بايد در نوع نگاه خود به مادر شوهر و پيشداوريهاي ذهني در اين زمينه تجديد نظر كنيد تا زندگي شيرين و سرشار از محبت و شادي را تجربه كنيد. اما چگونه؟ چه راهكارهايي براي غلبه بر احساس حسادت نسبت به رابطه همسر شما با مادرش و جلب محبت مادرشوهر و احيانا اصلاح رفتار نامناسب او وجود دارد؟ در ادامه چند توصيه مهم در اين زمينه را با هم مرور ميكنيم.
سعي كنيد در رابطه با مادرشوهرتان و محبت كردن به او دست پيش را بگيريد؛ يعني هميشه سعي كنيد قدم اول در ابراز محبت و علاقه را شما برداريد و منتظر ابراز علاقه از طرف مادرشوهرتان نمانيد. براي اين كار راههاي خلاقانه زيادي وجود دارد. ميتوانيد هنگامي كه مادرشوهرتان با منزل شما تماس ميگيرد و با پسرش صحبت ميكند شما بهطور داوطلبانه با او صحبت كنيد و ابراز محبت و دلتنگي كنيد. يا ميتوانيد ماهي يكبار يا چندبار غذاي سادهاي تهيه كنيد و از همسرتان بخواهيد كه شما را به منزل مادرش ببرد و دور هم غذايي بخوريد. حتي ميتوانيد بعضي وقتها تنها يا همراه بچهها سرزده و بدون حضور همسرتان به منزل مادرشوهرتان برويد. پيشقدمشدن در تهيه هديه در روز مادر، روز تولد، سالگرد ازدواج و مناسبتهايي از اين دست هم راه ديگري براي ابراز علاقه شما به مادرشوهرتان است.
سعي كنيد به جاي اينكه ميان رابطه مادرشوهر و همسرتان قرار بگيريد در كنار همسرتان به مادر او عشق بورزيد و در مسابقه محبت از او سبقت بگيريد.
دقت كنيد كه قرار نيست شما براي همسر يا مادرشوهرتان نقش بازي كنيد و قرار است در يك فرايند تدريجي شما مادرشوهرتان را از صميم قلب دوست بداريد.
براي آنكه آرامش داشته باشيد و حس نكنيد وسط يك ميدان مبارزه قرار گرفتهايد، بهتر است مادر همسرتان را دوست بداريد و ارتباط خوبي با او برقرار كنيد. سعي كنيد مادرشوهرتان را مانند مادرتان دوست بداريد. البته قطعا شما نميتوانيد مادرشوهرتان را به اندازه مادرتان دوست داشته باشيد اما ميتوانيد او را از جنس دوست داشتن مادرتان دوست داشته باشيد.
در ابراز محبت و خوبي كردن، نيت كار خير و رضاي خدا را درنظر بگيريد و هرگز بهدنبال پاسخ يا تشكر خانواده همسرتان نباشيد. اگر بتوانيد به اين مرحله برسيد آنگاه به آرامشي باور نكردني دست خواهيد يافت.
هيچگاه نكات منفي خانواده همسرتان را با همسرخود در ميان نگذاريد. اگر زماني مسئلهاي شما را بهشدت آزرده كرد و نكتهاي را به همسرتان گوشزد كرديد حتما در كنار آن از نكات مثبت و خوبيهاي آنها نيز ياد كنيد تا باعث موضعگيري همسرتان نشود.
اتفاقات بد را به سرعت فراموش كنيد و سعي نكنيد دائما آنها را به ياد بياوريد. همه انسانها نقطه ضعف دارند و شما بايد سعي كنيد اشتباهات آنها را ببخشيد و فراموش كنيد. در مقابل، اتفاقات خوب را بهخاطر بسپاريد و سعي كنيد در قبال آنها بازخورد مثبتي از خود نشان دهيد. كش دادن اتفاقات ناگوار چيزي جز احساس خشم و نفرت عايد شما نميكند.
