به گزارش شفاآنلاین: با توجه به اینکه بخش عظیمی از جمعیت جهان را نوجوانان تشکیل میدهند، پرداختن به مسائل مختلف مربوط به نوجوانان اهمیت خاصی دارد و بررسیهای جهانی حاکی از توجه خاص کشورها به مقوله بلوغ و نوجوانی است. در این میان سلامت دختران به دلایل مختلف فرهنگی و اجتماعی در مقایسه با پسران، اهمیت بیشتری دارد، زیرا بلوغ مرحلهای است که نه تنها در مراحل بعدی زندگی دختران، بلکه بر زندگی فرزندان آنها نیز مؤثر است. این درحالیست که متأسفانه عدم آگاهی و ضعف نگرش و نیز رفتار نادرست نوجوانان در مورد سلامت جسمی، روحی و روانی بلوغ، مشکلاتی چون ازدواجهای ناموفق، نازایی، حاملگیهای زودرس و پرخطر و بیماریهای روانی از جمله اضطراب و افسردگی را به دنبال دارد.
در مطالعهای که در سال ۱۹۹۸ بر روی دختران نوجوان انجام شد، مشخص شد دخترانی که قبل از وقوع قاعدگی از آن مطلع و آماده آن بودهاند، آن را پدیدهای فیزیولوژیک دانستهاند، اما کسانی که آگاهی و آمادگی لازم را نداشتهاند آن را حادثهای وحشتآور و ترسناک تلقی کردهاند.
از آنجاکه سلامتی دختران امروز سلامتی نسل آینده را به دنبال دارد، انجام تحقیقات گسترده در زمینه میزان آگاهی، نوع نگرش و رفتار آنها در زمینه سلامت بلوغ و تلاش در جهت ارتقای سطح آن، در واقع، سرمایهگذاری برای رسیدن به سلامت فردی و اجتماعی است. بر همین اساس پژوهشی با هدف یافتن پاسخ به میزان آگاهی دختران نوجوان در زمینه سلامت بلوغ در کشور انجام و طی آن این موضوع بررسی شده که آیا بین سطح تحصیلات مادران دختران نوجوان و سلامت بلوغ آنها رابطهای وجود دارد تا زمینه برنامهریزی آموزشی توسط آموزش و پرورش برای دانشآموزان و نیز اولیا و مربیان فراهم شود؟
در این پژوهش، ۳۸۶ دانشآموز دختر مقطع سوم راهنمایی تحصیلی از ۵ منطقه آموزش و پرورش شهر تهران (شمال، جنوب، مرکز، غرب و شرق) براساس نمونهگیری تصادفی خوشهای، انتخاب و با استفاده از سه پرسشنامه آگاهی، نگرش و عملکرد، اطلاعات در زمینههای سلامت جسمانی و نیز روانی اجتماعی بلوغ، جمعآوری و دادهها، توصیف و تحلیل شدند. در پژوهش حاضر، مادران ۱٫۷ درصد دختران دیپلم، ۷٫۸ درصد فوق دیپلم، ۱۳٫۸ درصد کارشناس، ۱٫۵ درصد کارشناس ارشد و ۰٫۳ درصد دکتری و بالاتر بودند. میانگین سن دانشآموزان هم ۱۳٫۷ سال بود که تمامی آنها، قاعدگی را تجربه کرده بودند. طبق یافتههای به دست آمده، میانگین سن شروع قاعدگی دختران مورد بررسی، ۱۲٫۵ سال، حداقل سن شروع قاعدگی ۹ سال و حداکثر سن شروع قاعدگی ۱۵ سال بوده است.
دختران نسبت به بلوغ چه حسی دارند؟
یافتهها نشان داد: بین میانگین سن شروع قاعدگی دانشآموزان در مناطق مختلف آموزش و پرورش مورد مطالعه، اختلاف معناداری وجود ندارد. همچنین ۷۸٫۸ درصد دانشآموزان تعریف کاملی از بلوغ داشتند و بقیه (۲۱٫۲ درصد) تعریف ناقصی ارائه دادهاند. از نظر احساس درباره بلوغ، از دانشآموزانی که پاسخ داده بودند، ۴۵٫۵ درصد بلوغ را ناخوشایند و مایه دردسر و ۳۶٫۷ درصد آن را پدیدهای طبیعی و خوشایند بیان کردند و ۱۷٫۸ درصد نظری نداشتند.
نخستین واکنش دختران به دریافت علائم بلوغ
در مورد نخستین اقدام در زمان وقوع نخستین قاعدگی، نتایج تحقیق نشان داد که ۱۰٫۶ درصد دانشآموزان دچار وحشت شده بودند و تا مدتی به کسی چیزی نگفته بودند، ۱۷٫۴ درصد از قبل اطلاع و آمادگی اقدامات لازم را داشتند، ۶۹ درصد در ابتدا و قبل از هر اقدام به مادر و ۳ درصد به دوست خود اطلاع داده بودند.
نگرش دختران درباره بلوغ
این نتایج همچنین نشان داد: ۵۴٫۴ درصد دانشآموزان نگرشی مثبت به سلامت بلوغ داشتند که بیشترین فراوانی را به خود اختصاص میدهد و کمترین فراوانی مربوط به دانشآموزان با نگرش بسیار منفی (۱٫۳ درصد) است. این مطالعه حاکیست دانشآموزان مناطق مختلف آموزش و پرورش مورد مطالعه، اختلاف معناداری در میزان آگاهی، نگرش و عملکرد باهم داشتند، به این ترتیب که از ۵ منطقه آموزش در ۵ محدوده جغرافیایی تهران، دانشآموزان منطقه ۳ بهطور معناداری دارای آگاهی و عملکرد بهتری نسبت به سایر مناطق (۹،۱۱،۱۴ و ۱۹) بودند.
دانشآموزان منطقه ۱۹ به طور معناداری آگاهی و عملکرد ضعیفتری نسبت به سایر مناطق (۳،۹،۱۱ و ۱۴) داشتند. دانشآموزان منطقه ۱۱، نسبت به سایر مناطق (۳، ۹، ۱۴ و۱۹)، مثبتترین نگرش را داشتند و بین دانشآموزان سایر مناطق اختلاف معناداری یافت نشد.
ترجیح خانواده به عنوان راهنما
نتایج پژوهشها نشان میدهند که اگرچه میزان آگاهی و نگرش دانشآموزان و حتی رفتار آنها در زمینه جنبههای روانی و جسمانی سلامت بلوغ نسبت به دهه قبل بهبود یافته است، لیکن همچنان نیاز به اطلاعات بیشتر دارند و از آنجاکه، در اکثر موارد، خانواده را به عنوان منبع آموزش و مشاوره ترجیح میدهند، آگاهسازی مادران و ارائه آموزش به آنها برای انجام این مهم ضروری است.
تاثیر سطح تحصیلات مادر بر سلامت بلوغ
همچنین در این پژوهش، رابطه معناداری بین سطح تحصیلات مادر و میزان آگاهی دانشآموز در زمینه سلامت بلوغ به دست آمد، بدین معناکه بین میانگین نمره آگاهی دانشآموزانی که مادران آنها دیپلم و بالاتر از آن بودند و میانگین نمره کسانی که مادر آنها در سطح زیردیپلم بود، اختلاف معنادار شد. به عبارتی، وقتی سطح تحصیلات مادر دیپلم و بالاتر بود، میزان آگاهی دانشآموز نیز بیشتر بود.
نتایج این پژوهش نشان داد که بین میزان تحصیلات مادر و رفتار سلامتی دانشآموزان در زمینه سلامت بلوغ، رابطه معناداراست؛ یعنی دانشآموزانی که مادران آنها دارای تحصیلات کارشناسی و بالاتر بودند، نسبت به دانشآموزانی که مادرانشان دارای تحصیلات زیردیپلم بودند، میانگین نمره عملکرد بالاتر و رفتار صحیحتری داشتند.
یافتههای این پژوهش حاکیست؛ ۷۶٫۵ درصد دانشآموزان، خانواده را به عنوان منبع مشاوره در زمینه سلامت بلوغ ترجیح میدادند. ۸٫۲ درصد بینظر بودند و ۱۵٫۳ درصد خانواده را ترجیح نمیدادند. همچنین ۷۳٫۴ درصد از دانشآموزان ترجیح میدادند خانواده منبع آموزش سلامت بلوغ باشد و ۱۱٫۴ درصد نظر خاصی در این مورد نداشتند و۱۵٫۲ درصد خانواده را ترجیح نمیدادند.