کارآمدترین رفتار را داشته باشیم
یک رابطه جدید در ابتدا خیلی خوشایند، دوستانه، صمیمی، شیک و مجلسی بوده و در آن همه چیز بر وفق مراد طرفین رابطه است، اما رفتهرفته وقتی زوجین با دنیای یکدیگر آشنا میشوند تفاوتهایی را میبینند، رفتارهای جدیدی را در موقعیتهای جدید مشاهده میکنند، واکنشهای یکدیگر را در برابر ناملایمات، کجخلقیها، ریز و درشت مسائل زندگی یکدیگر را میبینند و شاید تعجب کنند از اینکه همسرشان هم این طور رفتار میکند. نمیگوییم تفاوتها بد است یا مشکلات اصلاً نباید وجود داشته باشد. میگوییم در چنین موقعیتهایی میتوانیم بیشترین نیرو را به کار بگیریم و کارآمدترین رفتار را داشته باشیم. رفتار کارآمد به این معناست که بیشترین کمک را به ما کند و کمترین آسیب را بزند.
آنان که «ما» نیستند و درگیر «منیت»اند!
برخی زوجین بعد از مدتی که از زندگی دو نفره آنها میگذرد، کمتر با هم گفتگو میکنند و بیشتر جدل با یکدیگر دارند، کمتر گوش میکنند و بیشتر میشنوند، کمتر با هم مشورت میکنند و بیشتر به تنهایی تصمیم میگیرند و هر کدام راه خود را میروند، کمتر «ما» هستند و بیشتر «منیت» دارند، کمتر به یکدیگر و به زندگی دو نفره اهمیت میدهند و بیشتر خودمحور میشوند، کمتر برای همسر خود وقت میگذارند و بیشتر اوقات خود را با دوستانشان سپری میکنند یا حتی در خود فرو میروند و از ارتباط فراری هستند.
از عاشق پیشگی تا بیملاحظگی
برخی زوجین بعد از مدتی که از زندگی دو نفره آنها میگذرد، دیگر کمتر به سلایق هم احترام میگذارند و هر کس در این رابطه هر طور که شده میخواهد سلیقه خود را بر دیگری تحمیل کند و تلاش میکند تا کمتر حق تقدم را به دیگری داده و ارجعیت را بیشتر به خود دهد. واقعاً چه میشود که زوجین عاشق پیشه دیروز، امروز تابع اندازه «من» میشوند و فوقالعاده بیملاحظه؟ تا قبل از این با اولین زنگ موبایل از جا به شدت کنده میشدند، اما امروز موبایل خودش را میکشد و اگر هم صاحب موبایل، تلفن خود را پاسخ دهد، قطعاً با چند کلمه سرد و عاری از هرگونه محبت و متانت، مکالمهای بیروح را آغاز خواهد کرد.
در این اوضاع، هرکدام از زوجین تلاش میکند طرف مقابل را تغییر دهد و به اصطلاح خودشان این رابطه را همانند قبل زنده کنند، اما آیا شده کسی با خود فکر کند که بهتر است، دستبردارم از تلاش واهی برای تغییر همسرم و از خودم شروع کنم؟ اینجاست که زوجین هنر و مهارت زندگیکردن را اگر بلد باشند نشان میدهند و اگر بلد نباشند دچار تعارض خواهند شد و کمکم از هم فاصله گرفته و صمیمیت بینشان کمتر میشود. تجربه ثابت کرده عدم صمیمیت به یکباره اتفاق نمیافتد و در گذر زمان شاهد آن خواهیم بود. دکتر جان گاتمن معتقد است چهار چیز در روابط وجود دارد که بارها اتفاق میافتد و باعث ایجاد سردی در رابطه زوجین میشود. در ادامه به این چهار میپردازیم.
۱- انتقادکردن تند: انتقاد زمانی اتفاق میافتد که یکی از زوجین از رفتار دیگری احساس رضایت نمیکند. انتقاد به معنای حمله مستقیم به شخصیت همسر و زیر سؤال بردن تمام رفتارها و عملکردهای اوست. در واقع حالت کلیگویی را میرساند. وقتی یکی از زوجین رفتار اشتباهی میکند، دیگری کل وجودی او را نشانه میگیرد. مثل این جملات: «تو بیعرضه ای»، «تو به فکر من نیستی» و... بهتر است به جای انتقاد کردن، از رفتار جزئی وی شکایت کنیم. چون بارهیجانی کمتری دارد و هم همسر ما حس بدی نمیگیرد و هم در شکایت از مسائل مشخص، کلی گویی و ابهام وجود ندارد.
۲- سرزنش کردن و تحقیر: تفاوت سرزنش و انتقاد این است که در سرزنش کردن ما شروع میکنیم به فحاشیکردن و خردکردن شخصیت همسر، مسخره کردن وی، پوزخندزدن و برگرداندن نگاه. دقیقاً مثل اینکه به او بگوییم: «بیعرضه»، «بیدستوپا»، «احمق»، «بیاصالت»، «بدبخت» و... تحقیر به معنای این است که شما طوری وانمود کنید از همسر خود برتر و ارشمندتر هستید و فقط این شما هستید که میدانید چه کاری خوب و به موقع است و چه کاری بد و انجامش بدموقع. مثل اینکه خود را علامه دهر بدانید و همچون رئیس با همسر خود برخورد کرده و به او دستور دهید.
۳- جبههگیری: وقتی یکی از زوجین به دیگری اهانت میکند، احتمال میرود طرف مقابل هم احساس بدی پیدا کند و واکنش نشان دهد که خب همین واکنش نشاندادن هم آتش این دعوا را شعلهورتر میکند. شانه خالیکردن از مسئولیت، بهانهآوردن برای توجیه رفتار، مخالفت دائمی با همسر و تکرار مشکلات گذشته، همگی به نوعی جبهه گیری محسوب میشود. با کاهش انتقاد و سرزنش، جبهه گیری هم کمتر میشود، چراکه این دو با هم رابطهای مستقیم دارند. برای کاهش دعوا سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید و حرفهای همسر خود را بگذارید به پای نداشتن آگاهی و عدم برخورداری از مهارتهای ارتباطی.
۴- سکوت طولانی (قهرکردن): سکوت برای مدتی که زوجین آرام بگیرند خوب است، اما اگر زمان سکوت طولانی شود و گاهاً به قهرکردن چند روزه تبدیل شود، برای رابطه بسیار مخرب خواهد بود. بعد از سکوت کوتاه حتماً گفتگو کنید و مسائل را حل نشده باقی نگذارید. در هنگام گفتگو نیز صرفاً احساسات خود را بیان و از ضمیر «من» استفاده کنید. طرف مقابل بدون هیچ قضاوتی صرفاً دو گوش شنوا داشته باشد و اظهارنظر نکند. هر کدام از زوجین به مدت ۱۰ دقیقه احساساتش را بیان کند و طرف مقابل سکوت کند.
برای افزایش صمیمیتمان چه کنیم؟
سعی کنید احساساتی را که همسر شما برایتان بازگو میکند، بعدها مورد تمسخر و قضاوت قرار ندهید؛ چراکه این پیام را میدهد همسر امین و مورد اطمینانی نیستید و برای احساسات همسر خود ارزش قائل نمیشوید. در زندگی حتی اگر با همسرتان تفاوتهایی دارید که حتماً هم همینطور هست، سعی کنید او را با همین تفاوتها دوست داشته باشید. چون شما او را با همین خصوصیات و تفاوتهاست که انتخاب کردهاید. همسر خود را با دیگران مقایسه نکنید و هرچه هست را بپذیرید و اگر نمیتوانید او را همینطور که هست بخواهید، عطای برخی مسائل را به لقایش ببخشید، اما درصدد تحقیر و بیارزش کردن یکدیگر نباشید.
به سلایق هم احترام بگذارید. با همسر خود در کمال آرامش و با تن صدای ملایم صحبت کنید. او را کنترل و به مانند یک بچه با او برخورد نکنید. این را قبول کنید که او همسر شماست، به رغم تفاوتهایی که با شما دارد. با گوشه و کنایه با همسر خود صحبت نکنید، رک، بدون حاشیه و بدون تحقیر حرف بزنید. با همسر خود همدلی کنید. سعی کنید خود را به جای او بگذارید تا بتوانید او را درک کنید و احساسات او را تجربه کنید. در مسائل مختلف از همسر خود نظرخواهی و با او مشورت کنید. در مقابل دیگران از خصوصیات بد همسرتان صحبت نکنید. شکوه و شکایت و کم و کاستیهای زندگی خود را نزد دیگران بازگو نکنید. برای همسر خود زن زندگی یا مرد زندگی باشید و بگذارید تا روی شما حساب باز کند و بداند یک همدم و همراه واقعی برایش هستید و پشتش به شما قرص و دلش به همسرش گرم است.روزنامه جوان