شفا آنلاین : كنارت نشسته و حواست نيست؛ همهجا همراهت ميآيد و نميبينياش؛ گاهي حتي يكجورهايي برايت جفتپا ميگيرد يا هلات ميدهد اما متوجه نميشوي؛ اين سو و آن سو در موردش ميشنوي و به موجوديتش، شايد در همين نزديكي، گمان هم نميبري؛ يك غريبه ميدانياش كه هرگز آشنا هم نخواهيد شد... چند روز و چند ماه و شايد حتي چند سال اينگونه ميگذرد تا بالاخره دستي روي شانهات ناگهان ميزند، ناباورانه سر برميگرداني و بيمقدمه نامش را ميشنوي:«سرطان»
ديگر كار از شوكهشدن گذشته است. بايد واقعنگر باشي و بداني از حالا از بسياري فعاليتهايت ناگزير دست ميكشي تا اين همراه همجان را طوري بفرستي رد كارش كه ديگر خيال بازگشت نكند. فرض بر اين ميگيريم كه از معدود خوششانسهاي جامعه هستي و به مدد توانايي مالي شخصي يا كمي دشوارتر، به كمك خدمات بيمه تكميلي از پس هزينههاي مادي اين ناخوشي برميآيي. مسأله اين است كه بيماري آمده و چون زودتر عذرش را نخواستهاي، خوش نشسته و براي رفتن دارد باج ميگيرد آن هم از نوع كلان.
رك و راست بايد گفت متأسفانه تعداد زيادي از مردم بيماريهاي مختلفي را ندانسته با خودشان حمل ميكنند و معمولاً دير به مرحله درمان وارد ميشوند. بسياري از اين كه كارشان به دوا و دكتر و بيمارستان بيفتد، هراس دارند، هم از وقتي كه بايد در مراكز دولتي صرف كنند و هم از پولي كه در مراكز خصوصي از آنها ميگيرند. اما اين ناآگاهماندن و بيتوجهي جمعي از كجا ميآيد؟ آيا تقصير بر گردن مردمي است كه حتي با دستمزدهاي اندك، حق بيمه را هر طور شده پرداخت ميكنند و تعداد برگههاي دفترچهبيمهشان را همواره شمرده دارند؟ همين مردم چند سال است خبر پيشرفتهاي اجراي طرح پزشك خانواده و نظام ارجاع را در رسانهها ميشنوند و البته از درگيريهاي دو وزارتخانه مسئول در اين ميان سردرنميآورند. يك روز صحبت از عظيم بودن طرح به ميان ميآيد و روز ديگر آماري از جمعيت داراي پرونده الكترونيك سلامت منتشر ميشود و... هنوز درصد بالايي از مراجعات مردم به مطبها و مراكز درماني بيهدف و بدون اطلاع كافي صورت ميگيرد و پزشكان و كادر درماني نيز بيش از اظهارات خود فرد، دسترسي به پيشينه خاص ديگري ندارند. اين اوضاع است كه ريسك افزايش سهم تشخيصهاي ديرهنگام و اتفاقي بيماريهاي خاص و صعبالعلاج را به چشم ميآورد.
وقت و پول ميرود تا جان بازگردد. چه فرقي ميكند اين سرمايه از كدام جيب ميرود؟ هزينهاي كه براي جبران زيان صرف ميشود، سود واقعي به دنبال ندارد. هر يك روز زودتر براي هر بيمار و هر بيماري حتي اگر از صرف يك ريال جلوگيري كند، در مجموع از هدر رفتن پول هنگفتي جلوگيري ميكند. هزينه سالانه درمان بيماران صعبالعلاج به مثابه زنگ خطر نه فقط براي مسئولان سلامت كشور، كه براي نهادهاي فرهنگي، اقتصادي و سياسي است. اين رقم فقط نشانگر باري است كه بهطور مستقيم بر دوش كشور سنگيني ميكند، در حالي كه ارقام زيان ناشي از بازماندگي افراد و چرخههاي فعاليت در حوزههاي مختلف را نيز بايد قابل توجه و تأمل خواند.
غفلت از اين خسران عمومي جايي تأسفبارتر است كه اصرار بر اين غفلت ديده ميشود. چه توجيهي وجود دارد وقتي بعضي شركتهاي اصلي و بزرگ بيمه، مجموعه آزمايشها و اقدامات تشخيصي را كه اصطلاحاً چكآپ گفته ميشود، از پوشش خود خارج كردهاند و به مجموعه تحت مديريت خود تأكيد دارند كه دقت كنند هر گونه خدمتي شبيه اينها را برمبناي بيمه ارائه ندهند؟ اصلاً مردم چكآپ را ميخواهند براي چه، جز اين كه حداقل از بيماري عقب نمانند و بدانند چه بر سرشان ميآيد؟
قاعدتاً هزينههاي مادي و معنوي درمان هر مرحله كه جلوتر برود، گزافتر است. اگر به عنوان يك تصميمگيرنده و مجري، خود را مسئول بدانيم و به اين داراييهاي از دسترفتني فقط كمي بيشتر اعتنا كنيم، پيش از آن كه بيماري هر شهروندي را غافلگير كند، خودمان مچش را ميگيريم.
فرزانه فخريان