مسئله پدری و عهدهداری سرپرستی فرزندان، مسئولیتی خطیر و موفقیت در آن، مستلزم آگاهی، فداکاری و اخلاق و اعتقاد است
شفاآنلاین>سلامت>پدر کلمهای وصف نشدنی و وجود او پشتوانهای برای رفع مشکلات در خانواده است و با وجود تغییراتی در نهاد خانواده پدر همچنان جایگاه موثری در رفع بحرانهای خانواده دارد و ستون این نهاد مهم اجتماعی است.
به گزارش شفاآنلاین:دنیایی از معانی در پس کلمه «پدر» جا خوش کرده و او تنها کسی است که میتواند بدون هیچ چشمداشتی تمام عمر خود را صرف فرزندان خود کند و صلابتی همچون کوه دارد و تکیهگاهی مطمئن است.
همچنین لازم است بدانیم نمیتوان جایگاه پدر در خانواده و نقش او در تربیت فرزندان را نادیده گرفت و در حالی که عشق مادر، عشقی ناب و بیبدیل است، کودک برای رشد و تحولی سالم نیاز به وجود پدر نیز دارد. منظور از پدریکردن، حضور جدی پدر در جریان رشد و تحول فرزند و مشارکت فعال او در زندگی فرزندان است. در واقع از نظر کودک، پدر است که همه چیز را میداند، برای تمام سوالات پاسخی دارد، از هر واقعهای خبر دارد و دریچهای از اطلاعات است.
مسئله پدری و عهدهداری سرپرستی فرزندان، مسئولیتی خطیر و موفقیت در آن، مستلزم آگاهی، فداکاری و اخلاق و اعتقاد است. نقش پدر به عنوان بخشی از خانواده، نقشی مکمل و حائز اهمیت محسوب و مؤلفههای مدیریتی پدر در خانواده شامل، ایجاد آرامش در محیط خانواده، ایجاد بستر نقشآفرینی اعضای خانواده، فراهم کردن ملزومات عمومی خانواده، گوش شنوا و سنگ صبور اهل خانواده بودن و توجه و پرداختن به نیازهای مختلف خانواده میشود.
طبق مطالعات انجام شده، کودکانی که در زندگی خود از نعمت داشتن پدر خوب بهره میبرند، بهتر یاد میگیرند، عزت نفس بالاتری دارند و علائم افسردگی کمتری نسبت به کودکانی که بدون پدر رشد یافتهاند، بروز میدهند، همچنین کودکانی که پدران خود را پشتیبان خود میدانستند، احساس پذیرش اجتماعی بیشتر دارند. مشارکت پدران در خانوادهها طی چند دهه گذشته به طور چشمگیری افزایش و به طور همزمان، نقش پدران از تصور به عنوان نانآوران، به شناختی جامعتر مبنی بر اینکه آنها والدینی برابر هستند، تکامل یافته است.
وظیفه پدر در خانواده چیست؟
احمد پدرام؛ روانشناس و مشاور خانواده اظهار میکند: به طور معمول پدر به فردی اطلاق میشود که دارای فرزند و مسئولیت خانواده را عهدهدار باشد. احساس هر فرد از پدر بودن منحصربهفرد و تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند خواسته یا ناخواسته بودن فرزند، دختر یا پسر بودن و فرزند چندم بودن، متفاوت است.
وی میافزاید: در تعاریف علمی، پدر شدن توأم با احترام، دوست داشتن، احساس مسئولیت و وظیفههای گوناگون در قبال فرزند است. فرزندان نیز در قبال پدر دارای وظایفی مانند احترام، همکاری و محبت هستند و به طور قطع این وظایف را باید از پدر و مادر در طول تربیت خود، بیاموزند.
این روانشناس ادامه میدهد: وظایف پدر شامل ارتزاق، مراقبت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی از فرزند، شناخت فرزند، فراهم کردن فضای سالم خانوادگی و ارتباط مناسب با همسر، شکل دادن ارتباط صحیح با فرزند، ایجاد احساس اعتمادبهنفس و امنیت، محبت و یاد دادن، القای احساس دوست داشتن و دوست داشته شدن، ایجاد هدف و مطرح کردن انواع هدف، شناختن استعداد فرزندان و شناساندن استعدادها و علایق به فرزند است.