عشق و محبت ميان مادرشوهر و همسرتان را بپذيريد و آن را به رسميت بشناسيد. آنها مادر و فرزند هستند و بايد عاشقانه يكديگر را دوست بدارند و اين دوست داشتنشان را ابراز كنند. اين عشق و محبت از چشمهاي ديگر جاري ميشود و چيزي از سرچشمه عشق و محبت ميان شما و همسرتان كم نميكند. پذيرفتن و نشان دادن همين موضوع تا حدود زيادي مشكلات ميان شما و مادرشوهرتان را حل خواهد كرد.
به ياد داشته باشيد لازم نيست همه صحبتها و رفتارها را جدي بگيريد و درصدد پاسخ به آنها بربياييد. بعضي از رفتارها و صحبتها و كنايهها را از سر شوخي برداشت كنيد و آنها را نشنيده بگيريد. باور كنيد با اين كار روح و روان شاداب و سالمتري خواهيد داشت.
سعي كنيد ميان رفتوآمد با خانواده خودتان و رفتوآمد با خانواده همسرتان تعادل برقرار كنيد. معمولا همه گمان ميكنند كه بهصورت پيش فرض، رفتوآمد خانوادهها با خانواده خانم خانه بيشتر است اما شما نبايد اجازه بدهيد اين رفتوآمد از حد معمول خارج شده و تفاوت فاحش آن با رفتوآمد شما با خانواده همسرتان، باعث بهوجود آمدن حساسيت و دلخوري نزد آنها شود. اين حساسيتها در مواقعي همچون ايام خاص سال، عيدها و زمان تولد و كودكي نوهها بيشتر ميشود و شما بايد بيشتر مراقب باشيد.
عروس خانمها در برابر مسئله برقراري رابطه صحيح با خانواده همسر رفتارهاي متفاوتي از خود نشان ميدهند. عدهاي سعي ميكنند تا با دور كردن همسرشان از خانواده و مادرش، او را براي خود نگه دارند و تلاش ميكنند به كلي رابطه خود و همسرشان را با خانواده او قطع كنند. عده ديگري رابطه كج دار و مريزي را در پيش ميگيرند و با هر بار برخورد با خانواده همسر يا ديداري كه ممكن است پيش بيايد دعوا و درگيري به راه مياندازند و هزينه ديدار و رابطه با خانواده همسرشان را آنقدر بالا ميبرند كه تنها به قدر ضرورت و اجبار باقي بماند. عدهاي هم دوستانه و از سر محبت سعي ميكنند تا رابطهاي سالم و محبتآميز با خانواده همسرشان داشته باشند. اگر شما از 2 دسته اول هستيد بايد بدانيد كه خود و خانوادهتان را از مزاياي زيادي محروم ميكنيد و بار سنگيني را به دوش خود ميگذاريد. مسئلهاي كه در اينجا وجود دارد حق والدين بر فرزندان و اثر وضعي خير و بركت دعا و رضايت آنها يا خداي ناكرده نارضايتي و دلخوري آنها از فرزندان است كه دنيا و آخرت شما و همسر و فرزندانتان را تحتتأثير قرار ميدهد. حتي اگر شما موفق شويد بهطور كامل رابطه همسر و فرزندانتان را با خانواده همسرتان قطع كنيد و اين كار تأثيري بر روابط فيمابين شما و او نگذارد (كه البته اين تقريبا غيرممكن است) سنگيني بار قطع صلهرحم و دور كردن يك مادر و فرزند از يكديگر و بار گناه اين مسئوليت بر دوش شما سنگيني خواهد كرد و علاوه بر بار گناه و مسئوليت آن، اثرات نامطلوب آني و لحظهاي در اين دنيا و بر زندگي شما و فرزندانتان خواهد گذاشت. از سوي ديگر، دوري از خانواده همسر شما نهتنها ميتواند شما را از مزايايي همچون حمايت مادي و معنوي در مشكلات، نگهداري از فرزندان در مواقع خاص ومزايايي از اين دست محروم كند بلكه فرزندان شما را از بخش مهمي از هويت و اصالت خود و فرايند اجتماعيشدنشان محروم ميكند. رابطه با خانواده همسر و اقوام باعث ميشود احساس هويت در بچهها تقويت شده و آنها شخصيت و اصالت خانوادگي كسب كنند و غيرمستقيم از اثرات تربيتي حضور در جمع خانواده استفاده كنند.
شما ثمره يك عمر خون دل خوردن و زحمت كشيدن مادرتان هستيد. او زحمات زيادي را براي شما متحمل شده و شما تا پايان عمر وظيفه داريد سپاسگزار زحمات او بوده و به او عشق بورزيد و او را مورد توجه و دلجويي خود قرار دهيد. مادر شما پس از ازدواجتان نگران است كه مبادا توجه و علاقه شما به او كم شده و همسر شما جاي او را در قلبتان بگيرد. تلاش كنيد تا با توجه و محبت بيشتر به او بفهمانيد كه هرگز در زندگي شما، كسي جاي او را نخواهد گرفت.
از همان ابتداي زندگي بهصورت معقول و بدون افراط و تفريط جايگاه مادرتان را براي همسرتان تبيين كنيد و به او تأكيد كنيد كه محبت و احترام به مادرتان جايگاه ويژهاي در ذهن شما دارد.
براي همسرتان از هر چيزي مهمتر در زندگي، تسخير قلب شما و يكهتاز بودن در عرصه قلب و عشق شماست. شما بايد بهگونهاي رفتار كنيد كه همسرتان از عشق و توجه شما لبريز و سرشار شود و نسبت به اين مسئله اطمينان قلبي پيدا كند. در اين صورت شما ميتوانيد به همسرتان بگوييد كه او يگانه عشق زندگي شماست اما مادرتان هم در قلب شما جايگاه ويژهاي دارد و اين محبت مادرانه با عشق به همسر در تناقض و رقابت نيست. اينها را فقط شما با مديريت روابط خود ميتوانيد نشان بدهيد.
به ياد داشته باشيد مادر شما هرقدر هم كه محرم رازتان باشد و منطقي بتواند به موضوعات نگاه كند، باز هم «مادر» شماست؛ پس اگر مشكلي با همسرتان داريد و از چيزي ناراحت هستيد، آنها را به او نگوييد و مراقب وجهه همسرتان بهعنوان عروس خانواده باشيد؛ چراكه شما و همسرتان بعد از حل شدن مشكل، آشتي ميكنيد و خيلي زود فراموش ميكنيد اما مادرتان نميتواند فراموش كند و اين مسائل در نوع نگاه او به عروسش اثر ماندگار خواهد گذاشت.
همواره سعي كنيد انتقادات مادر و همسرتان از يكديگر را نزد خود نگهداشته و منتقل نكنيد و به جاي آن كوچكترين نكات مثبت و ابراز محبتهاي طرفين را تقويت كرده و به مادر يا همسرتان منتقل كنيد.
پس از مراجعت از منزل مادرتان بيش از پيش با همسرتان مهربان باشيد و به هيچ وجه دلخوري و انتقادي از همسرتان ابراز نكنيد.
گاهي ممكن است ميان مادر شما و همسرتان اختلافي پيش بيايد. در اين مواقع لازم نيست شما بهصورت علني وارد كارزار شويد. بهصورت غيرعلني با مادر و همسرتان جدا جدا صحبت كنيد و سعي كنيد سوءتفاهمات را برطرف كنيد. به هيچ وجه از طرف مقابل پشتيباني يا حمايت صددرصد نكنيد و تلاش كنيد نگاهها را به هم نزديك كنيد. به مادرتان بگوييد كه او با تجربه است و از او انتظار ميرود تا اختلافات را مديريت كند. به همسرتان هم بگوييد او جوان و باحوصله است و بايد نسبت به مادرتان كه كمحوصلهتر است با سعه صدر و مديريت بيشتري رفتار كند. هر چقدر با هردوي آنها با محبتتر رفتار كنيد اختلاف زودتر حل خواهد شد.
هميشه بهخاطر داشته باشيد كه مديريت رابطه همسر شما و خانوادهتان و بهخصوص مادرتان برعهده شماست و اين شماييد كه بايد با ظرافت و دقت و خلاقيت و ابراز محبت و توجه كافي به طرفين، رابطه ميان اين دو را به خوبي تنظيم كنيد.
دوست داشته باشيد يا نه، بعد از رابطه ميان شما و همسرتان، رابطه با مادر همسرتان يا همان مادرشوهر شما از مهمترين رابطههايي است كه در طول زندگي مشترك با آن روبهرو هستيد و بايد به فكر بهبود آن باشيد. در اين ميان اما زاويه نگاهها و روايتهاي مختلفي وجود دارد.
روايت اول: تصور كنيد كه بعد از ماهها رنج و سختي شما صاحب فرزندي شدهايد. تمام هم و غم و انرژي جسمي و روانيتان را طي سالها و از دوران جواني تا ميانسالي صرف تربيت و پرورش او كردهايد و حالا او به سن جواني و شكفتگي رسيده. حالا شما بايد با دستان خودتان درخت تنومندي را كه روزي بذر ناچيزي بوده و با زحمات شما به اينجا رسيده دودستي به كس ديگري بسپاريد و جلوي چشمانتان شاهد صميميت و محبت دلبندتان با كسي ديگر باشيد، حالا بايد نگران او باشيد كه چه ميخورد، چگونه با او رفتار ميشود، آيا از زندگياش راضي است يا نه و هزار دلواپسي و نگراني ديگر.
روايت دوم: شما با يك دنيا اميد و آرزو به همسري كسي درآمدهايد كه ميخواهيد همه دنياي شما باشد و شما همه دنياي او را پر كنيد. از محبت لبريزش كنيد و او شما را از محبت سيراب كند. ميخواهيد تا همه توجه و علاقه او را معطوف بهخود كنيد و تحمل نداريد ببينيد كه همسر شما به شخصي بيشتر از شما نزديك است. حالا در اين ميان ميبينيد كه زن ديگري در اين علاقه و محبت با شما شريك شده.
اين دو روايت روايتهاي تلخي هستند كه در پس ذهن همه مادرشوهرها و عروسهايي كه با هم اختلاف دارند جاخوش كرده و متهم رديف اول همه مشكلاتي هستند كه ميان آنها بهوجود ميآيد.
اينگونه ببينيد: واقعيت چيز ديگري
هستند. مادري كه يك عمر فرزندش را با خون دل و تلاش و زحمت بزرگ كرده،
رقيب و هووي زني كه همه بنياد آرزوهاي خود را بر محبت و عطوفت همسرش بنا
كرده، نيست. علاقه و محبت به مادر و توجه به خواستههاي او از جنس ديگري
است و با نوع محبت و علاقه و توجهي كه به خانم خانه ميشود تفاوت دارد.
همسر شما اگر به بلوغ عاطفي رسيده باشد، ميتواند در عين حال كه يك پسر خوب
و مهربان است و به مادرش توجه ميكند، براي شما هم چيزي كم نگذارد و احساس
منفي در شما ايجاد نكند؛ البته اگر زيادهخواه نباشيد و بپذيريد كه توجه
او به مادرش منافاتي با علاقهاش به شما ندارد و عينكهاي سوءتفاهم و
بدبيني را كنار بگذاريد. به رابطه بين خود و مادر و پدرتان نگاه كنيد. آيا
محبت شما به مادرتان مانعي براي دوست داشتن همسرتان است؟ آيا اينكه شما
عاشق پدرتان هستيد و به خواستههاي او توجه ميكنيد مانعي بر سر راه توجه و
محبت و علاقه شما به همسرتان است؟ قطعا اينطور نيست. پس همانطور كه خودتان
در عين توجه و محبت به پدر و مادرتان عاشق و شيفته همسرتان هستيد و اين
دو حيطه از هم مجزا هستند، بدانيد كه براي همسرتان هم رابطه با شما و مادرش
از 2 جنس و 2 حيطه مجزاست و سهم هر كس مخصوصخود است.
همشهری