** تو فقط مینشینی و هیچ کاری نمیکنی. هیچ کمکی به اطرافیانت نمیکنی. تو هیچ چیز را متوجه نمیشوی، درست مثل پدرت!
** همیشه بچهها را میترسونی. تو مثل یک غول وحشی میمانی.
** فکر میکنی عقل کلی؟ چطور به خانه برمیگردی وقتی حتّی نمیتوانی اونقدر پول در بیاوری که خانهای آبرومند داشته باشیم!
اینها، مکالماتی آشنا هستند که در اکثر درگیریهای زناشویی شنیده میشود.
متاسفانه در این مکالمات، اثری از انصاف دیده نمیشود. زوجین به شخصیت و
خانوادههای یکدیگر توهین میکنند، از عبارات منفی استفاده میکنند و در
عین حال انتظار دارند که تغییری در رفتار طرف مقابل ایجاد شود. این خیالی
باطل است.
با این نحوه گفتگو، نه تنها تغییری در طرف مقابل ایجاد نمیشود، بلکه گاهی
اوقات اوضاع حتّی بدتر از این شده، زوجین از یکدیگر دورتر و دورتر
میشوند و گاهی نیز سرِ همین مسائل بچگانه، کار به جدایی میانجامد.
شما باید راههای صحیح بحث کردن با همسرتان را یاد بگیرید. زوجین باید یاد
بگیرند که راجع به مسائل و مشکلاتی که دارند، به شیوهای درست با هم گفتگو
کنند.
در این رابطه اغلب چند مشکل وجود دارد:
بیانصافی: مشکل اول این که زوجین نمیدانند در هنگام بحث با یکدیگر، چطور باید انصاف را رعایت کنند.
تصورات اشتباه از یکدیگر: گاهی برخی تصورات غلط، به
درگیریهای زناشویی دامن میزند. زنان و مردان همیشه بر اساس همین تصورات
خود، در درگیریهای زناشویی شرکت میکنند.
خوب گوش ندادن: موضوع دیگری که شدیداً به شما کمک میکند
تا مسائلتان را به خوبی حل کنید، یادگیری گوش دادن است. باید بدانید که
شنیدن، با گوش دادن فرق دارد. وقتی در حال صحبت با کسی هستیم، مغز ما در هر
ثانیه با میلیونها نوع اطلاعات بمباران میشود و بعد از چند ثانیه، ذهن
ما، از آنچه که طرف مقابل میگوید منحرف میشود و منظور او را به درستی درک
نمیکنیم. این موضوع به نوبه خود باعث میشود که سوء تفاهمهای بسیاری به
وجود آید و حالت روانی ما و نحوه واکنشمان را تحت تأثیر قرار میدهد.
زوجین، روزانه سر مسائلی نظیر مدیریت پول، تربیت فرزندان، کمک در خانه،
تصمیمات یک جانبه، درگیری با خانواده همسر، احساس طرد شدگی، بیتوجهی، تلفن
نکردن، دمدمی مزاج بودن، نبود عاطفه یا آمیزش جنسی، و مورد قدردانی قرار
نگرفتن، با یکدیگر بحث میکنند. اینها تازه تعداد کمی از موضوعاتی هستند
که مورد جدال قرار میگیرند.
عدم درک منظور طرف مقابل، باعث میشود که حالت دفاعی به خود بگیریم و به دنبال توجیه مشکل برآییم. با این شیوه هیچ وقت نمیتوانید به یک راه حل درست دست پیدا کنید.