وی با تاکید بر اینکه پدر تنها وظیفه تأمین معاش ندارد، تصریح میکند: پدر یک خانواده نباید پشت نقاب «من تنها وظیفه تأمین معاش را دارم»، خود را پنهان کند. تأمین معاش خانواده تنها بخش کوچکی از وظایف پدری محسوب میشود و سایر وظایف بیان شده در کنار مادر باید به انجام برسند.
پدرام اضافه میکند: الگویی برای پدر نمونه وجود ندارد؛ مگر آنکه پدری در حد وسع و توان بتواند عواطف خود را نشان دهد، به وظایف خود عمل کند و تأمین معاش کند. پدر ناامید میتواند فرزند را ناامید کند، اما نحوه رفتار با صلابت، اعتمادبهنفس، شادی و تشویق با القای امید، میتواند فرزندان را از دودلی، ترس و ناتوانی در تصمیمگیری دور کند.
وی با اشاره به تأثیر شرایط روحی پدر بر فرزندان و خانواده، اظهار میکند: پدر با خصوصیاتی مانند بداخلاقی، تندخویی، اعتیاد به موادمخدر، زورگویی و شرایط بد روحی، فضایی همراه با ناامنی، بیمسئولیتی، مسئولیتگریزی، احساس حقارت، ترس و از هم پاشیدگی ایجاد میکند، اما احساس امنیت، شادی، امیدواری، تلاش و پویایی میتواند از شرایط روحیروانی خوب پدر ایجاد شود.
این مشاور خانواده خاطرنشان میکند: برعهده مادر بودن تربیت فرزند دختر، فکری نادرست است و پدر باید عشق، احساس و رابطه نزدیکتری با فرزند دختر خود داشته باشد و حتی امتیازات ویژه و بیشتری برای او قائل شود تا مراقبت از وی در جامعه راحتتر باشد. فرزند دختر باید احساس کند اولین عشق، دوست داشتن و دوست داشته شدن را با پدر خود در چارچوب پدرانه تجربه کرده است.
پدر؛ نماد ثبات اجتماعی هر جامعه
رضا اسماعیلی؛ جامعهشناس اظهار میکند: پدر در خانواده ایرانی، نماد قدرت و اجرا محسوب میشود و به همین خاطر، هنگامی که از خانواده با محوریت پدر سخن گفته میشود، از آن به عنوان خانواده «پدرسالار» یاد میکنند. در گذشته همه دانش و تجربه در بزرگسالان تجمیع مییافت، اما اکنون به واسطه همگانی شدن دانش و دستیابی افراد در سنین پایینتر به آن، پدر جایگاه خود به عنوان نماد دانایی و قدرت را تا حدودی از دست داده، اما جایگاه اجتماعی خود را تثبیت کرده است.
وی میافزاید: همچنین افراد همه قدرت، ثروت، وجهه و اعتبار را در پدر میدیدند، اما امروز دایره قدرت پدر نسبت به گذشته بسیار محدودتر شده است. فرزند در دوران کودکی گمان میکند که پدر او دارای همه تواناییها است، اما با افزایش سن، متوجه وجود برخی محدودیتها در او میشود.
پدر، ستون مستحکمترین نهاد اجتماعی است
این جامعهشناس تصریح میکند: با وجود رخ دادن بعضی تغییرات در نظام خانواده، این نهاد همچنان مستحکمترین و بنیادیترین نهاد اجتماعی و ستون آن، پدر است. مادران در خانواده به عنوان سمبل عشق و محبت و پدران به عنوان سمبل حمایت، پشتیبانی و تداوم زندگی و حیات خانواده تعریف معرفی میشوند.
وی با بیان اینکه نقش اقتصادی و نانآوری پدر در جامعه امروز بیش از هر زمان دیگری دارای اهمیت تلقی میشود، ادامه میدهد: پدر به عنوان نماد ثبات اجتماعی هر جامعه تلقی میشود و در صورتی که هدف، قوت و استحکام جامعه باشد، ارزش انسانی تمام افراد باید اهمیت داشته باشد. نظام جامعه و خانواده، در تب و تاب تغییر هستند و درپی آن، بازتعریف نقشها در حال انجام است، اما آنچه به عنوان یک امر منفی دیده میشود، تقلیل جایگاه و شأن پدر به یک کارگر اقتصادی و نانآور است.
نقش مؤثرتر پدر در تربیت فرزند
احسان کاظمی؛ روانشناس اجتماعی و مشاور خانواده اظهار میکند: برخلاف تصور شکل گرفته در جامعه، پدر تنها قسمتی از چرخه تولید مثل نیست. پدر و مادر مفاهیم کارکردی دارند و هر فردی که تنها در چرخه تولید مثل مشارکت میکند، لایق عنوان پدر یا مادر نیست.
وی میافزاید: بخشی از احساس پدر بودن به ترتیب تولد فرزند باز میگردد. احساسی که تولد فرزند اول ایجاد میکند با احساس ایجاد شده از تولد فرزند پنجم متفاوت است، اما در مجموع، پدر بودن حس خوب تکیهگاه بودن را به ارمغان میآورد. هر فردی احساس منحصر به فرد خود را از پدر بودن دارد؛ حتی برخی افراد از پدر یا مادر بودن احساس تنفر، عصبانیت یا افسردگی را تجربه میکنند.
این روانشناس تصریح میکند: این تفکر که تربیت فرزند بر عهده مادر است، حلقه مفقود و تفکری نادرست بوده و تحقیقات انجام شده نشان دهنده نقش مؤثرتر پدر در تربیت فرزند است. در جامعه امروز، نقش تربیتی و الگودهی پدر به فرزند بسیار کمرنگ شده است در حالی که یک پدر نمونه در ابتدا باید به نقشهای متعدد خود آگاه باشد و به اندازه توانایی خود مؤثر واقع شود.
تأثیر رفتار پدر بر جلوگیری از تنشهای خانوادگی
وی با اشاره به تأثیر رفتار پدر بر جلوگیری از تنشهای خانوادگی، ادامه میدهد: مواردی از جمله مهارتهای اجتماعی، مهارتهای زندگی، مسیریابی و قدرت مقابله با چالشها باید از طریق پدر به فرزندان منتقل شود. پدر در ارتباط صحیح با مادر میتواند امنیت را در خانواده ایجاد کند و ایجاد امنیت روانی یکی از نقشهای پدر در خانواده است.
کاظمی میگوید: پدر باید به فرزند نه بر اساس آنچه که خود میخواهد، بلکه بر اساس توانایی موجود در وجود فرزند، اجازه رشد کردن به او بدهد و عدالت را در خانواده ایجاد کند. همچنین پدر باید تأمینکننده عواطف، نیازهای مادی، امنیت و احساس موفقیت افراد خانواده باشد.
وی با بیان اینکه پدر و مادر باید امنترین انسانها برای فرزند باشند تا او بتواند به آنها تکیه و رشد کند و در کنار آنها تجربه کسب کند، اظهار میکند: افراد در هنگام نیاز مانند مرتکب اشتباهی شدن به فرد دیگری تکیه میکنند. رفتار والدین نباید به گونهای باشد که فرزندان از گفتن اشتباهات خود ترس داشته باشند و آنها را از والدین پنهان کنند.
پدر؛ مظهر قدرت و اعتبار اجتماعی
این مشاور خانواده میافزاید: فضای عاطفی خانواده باید توسط مادر مدیریت شود؛ حتی اگر میان پدر و فرزند نیز شکافی به وجود آمد، مادر باید برای رفع آن واسطهگری کند، اما فرزندان به علت اینکه پدر را مظهر قدرت، اعتبار اجتماعی و تکیهگاه میدانند، به طور قطع بسیار تحت تأثیر پدر قرار میگیرند.
وی خاطرنشان میکند: بیشتر فرزندانی که اعتماد به نفس ندارند، پدرانی بدون اعتماد به نفس و بیشتر فرزندانی که پرخاشگر هستند پدرانی پرخاشگر و بیشتر فرزندان زیادهطلب، پدرانی زیادهطلب دارند. حتی ممکن است پدری در خرج کردن پول و از لحاظ مالی خساست کند، اما فرزند وی در ابراز عشق خساست داشته باشد.ایمنا