کد خبر: ۳۱۹۸۰۳
تاریخ انتشار: ۲۰:۴۵ - ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ - 2023February 06
به عقیده کارشناسان افزایش جمعیت تهران بیش از توان اکولوژیک و مساحت شهریِ این استان منجر به تشدید بحران‌هایی مانند آلودگی هوا و بیماری‌های منتسب به آن، ترافیک، ارتکاب جرائم، حاشیه‌نشینی، بیماری‌های روانی و ... می‌شود.
شفاآنلاین>سلامت>محمود مشفق، جمعیت‌شناس و استاد دانشگاه می‌گوید: افزایش جمعیت استان تهران تبعات فراوانی دارد. اگر در تهران بارندگی‌ها اتفاق نیفتد و ما در یکی دو سال آینده با خشکسالی مواجه شویم، بزرگ‌ترین مشکل تهران، تامین آب شهروندان خواهد بود. این فقط یک مورد از بحران‌های ناشی از افزایش جمعیت این استان است.

به گزارش شفاآنلاین:هزینه‌های سنگین زندگی در شهر تهران، بسیاری از خانواده‌ها را راهی شهرهای اطراف استان تهران کرده و به گفته مسئولان، نرخ مهاجرت به شهر تهران که قبلا همواره افزایشی بود، چند سالی است که منفی شده است. در عوض، این جمعیت در شهرهای اطراف سکونت گرفته‌اند و طبق گزارش سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی تهران، آمار افزایش جمعیت در برخی از شهرهای پیرامونی استان تهران به ۸ درصد در سال رسیده که رقم بالایی است.

استانداری تهران هفته گذشته اعلام کرد: «درحال‌حاضر با احتساب اتباع، ۱۸.۵ تا ۱۹ میلیون نفر جمعیت در استان تهران داریم و سالانه ۵ درصد به جمعیت این استان اضافه می‌شود.» پاییز سال گذشته نیز سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان تهران اعلام کرد: سالانه بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار نفر به جمعیت این استان افزوده می‌شود و البته مهاجرت‌ها بیشتر در شهرهای پیرامونی این استان اتفاق می‌افتد.

کارشناسان بارها از افزایش انفجاری جمعیت تهران ابراز نگرانی کرده و هشدار داده‌اند. به عقیده آنها، افزایش جمعیت تهران بیش از توان اکولوژیک و مساحت شهریِ این استان منجر به تشدید بحران‌هایی مانند آلودگی هوا و بیماری‌های منتسب به آن، ترافیک، ارتکاب جرائم، حاشیه‌نشینی، بیماری‌های روانی و ... می‌شود.

 در خصوص سرریز جمعیت تهران، تغییر مسیر مهاجرت‌ها از شهر تهران به شهرهای اطراف این استان، پیامدهای بر هم خوردن موازنه جمعیتیِ یک منطقه و دلایل شکست پروژه انتقال پایتخت، گفتگویی با دکتر محمود مشفق جمعیت‌شناس و عضو هیات علمیِ گروه جمعیت‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی انجام داده است که در ادامه می‌خوانید.

به دلیل گرانی روزافزون تهران، جمعیت بسیاری از این شهر راهی شهرهای اطراف استان تهران می‌شوند و حالا افزایش جمعیت را در شهرک‌های اقماری تهران داریم که امکانات لازم برای زندگی را هم ندارند. این موضوع، موازنه جمعیتی را به هم نمی‌زند؟

خالص مهاجرتی شهر تهران همواره مثبت بوده و همواره از بسیاری از شهرستان‌ها به شهر تهران مهاجرت می‌کردند اما در چند سال اخیر چون هزینه‌های زندگی به خصوص مسکن در این شهر به شدت بالا رفته و چندین برابر شده، بیشتر کسانی که قصد آمدن به تهران را دارند، در شهرک‌های اقماری و شهرهای اطراف تهران مثل پرند، اسلامشهر، شهریار، قرچک، پردیس و بومهن ساکن می‌شوند. چون با یک‌دهم پول پیش مورد نیاز شهر تهران می‌توان در شهرهای اطراف استان ساکن شد. به این ترتیب هزینه مسکن ۱۰ تا ۱۵ برابر پایین می‌آید.

 

درست است که نرخ خالص مهاجرتی تهران به شدت کاهش پیدا کرده، اما جمعیت شهرهایی مثل پاکدشت و پرند چند برابر شده است؛ یعنی وزن مهاجرتی شهر تهران به دلیل افزایش قیمت مسکن در چند سال اخیر به طرف شهرک‌های اطراف تغییر کرده است. در این میان پدیده‌ای با عنوان «مهاجرت آونگی» یا «جمعیت شناور» شکل می‌گیرد. اینجا اتفاقی که رخ می‌دهد، این است که حجم مبادله جمعیتی کلانشهر با اقمار دو سه برابر می‌شود و دلیل پدیده ترافیک بین تهران و کرج و ... که هر روز صبح و عصر با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، همین مساله است.

استاندارد جمعیت شهر تهران چقدر است و چه میزان بیش از این استاندارد در آن ساکن هستند؟

جمعیت تهران خیلی بالاتر از ظرفیت زیرساخت‌ها، پتانسیل واقعی و حتی مساحت شهری آن است. به همین دلیل است که زندگی فردی شهروندان به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و دچار مشکل شده است. ما الان بیشتر از ۳ ماه است که درگیر آلودگی هوا هستیم. ترافیک سنگین روزانه از شرق به غرب، از غرب به شرق، از شمال به جنوب و از جنوب به شمال شهر را داریم و اینها نشان‌دهنده این است که تهران خیلی بیشتر از ظرفیت واقعی و اصلی‌اش جمعیت دارد. البته ما یک ظرفیت اسکان جمعیت داریم و یک ظرفیت اقتصادی. ظرفیت اقتصادی تهران هنوز بالاست. به هر حال افراد زمانی در یک منطقه سکونت پایدار دارند که از نظر اقتصادی برایشان بازدهی داشته باشد. ۹۰ درصد افراد ساکن یا فعال در تهران ترجیح می‌دهند مشکلات ترافیک و آلودگی هوا و ... را تحمل کنند، اما از منافع اقتصادیِ موجود در این شهر محروم نشوند. منافع اقتصادی همان فرصت شغلی، درآمد و دسترسی آسان به امکانات شهری است. طبیعی است که وقتی تمام سرمایه‌ها و امکانات شهری و ... در تهران متمرکز شده، جمعیت بالایی به سمت پایتخت سرایز می‌شوند.

شهر دیگری در ایران از این نظر شبیه تهران است؟

اکثر کلانشهرهای ما چنین وضعیتی دارند و با این مشکل مواجه هستند. مشهد بیشترین حاشیه‌نشینی را دارد. ما افزایش مهاجرت از شهرهای اطراف اصفهان به اصفهان را داریم که تبدیل به یک معضل برای این شهر شده است.

به نظر می‌رسد ما در توسعه متوازن منطقه‌ای خیلی عقبیم.

مساله‌ بزرگی که ما نسبت به آن غفلت داشته‌ایم و بی‌توجهی کرده‌ایم، توسعه متوازن منطقه‌ای است. افراد به طور طبیعی به دنبال منافع خود هستند. در منطقه‌ای مثل عسلویه که قبلا نامی از آن نبود، الان حدود یک میلیون نفر کار و زندگی می‌کنند. بنابراین یک راهکار مهم و کاربردی برای کاهش منطقی جمعیت تهران همین است که جذابیت‌ها و امکانات شهرهای غیر از تهران افزایش پیدا کند و حتی بیش از شهر تهران شود. این که گفته می‌شود جذابیت و کیفیت تهران را کم کنیم، برای مهاجرت اجباری از تهران قانون بگذاریم و سختگیری‌های دیگر، جواب نمی‌دهد. تجارب بین‌المللی هم نشان داده که جواب نمی‌دهد.

آیا با افزایش مهاجرت‌ها به تهران، موازنه جمعیتی به هم نمی‌خورد؟ این موضوع چه تبعاتی دارد؟

در مطالعات شهری و جمعیت‌شناسی شهر، اصطلاحی به نام «مجموعه شهری» داریم. کل شهر مرکزی به اضافه شهرهای اطرافش یک مجموعه شهری را تشکیل می‌دهند و حیات اقتصادی و عملکرد شهرهای اقماری به شهر مرکزی وابسته است. یعنی اگر فعالیت مرکز اختلال پیدا کند، آن شهرک‌ها هم دچار اختلال می‌شوند و رشد نمی‌کنند.

پیامدهای سرریز جمعیت تهران می‌شود همین مشکلاتی که هر روز درگیر آنها هستیم؛ مثل آلودگی هوا، ترافیک، کاهش استانداردهای زندگی، رشد بی‌رویه حاشیه‌نشینی، کاهش کنترل اجتماعی و افزایش جرایم، افزایش آسیب‌های اجتماعی و ... .

ببینید ما یک سری استانداردها و آستانه‌های زیست‌محیطی و سکونتی داریم که به آن «سرانه» گفته می‌شود. اگر از سرانه‌ها بگذریم، به مشکلاتی مثل تامین آب و برق و ... برمی‌خوریم. ما در تهران از سرانه‌ها گذشته‌ایم. اگر در تهران بارندگی‌ها اتفاق نیفتد و ما در یکی دو سال آینده با خشکسالی مواجه شویم، بزرگ‌ترین مشکل تهران، تامین آب شهروندان خواهد بود. همه اینها بحران است. موارد دیگر هم همین طور است. الان مردم تهران بیش از سه ماه است که درگیر آلودگی هوا هستند. از آن طرف معضل ترافیک را داریم. کیفیت زندگی که موضوعی بسیار مهم است، در تهران به شدت کاهش پیدا کرده است. چون حدود ۷۰ درصد شهروندان تهرانی اجاره‌نشین هستند و درواقع دارند برای مالک‌ها و صاحبخانه‌هاشان کار می‌کنند. هزینه مسکن به قدری بالا رفته که مردم فقط کار می‌کنند که کرایه مسکن بدهند. اینها چالش‌های مهاجرت است که اصلا نباید از کنار آن گذشت.

آیا می‌توان موازنه جمعیت را محقق کرد؟ هیچ کشوری چنین تجربه‌ای داشته است؟

من مطالعات بسیاری روی کاهش تمرکز جمعیت از پایتخت یا کلانشهرها در تعدادی از کشورهای آسیایی مثل چین، مالزی، اندونزی و کره جنوبی انجام داده‌ام. کره جنوبی که همین مشکل انباشت جمعیت در یکی دو شهر را داشت، از سال ۱۹۶۵ قوانین مختلفی ازجمله کمربند سبز را گذاشت. کمربند سبز را می‌کشند برای شهرهای بزرگ و پایتخت که هم محدوده توسعه شهر باشد، هم فضای سبزی برای شهر باشد و هم شهر از آن محدوده بیشتر تجاوز نکند. البته این جواب نداد. بعد از آن، نقشه تغییر پایتخت را عملی کرد و شهرهایی ساخت که امکاناتش مثل پایتخت بود.

این شهرها حلقه‌های کنترل‌کننده مهاجرت به کلانشهر شدند. درضمن سیاست‌های تشویقی آموزشی، مالی و ... هم تعیین کردند. مثلا گفتند دانشجوها هرچقدر در دانشگاه‌های دورتر تحصیل کنند، شهریه کمتری از آنها می‌گیریم. مالیات شهرستان‌ها را هم نسبت به کلانشهرها کاهش دادند. همچنین استادان پروازی برای شهرهای محروم‌تر تعیین کردند تا کمبود آموزشی، مردم را به کلانشهرها نکشاند. درضمن سعی کردند که رشد و توسعه ظرفیت هر منطقه‌ را به حالت بالقوه درآورند تا از فرصت‌ها و پتانسیل‌های هر منطقه استفاده کنند. برنامه‌های کره خیلی مفصل‌تر از اینها بود اما می‌خواهم بگویم با این برنامه‌ها توانستند مشکلات کلانشهرها را به نحو احسن کاهش دهند که هیچ کس هم ضرر نکند.

موانع پیش روی تهران در کنترل مهاجرت‌ها به این استان چیست؟

در ایران به دلیل ناهماهنگی مدیریتی و عدم تعهد دولت‌ها به برنامه‌های پنج‌ساله توسعه این اتفاق رخ نمی‌دهد. مثلا دولت قبلی نهایتا ۱۰ درصد از برنامه آمایش سرزمین را اجرا کرد. در خوش‌بینانه‌ترین حالت می‌توانم بگویم فقط ۳۰ درصد برنامه توسعه پنج‌ساله اجرا می‌شود. اگر برنامه‌ها به درستی اجرا شود، کمتر دچار این آسیب‌ها می‌شویم. از طرف دیگر، چون مدیریت، مدیریت استراتژیکِ با چشم‌انداز کلان و توسعه پایدار نیست، هیچ وقت اتفاق مثبتی رخ نمی‌دهد. مثلا برنامه‌ها تحت تاثیر تغییرات مدیران تعطیل می‌شود. بنابراین ریشه مشکلات ما بیشتر «مدیریتی» است.

چرا ما در پروژه انتقال پایتخت از تهران به سمنان شکست خوردیم؟

ببینید انتخاب شهر سمنان به عنوان جایگزین پایتخت، گزینه خوبی نبود. از طرفی تهران در طول این سال‌ها تبدیل به یک مرکز ثقل شده که شبکه‌های ارتباطات حمل و نقل از شمال، جنوب، شرق و غرب به آن می‌رسد و هرگونه جابجایی می‌تواند پیامدهای پرهزینه‌ای داشته باشد.

انتقال پایتخت تبعات زیادی دارد و به همین دلیل هیچ دولتی تا الان نتوانسته این جرات را به خودش بدهد که این نقشه را اجرایی کند. دولت آقای احمدی‌نژاد تصمیم گرفت این کار را عملیاتی کند اما موفق نشد و کارش هم درواقع بیشتر نمایشی بود. در دولت او یک سری سازمان‌ها و پژوهشکده‌ها به سمنان منتقل شدند اما بعدا دوباره همه آنها به تهران برگشتند.

ترکیه هم انتقال پایتخت از استانبول به آنکارا را داشته است. کره جنوبی هم همین‌طور. وضعیت ترکیه و کره جنوبی تقریبا مثل ایران بود. اما این اقدام نیازمند قانون و برنامه خاص، پشتوانه قوی و تمرکززدایی دولت از قدرت و واگذاری برخی مسئولیت‌ها است. درضمن سمنان مشکلات زیست‌محیطی دارد و زیست‌پذیری یک شهر که قرار است پایتخت شود و جمعیت بیشتری را در خودش جا دهد، مهم است. سمنان کوچک است، مشکلات زیست‌محیطی دارد، کمبود آب دارد، شهری کویری است. تهران و سمنان اصلا ویژگی‌های مشابه ندارند. انتقال پایتخت به این راحتی‌ها نیست. چون قرار است سیستم سکونتی جمعیت قابل توجهی تغییر کند. البته اگر ظرفیت دیگر شهرها افزایش پیدا کند، همان تاثیر و نتایجِ انتقال پایتخت را خواهد داشت.

آیا تهران از نظر جمعیتی در بحران قرار دارد یا هنوز وارد مرحله بحرانی نشده است؟

نمی‌توانیم بگوییم وضعیت فعلی تهران بحرانی است، اما یک تکانه مثل کم‌آبی یا آلودگی هوا یا وقوع یک زلزله می‌تواند ابربحران بیافریند. اگر مهاجرت‌ها به تهران را مدیریت کنیم، نتایج مثبتش را هم خواهیم دید. خیلی از کشورهای دنیا منوریل و ترن برقی دارند، شبکه‌های متروشان کامل است و مردم به هر نقطه شهر بخواهند بروند، راحت با مترو می‌توانند بروند. اما ما در این زمینه‌ها خیلی عقبیم و در هیچ کدام از اینها کار نکرده‌ایم. بیش از ۷۰ درصد وسایل نقلیه تهران مشکل سوخت دارند و تولید آلودگی می‌کنند.

به نظرم می‌توان مدیریت کرد. به شرط اینکه دنبال بزک و دوزک شهر نباشیم و به دنبال کارهای اساسی باشیم. با نقاشی و رنگ‌آمیزی شهر، مشکل شهر تهران حل نمی‌شود. البته مشکلات کلانشهری مثل تهران را قطعا یک‌روزه نمی‌توان حل کرد و نیاز به زمان دارد و اگر مشکلات با مدیریتِ درست حل نشود، همه ضرر می‌کنیم.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: