کد خبر: ۳۱۵۷۷۲
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۰ - ۰۴ آذر ۱۴۰۱ - 2022November 25
قربانیان کنترل اجباری، مضطرب و ترسو می‌شوند و این نوع از خشونت حق تصمیم‌گیری درمورد وقت خود، دوستان، ظاهر، روابط، استقلال فردی، احساس، تمام حقوق اولیه و در نهایت داشتن شخصیت را از آن‌ها سلب می‌کند
شفاآنلاین>سلامت>کنترل اجباری، بعد عاطفی خشونت خانگی، آسیب‌های ناشی از خشونت در رده دختران نوجوان، پیشگیری از معضل قلدری در مدارس و کودک‌آزاری، مشکل روبه‌رشد جوامع را  بخوانید.

  به گزارش شفاآنلاین:کنترل اجباری یک عمل یا الگوی مداوم از رفتارهای کنترلی، اجباری و تهدیدآمیز شامل تمام یا تعدادی از شکل‌های آزارهای خانگی ازجمله عاطفی، فیزیکی، مالی و جنسی است که شامل اعمالی چون حمله، تهدید، تحقیر و ارعاب یا سایر سوءاستفاده‌ها می‌شود که برای آسیب رساندن، مجازات یا ترساندن فرد مقابل که به وی قربانی گفته می‌شود، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

این رفتار کنترلی به‌گونه‌ای طراحی شده است که با جداسازی فرد از حمایت، استثمار، سلب استقلال و تنظیم رفتار روزمره، وی را وابسته و ناتوان می‌کند. کنترل اجباری که توسط بیش‌از ۹۵ درصد از قربانیان خشونت خانگی تجربه می‌شود تأثیری جدی بر روحیه و روان فرد قربانی می‌گذارد و به سلامت جسمی و عاطفی وی آسیب می‌رساند.

تأثیر سوء‌استفاده‌های عاطفی در طول زمان از بین نمی‌رود و افرادی که آن را تجربه می‌کنند باید به همان شیوه با آن برخورد کنند که در مورد آزار جسمی عمل می‌کنند؛ به این معنا که اگر به آن توجهی نشود هر روز بدتر می‌شود و درست مانند خشونت فیزیکی آثار آن می‌تواند تا آخر عمر باقی بماند.

مطالعات نشان می‌دهد که زنان به‌مراتب بیشتر از مردان قربانی آزارهایی شامل تحقیر مداوم و تهدیدهای ناخوشایند می‌شوند که دو عنصر کلیدی کنترل اجباری به‌شمارمی‌رود. علاوه بر این زنان بیشترین میزان جداسازی (محدود شدن از برقراری تماس یا حبس فیزیکی) و آسیب به اموال را تجربه می‌کنند که خشونت نمادین و همچنین ابزار کنترل مالی و سوءاستفاده محسوب می‌شود.

قربانیان کنترل اجباری، مضطرب و ترسو می‌شوند و این نوع از خشونت حق تصمیم‌گیری درمورد وقت خود، دوستان، ظاهر، روابط، استقلال فردی، احساس، تمام حقوق اولیه و در نهایت داشتن شخصیت را از آن‌ها سلب می‌کند. این افراد اغلب احساس می‌کنند که گروگان هستند و با گذشت زمان چنان با شرایط وفق می‌یابند که فقدان آن را در زندگی خود امری عجیب تلقی می‌کنند.

آزارگران کنترل اجباری به‌طورمعمول در ابتدای روابط خود توجه زیادی به شریک احساسی‌شان دارند و در دوران آسیب‌پذیری وی، علاقه و محبت زیادی به او نشان می‌دهند. با گذشت زمان احساس حسادت در این افراد شکل می‌گیرد و گسترش می‌یابد، سپس به زیر نظر گرفتن شریک خود اقدام و تعاملات او را با دیگران محدود می‌کنند.

آسیب‌های ناشی از خشونت در رده دختران نوجوان

خشونت فراگیر است و دختران نوجوان به‌ویژه در کشورهای جهان سوم، انواع آن را در محیط‌های گوناگون تجربه می‌کنند. اثرات این معضل انباشته می‌شود و علاوه بر ایجاد اختلال در زندگی روزمره، منجر به آسیب‌های جسمی و روانی در دوران نوجوانی تا بزرگسالی می‌شود. میلیون‌ها دختر در سراسر جهان هر روز خشونت را تجربه می‌کنند که طبق گزارش‌های یونیسف، طی یک دهه گذشته دومین عامل اصلی مرگ‌ومیر دختران نوجوان به‌شمار می‌رود.

الگوهای خشونت برای مردان، زنان، دختران و پسران متفاوت است و ریشه در هنجارهای جنسیتی رایج دارد. درحالی‌که نرخ جهانی قتل برای پسران بیشتر از دختران است، دختران نوجوان سطوح بالاتری از خشونت را نسبت به پسران گزارش می‌کنند.

