهند شد.
بر این اساس تجدید نظر در سیاستگذاریهای آموزش پزشکی و رفاه اجتماعی آنها بسیار ضروری است.