کد خبر: ۲۹۲۳۰۱
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۶ - ۰۵ آبان ۱۴۰۰ - 2021October 27
اجرای پزشک خانواده، یک امر واجب برای کنترل هزینه‌های افسارگسیخته نظام سلامت است. بخشی از هزینه‌های فعلی نظام سلامت به دلیل نبود پزشک خانواده، تحمیل می‌شود

شفاآنلاین>سلامت> طرح پزشک خانواده به عنوان بنیادی‌ترین طرح نظام سلامت تاکنون نتوانسته است به موفقیت قابل توجهی برسد. روز گذشته نیز بهرام عین‌اللهی، وزیر بهداشت با صراحت اعلام کرد: «هر حرکتی بدون پزشک خانواده موفق نیست، اما بحث پزشکی خانواده در کشور ما مغفول مانده است.»

به گزارش شفاآنلاین: بسیاری از کارشناسان سلامت هم از نبود یک سیاست علمی و راهبردی برای اجرای پزشک خانواده و بهبود وضعیت پزشکان عمومی انتقاد دارند. با اجرای برنامه نظام ارجاع و طرح پزشک خانواده که اجرای آن از سال 1384 کلید خورد، قرار بود بخش زیادی از این پزشکان عمومی بیکار، دوباره به چرخه خدمت‌رسانی بازگردند، اما پس از گذشت حدود 16 سال از اجرای این دو طرح بنیادین در نظام سلامت، تغییر محسوسی در جایگاه طب عمومی ایران، حاصل نشده است.

در حالی که انتظار می‌رفت اجرای برنامه پزشک خانواده، فرصت‌های شغلی متعددی را پیش پای پزشکان عمومی قرار دهد و از توان پزشک عمومی برای ارتقای سلامت شهروندان استفاده شود، اما هم‌اکنون شاهد هستیم که شکل اجرای نظام ارجاع، تناسبی با این اهداف عالی ندارد.
در دو استان فارس و مازندران که به عنوان پایلوت اجرای برنامه نظام ارجاع و پزشک خانواده شناخته می‌شوند، خیلی اوقات وظیفه پزشک عمومی به مهر زدن دفترچه‌های بیمه و ارجاع فوری بیمار به پزشک متخصص محدود شده است، در حالی که قرار بود با اجرای نظام ارجاع و برنامه پزشک خانواده، پزشک عمومی در صف اول ارائه خدمات مراقبت و سلامتی قرار بگیرد، به خانواده‌ها برای خودمراقبتی آموزش دهد و فقط در صورت نیاز، بیمار را به سطوح بالاتر درمان ارجاع دهد.

شیوه فعلی اجرای برنامه نظام ارجاع و برنامه پزشک خانواده در ایران به گونه‌ای است که نتوانسته است رضایت خیلی از پزشکان عمومی را جلب کند. تغییر دولت‌ها نیز تاکنون نتوانسته است تاثیر محسوسی بر شکل اجرای این برنامه یا گشایشی در فرصت‌های شغلی پیش‌روی پزشکان عمومی داشته باشد.

موانع اجرای علمی پزشک خانواده
داوود امی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و معاون درمان مرکز پزشکی شهدای تجریش می‌گوید: «اجرای پزشک خانواده، یک امر واجب برای کنترل هزینه‌های افسارگسیخته نظام سلامت است. بخشی از هزینه‌های فعلی نظام سلامت به دلیل نبود پزشک خانواده، تحمیل می‌شود.»

معاون سابق آموزش و پژوهش سازمان نظام پزشکی کشور یادآور می‌شود: «اجرای درست نظام ارجاع و پزشکی خانواده به حداقل 50 هزار پزشک خانواده نیاز دارد. جذب و تربیت این تعداد نیرو به شکل دوره دستیاری، بسیار سخت و زمانبر است. به همین دلایل، راه میانبری وجود دارد که در قالب دوره‌های آموزشی ضمن خدمت یا دوره‌های پودمانی کوتاه مدت، مباحث پزشکی خانواده را به پزشکان عمومی تدریس کنند و به آنها مدارکی معتبر ارائه شود. آموزش کوتاه مدت پزشکان عمومی برای جذب در سیستم پزشک خانواده، به هر حال از وضع موجود و از روند از هم‌گسیخته فعلی، بهتر است. البته نباید از خاطر برد که باید بعدها همین نیروها را به شکل آکادمیک نیز آموزش دهیم.»

همچنین حمید طهماسبی پور، فعال صنفی در حوزه پزشکان عمومی هم با انتقاد از وضعیت فعلی پزشکی خانواده می‌گوید: «بسیاری از سیاست کلی دولت‌ها در حوزه سلامت به گونه‌ای است که در بلندمدت دنبال نمی‌شود. مثلا سیاست ثابتی در حوزه سلامت نداریم که طی دو دهه دنبال شود. در نظر بگیرید که مثلا برنامه پزشک خانواده را از سال 84 از روستاها شروع کردند که نصفه و نیمه رها شد. بعد برنامه پزشک خانواده شهری را به شکل پایلوت در دو استان فارس و مازندران آغاز کردند، اما معلوم نیست نتیجه‌اش چطور شد و چه دستاوردی به دنبال داشت. الان هم که نظام ارجاع را در شبکه بهداشت و درمان دولتی راه‌اندازی کرده‌اند. در این بین، این سوال پیش می‌آید که بخش خصوصی در این نوع نظام ارجاع، کجا دیده شده است؟ به هر حال واقعیت این است که این برنامه‌های کوتاه مدت، منطقه‌ای و بدون نگاه به آینده نمی‌تواند به اجرای علمی نظام ارجاع و افزایش اشتغال پزشکان عمومی کمک کند.»

او یادآور می‌شود: «شاهد هستیم که الگوی ثابتی برای اجرای نظام ارجاع و پزشک خانواده نداریم. نتیجه این سیاست‌های گذرا به نارضایتی مردم و کادر درمان منجر می‌شود. حتی در این بین خود دولت هم متضرر می‌شود، زیرا ثمره برنامه‌هایش را نمی‌بیند. اجرای ناقص نظام ارجاع و برنامه پزشک خانواده، علاوه بر اینکه جایگاه پزشک عمومی در نظام سلامت را خدشه‌دار کرده، به افزایش هزینه‌های نظام سلامت نیز دامن زده است.»

طهماسبی‌پور به راه حل منطقی اجرای نظام ارجاع در کشور اشاره می‌کند و می‌گوید: «راه حل منطقی و علمی برای اجرای نظام ارجاع در ایران باید به گونه‌ای باشد که اجرای این برنامه با اجماع نظر مدیران دولتی، نمایندگان بخش خصوصی، انجمن‌های علمی و نمایندگان همه فعالان حوزه سلامت همراه باشد. اگر چنین برنامه جامعی تدوین کردیم، آن وقت باید پیگیرانه به دنبال آن باشیم، طوری که تحت هیچ شرایطی متوقف نشود و تغییر دولت‌ها نتواند خللی در روند اجرای این برنامه داشته باشد. در این شرایط است که ما به یک نظام سلامت هوشمند، آینده‌دار و با برنامه می‌رسیم. واضح است که در چنین نظام سلامت هوشمندی، رابطه پزشک عمومی و نظام ارجاع هم به درستی تعریف خواهد شد. همچنین در ادامه این مسیر نیاز است که به مردم و فعالان حوزه سلامت، گزارش کار ارائه شود، یعنی هر سال به طور شفاف اعلام کنند که چند درصد از برنامه‌های مرتبط با نظام ارجاع به طور موفقیت آمیز اجرا شده و چند درصد به شکست منتهی شده است.»

فرزاد فرقان، عضو سابق شورای عالی نظام پزشکی کشور نیز تاکید دارد که کلا باید شکل اجرای پزشک خانواده، تغییر پیدا کند و در این زمینه به یک پوست‌اندازی اساسی نیاز داریم. او توضیح می‌دهد: «ما باید به دنبال شیوه جدیدی از اجرای پزشک خانواده باشیم. مثلا به نظر نمی‌رسد که نسخه اروپایی یا نسخه‌های رایج از برنامه پزشک خانواده در جهان بتواند در کشور ما جواب بدهد. حتی با توجه به تکثر فرهنگی در نقاط مختلف کشور نمی‌توان یک نسخه واحد از اجرای برنامه پزشک خانواده را در کل کشور اجرا کرد. مدل پزشک خانواده‌ای که هم‌اکنون اجرا می‌شود، یک مدل "من‌درآوردی" است که من این مدل را نمی‌پسندم. در این شرایط من به عنوان یک پزشک نمی‌پذیرم که به عنوان پزشک خانواده فعالیت کنم، زیرا شرایط نظام سلامت را برای تحقق امنیت سلامت مردم، مساعد نمی‌بینم.»

او از جایگاه فعلی پزشکان عمومی در برنامه پزشک خانواده نیز انتقاد می‌کند و می‌گوید: «با توجه به شرایط فعلی نظام سلامت و برنامه پزشک خانواده‌ای که هم‌اکنون اجرا می‌شود، بخش زیادی از پزشکان عمومی به حال خود رها شده‌اند، در حالی که سرمایه‌های زیادی برای آموزش آنها صرف شده است. هیچ سیستم و استراتژی تعریف شده‌ای نیز برای ساماندهی و بهره‌برداری حداکثری از توان علمی پزشکان عمومی در کشور وجود ندارد. خیلی اوقات آنها خودشان دست به کار می‌شوند و در شاخه‌هایی مثل زیبایی، درمان اعتیاد و یا درمان دیابت، حضور فعال پیدا می‌کنند. در مجموع می‌توان گفت برنامه پزشک خانواده فعلی نتوانسته است به ارتقای جایگاه شغلی پزشکان عمومی کمک کند.»

جایگاه متزلزل پزشکان عمومی در نظام سلامت
صرفا داشتن پروانه مطب به این معنی نیست که پزشک عمومی، مشغول ارائه خدمات درمانی است. برخی پزشکان عمومی اگرچه پروانه مطب دارند، اما خدمات درمانی ارائه نمی‌دهند. یعنی گروهی از از پزشکان عمومی که پروانه مطب گرفته‌اند، قید کار درمانی را زده‌اند و در فعالیت‌های دیگری مشغول هستند. با احتساب آمار پزشکان بیکار می‌توان گفت بسیار کمتر از 35 درصد پزشکان عمومی به مطب‌داری روی آورده‌اند.

بسیاری از پزشکان عمومی به دلیل اینکه در جایگاه واقعی خود در نظام سلامت قرار ندارند، تمایلی نیز به افتتاح مطب ندارند و در مشاغل دیگری غیر از حرفه پزشکی فعال هستند.
ایرج خسرونیا، رئیس انجمن متخصصان داخلی ایران نیز با اشاره به مشکلات پزشکان عمومی می‌گوید: «50 تا 60 هزار پزشک عمومی داریم که از آنها استفاده نمی‌شود. تعدادی از این پزشکان به دلیل اینکه کار وجود ندارد، کار طبابت را رها کرده و به کار دیگری می‌پردازند. این در حالی است که در کشورهای دیگر از پزشکان در مدارس، ایستگاه‌های مختلف قطار و هواپیما استفاده می‌کنند، اما متاسفانه در ایران، پزشکان بیکار زیادی داریم و آمارهای ما در این زمینه بیش از کشورهای دیگر است.»

باید در نظر داشت که هنوز نظام ارجاع و پزشک خانواده در کشور به طور کامل شکل نگرفته است و برخی پزشکان متخصص نیز در مطب خود همان فعالیت‌های درمانی را انجام می‌دهند که قاعدتا باید پزشک عمومی انجام دهد. با توجه به این شرایط، بسیار بعید به نظر می‌رسد که در سال‌های آینده، پزشکان عمومی بیشتری به سمت مطب‌داری متمایل شوند.

از سوی دیگر، وضعیت پزشکان عمومی در دوران کرونا، سخت‌تر از قبل شد. بسیاری از مطب‌های پزشکان عمومی تعطیل شد و بسیاری از این گروه پزشکان نیز دچار مشکلات جسمی و اقتصادی گسترده شدند. در دولت‌های متعدد نیز پزشکان عمومی در جایگاه واقعی خود نبوده‌اند.
باید در نظر داشت که این روزها بسیاری از همان شاگرد اول‌های سابق کنکور، قید مطب‌داری را زده‌اند. مطب‌داری برای بسیاری از پزشکان عمومی دیگر صرفه اقتصادی ندارد و اغلب آنها تمایلی برای راه‌اندازی مطب شخصی ندارند.

عوامل بسیار زیادی باعث شده است که پزشکان عمومی دیگر به دنبال مجوز راه‌اندازی مطب نباشند. بسیاری از پزشکان عمومی تمایل دارند که در مراکز درمانی دولتی و خصوصی کار کنند و مطب‌داری مثل سابق برای پزشکان عمومی چندان جذابیت ندارد.

پزشکان عمومی می‌گویند تب تخصص‌گرایی حاکم بر نظام سلامت نیز باعث شده است که استقبال مردم برای مراجعه به مطب پزشکان عمومی چندان چشمگیر نباشد. همچنین تعرفه‌های پایین حق ویزیت پزشکان عمومی نیز مانع دیگری است که آنها را نسبت به راه‌اندازی مطب شخصی، ناامید کرده است.

از سوی دیگر، هزینه بالای مطب‌داری هم موجب شده است که دخل و خرج مطب‌ها تناسبی با یکدیگر نداشته باشد. تورم افسارگسیخته در نظام سلامت، سبب شده که درآمد و هزینه‌های مطب‌داری، سنخیتی با همدیگر نداشته باشد.

برخی از نمایندگان جامعه پزشکی می‌گویند تجمیع این مشکلات باعث شده است که در بسیاری از شهرهای ایران، به ندرت پزشکان عمومی برای راه اندازی مطب شخصی به سازمان نظام پزشکی مراجعه کنند. درواقع بسیاری از پزشکان عمومی می‌گویند با توجه به تورم فعلی در نظام سلامت، کمتر پزشک عمومی به سمت مطب داری حرکت خواهد کرد.روزنامه سپید
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: