شفا آنلاین>سلامت جنسی>خانواده در طول تاریخ، نقش هستیبخش داشته و یکی از مهمترین محیطهای موثر بر سلامت بدنی و روانی افراد به شمار میرود. در این مطلب از مجله اینترنتی دکتردکتر به تاثیر جراحی سینه بر کیفیت زندگی زناشویی پرداختهایم.
به گزارش شفا آنلاین:خانواده شرایط لازم برای رشد و رسیدن به توازن جسمی، روانی و اجتماعی را
فراهم میآورد. خانوادهها در هنگام رویارویی با موقعیتهای فشارزا و
دشوار، استرس را تجربه میکنند و این استرس موجب ناراحتی، تنش یا ناامیدی
اعضای خانواده میشود. موقعیت فشارزا سامانه خانواده را مختل میکند، مگر
اینکه خانواده بتواند با وضعیت تازه، خود را سازگار کند.
عوامل زیادی وجود دارد که میتواند رضایتمندی زناشویی افراد را تحت تاثیر قرار دهد. از جمله این عوامل میتوان به مشکلات روانشناختی و بیماریهای جسمانی مزمن مانند سرطان اشاره کرد.
بیماری سرطان در تمامی انواع و مراحل خود میتواند تاثیرات شدیدی در سیستم خانوادگی بر جای بگذارد. از جمله نیازهای برآورده نشده جسمی، فشارهای عاطفی، عدم اطمینان، تغییرات نقش و سبک زندگی به دلیل نقشهای خاص زنان در خانواده، ترس از مرگ و تنهایی، نگرانی در روابط جنسی و مشکلات مالی.
در سرطان پستان، تغییراتی که جراحی ماستکتومی از نظر ظاهری در بدن ایجاد میکند، اعتماد به نفس فرد را به شدت کاهش می دهد. از دست دادن پستان معادل از دست دادن زنانگی و ایجاد حس بی ارزشی، شرم و خجالت و انزوای اجتماعی و حتی انزوای خانوادگی است. متاسفانه این مسائل سبب افزایش فاصله بین بیمار و شریک زندگی او میشود.
تشخیص سرطان پستان علاوه بر خود زنان میتواند اثرات منفی زیادی روی همسران آنان نیز داشته باشد. برای مثال نتایج مطالعات نشان میدهند که همسران زنان مبتلا به سرطان پستان علائمی مانند دیسترسهای روانی، تغییراتی در سطح رضایت و عملکرد جنسی، عاطفی و افت کیفیت زندگی را گزارش کردهاند. نتایج نشان دادهاند که با پیشرفت بیماری میزان مشکلات روانی و اختلال در کیفیت زندگی همسر بیماران مبتلا به سرطان پستان افزوده میشود.
همه این مطالب باعث میشود که امروزه توجه خاصی به نیازهای مراقبت حمایتی در بیماران مبتلا به سرطان پستان و اعضای خانواده آنان معطوف شود.
به دنبال تشخیص سرطان پستان و انجام برنامههای درمانی از جمله جراحی ماستکتومی، تغییر در کیفیت رابطه جنسی و اختلال در عملکرد جنسی بسیار شایع است. این موضوع، محققان در زمینه سرطان پستان را بر آن داشته است تا بر کیفیت زندگی و به طور خاص کیفیت رابطه جنسی و زناشویی تمرکز کنند.
پس از اینکه مراحل درمان فیزیکی در سرطان پستان با موفقیت پشت سر گذاشته شد فرد بیمار به دنبال تمرکز بر مسائل مربوط به کیفیت زندگی از جمله کیفیت رابطه با شریک زندگی خود است. تغییرات ایجاد شده در کیفیت رابطه زناشویی میتواند از جمله مهمترین مسائل مشکلسازی باشد که فرد بیمار با آن مواجه خواهد بود. این موضوع میتواند برای سالهای متمادی زندگی فرد را تحتالشعاع قرار دهد و زندگی فرد را با اثرات جسمی و روانی جدی همراه سازد.
تخمین زده شده است که ۱۵ تا ۶۴ درصد زنان مبتلا به سرطان پستان اختلالات عملکرد جنسی از جمله، کاهش انگیختگی، فقدان میل جنسی، خشکی واژن و مقاربت دردناک را تجربه خواهند کرد.
همچنین در پژوهش دیگری که روی بیماران مبتلا به سرطان پستان انجام شده، نگرانی در مورد روابط زناشویی یکی از نگرانیهای شایع در بین این بیماران است که نیاز به رسیدگی و آموزش دارد.
با این که اغلب همسران به خوبی با تجربه سرطان سازگاری مییابند؛ عده زیادی از همسران بیماران سرطانی دچار دورههای شدید افسردگی میشوند، به طوری که ۲۰ تا ۳۰ درصد این افراد از اختلالات خلقی رنج میبرند. این نرخ بالا از نشانههای افسردگی با به دوش کشیدن بار مراقبت از شریک زندگی بیمار و نشانههای فیزیکی بیماری در ارتباط است.
تعدادی از مطالعاتی که روی بیماران با تشخیص سرطان پستان انجام شدهاند، سطوح مشابهی از فشارهای روانی را گزارش میکنند تا جایی که بعضی از این مطالعات نشان میدهند فشارهای زوجی بر فشارهای بیماری پیشی میگیرند.
تحقیقات زیادی بیان میکنند همسران نیز همانند بیماران با نگرانیها و مقولههای مشابهی دست و پنجه نرم می کنند. از جمله:
در اغلب موارد تشخیص سرطان پستان، زوجها با یکدیگر به گونهای محبتآمیز رفتار کرده که این امر باعث افزایش رابطه میان آنها میشود. اما این مسئله ممکن است منجر به نوعی اجتناب، از قبیل عدم صحبت در مورد بیماری، دوری کردن از هم به منظور یافتن فرصت کافی جهت سازگاری با مشکل و یا جلوگیری از ناراحت کردن طرف مقابل شود.
بنابراین با وجود نوعی افزایش ظاهری در تعاملات مثبت بین این زوجها، اجتناب از اشاره به عامل استرسزا و همان بیماری سرطان، امکان سازگاری بلند مدت با بیماری را در معرض خطر قرار میدهد. بنابراین ارائه نوعی تمرینهای رفتاری مشترک از طریق روان درمانی زوج محور میتواند به مقابله هرچه موثرتر با این عامل استرسزا بیانجامد.
مطالعات روان درمانی گذشته تاثیرات جدی سرطان پستان بر شخصیت فرد را نشان داده و بیان میکند که بیماری سرطان نوعی کهن الگو برای بیماریهای جسمی و رنج بشری است. این بیماری در اذهان بسیاری از مردم معادل درد بسیار، نقص عضو و عذاب طولانی و مرگ و ناکامی است.
حس برخورداری از حمایت همسر در طول روند درمان بر میزان همکاری بیمار و همچنین سرعت بهبود او تاثیرگذار است.
همه بیماران به طور مشابهی به بیماری پاسخ نمیدهند و عواملی مثل: مراحل تکاملی، سن، عملکرد روانی قبلی بیماران به هنگام سازگاری اجتماعی با مشکلات، نگرش فرهنگی و مذهبی، حمایت اجتماعی، شخصیت و اعتماد به نفس بیماران در پاسخ بیماران به سرطان تاثیر میگذارد.
افرادی که از عوامل تسهیلکننده بیشتری مثل حمایت اجتماعی و خانوادگی برخوردارند، بسیار سریعتر با بیماری خود سازگار شده و بیماری کمتر بر کیفیت زندگی آنها تاثیر میگذارد. زنان مبتلا به سرطان پستان که تحت جراحی ماستکتومی قرار گرفتهاند به دلیل تغییری که در شکل ظاهری بدن آنها ایجاد شده، دچار کاهش اعتماد به نفس و تجربه حس شرم و خجالت زدگی میشوند و بیش از هر زمان دیگری نیازمند همدلی و همراهی همسر خود هستند.