این خشونت برای رده‌های سنی نوجوان دختران که در حد فاصل بین «خشونت علیه کودکان» و «خشونت علیه زنان» قرار دارد به اشکال رایج برای دو رده سنی دیگر انجام می‌گیرد و به عبارتی ترکیبی از انواع خشونت‌هایی است که کودکان و بزرگسالان تجربه می‌کنند. خشونت علیه دختران نوجوان خیلی زود در زندگی شروع می‌شود و تأثیرات طولانی‌مدتی از خود برجای می‌گذارد.

مورد سوءاستفاده قرار گرفتن در اوایل کودکی و تنبیه بدنی در دوران مدرسه دو نمونه از این خشونت‌ها است که طبق مطالعات به‌ترتیب با «کاهش توانایی یادگیری لغات و اعداد» و «پایین آمدن نمرات ریاضی و خود کارآمدی» همراه است.

علاوه بر این، شکاف‌های جنسیتی در نتایج آموزشی معمولاً از نوجوانی تا اوایل بزرگسالی گسترش می‌یابد و خود را این‌گونه نشان می‌دهد که دختران در خانواده‌های فقیرتر ترک تحصیل می‌کنند و سایران در معرض ازدواج زودهنگام قرار می‌گیرند.

پیشگیری از معضل قلدری در مدارس

قلدری، سال‌ها است که بخشی از مدرسه و حتی محل کار بوده و یک رفتار پرخاشگرانه عمدی و تکراری است که می‌تواند فیزیکی، کلامی یا اینترنتی باشد. در حالی که پسرها ممکن است بیشتر با استفاده از وسایل فیزیکی دیگران را مورد آزار و اذیت قرار دهند، بیشتر دختران با طرد اجتماعی این عمل را انجام می‌دهند. رشد فناوری و رسانه‌های اجتماعی طی سال‌های اخیر محل جدیدی برای قلدری ایجاد کرده و دامنه آن را گسترش داده است.

قلدری محیط آموزشی را مسموم می‌کند و بر یادگیری هر کودک تأثیر می‌گذارد، لذا باید از آن جلوگیری شود، تقویت نقش خانواده برای حمایت از سلامت روان کودکان نقش بسزایی در پیشگیری از قلدری کردن بچه‌ها دارد. پیشگیری و توقف قلدری مستلزم تعهد به ایجاد محیطی امن است که در آن کودکان بتوانند از نظر اجتماعی و تحصیلی بدون ترس رشد کنند.

کودکان و والدین باید بخشی از راه‌حل باشند و در تیم‌های ایمنی و گروه‌های ویژه مبارزه با قلدری مشارکت کنند. والدین باید گوش شنوای فرزندان خود باشند و برای آن‌ها در قالب یک دوست یا رفیق عمل کنند تا کودک بتواند بدون هیچ ترس یا خجالتی با والدین خود درباره مشکلاتش به گفت‌وگو بپردازد.

کودکان می‌توانند بزرگسالان را درمورد آنچه در جریان است مطلع کنند و بزرگسالان به کودکان درمورد فناوری‌های جدیدی آموزش دهند که کودکان برای قلدری استفاده می‌کنند. والدین در همکاری با معلمان و مدیران مدارس می‌توانند به کودکان کمک کنند تا رفتارهای مثبتی داشته باشند و مهارت‌هایی را به آن‌ها بیاموزند تا بدانند در هنگام وقوع قلدری چگونه مداخله کنند.

کودک‌آزاری؛ مشکل رو به رشد جوامع

کودک‌آزاری به‌ویژه در جوامع ضعیف با سرعت ناراحت‌کننده‌ای رو به افزایش است و عاملان اصلی رخ دادن آن نیز والدین بیولوژیکی محسوب می‌شوند، چراکه در بیشتر موارد کودک توسط اطرافیان، دوستان یا آشنایان مورد آزار واقع می‌شود. نادیده گرفته شدن این معضل باعث می‌شود کودکان بیشتری طعمه آسیب باشند که این امر تأثیر منفی چشمگیری بر زندگی حال و آینده آن‌ها دارد.

کودک‌آزاری شامل هر نوع بدرفتاری توسط یک بزرگسال برای کودک است که می‌تواند برای کودک خشونت‌آمیز یا تهدیدکننده باشد و به پنج نوع مختلف تقسیم می‌شود که عبارت است از «آزار جسمی» شامل انواع خشونت‌های فیزیکی، «آزار عاطفی» شامل سرزنش‌های دائمی و رفتارهای خصمانه که کودک را می‌ترساند، «‌بی‌توجهی فیزیکی» که در آن کودک مراقبت و پرورش مورد نیاز خود را دریافت نمی‌کند، «غفلت یا بی‌توجهی» که شامل نادیده گرفتن کودک و محروم کردن وی از امنیت‌خاطر و عشق و علاقه لازم است و در نهایت «آزار جنسی» که آسیب بزرگی به کودکان می‌زند.

فقر، بیکاری، طلاق یا شاغل بودن هر دو والد از جمله عوامل مؤثر در قرار گرفتن کودک در معرض آزار و اذیت به‌شمار می‌رود. مطالعات بسیاری نیز ثابت کرده است که کودکان خانواده‌های کم‌درآمد بیشتر از سایرین در معرض بی‌توجهی و سوءاستفاده قرار دارند. ایمنا
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: