ساعت یک بامداد جمعه 4 شهریور رهگذران در تماس با پلیس از زخمی شدن مرد جوانی با ضربه چاقو در خیابان شوش خبر دادند
شفا آنلاین>حوادث> جوان موتورسوار برای پس گرفتن کلاه ایمنی خود از دو پسر نوجوان جانش را از دست داد.
به گزارش شفا آنلاین: ساعت یک بامداد جمعه 4 شهریور رهگذران در تماس با پلیس از زخمی شدن مرد جوانی با ضربه چاقو در خیابان شوش خبر دادند. بهدنبال اعلام این تماس، مرد 30 ساله برای مداوا به بیمارستان مهدیه تهران منتقل شد اما شدت جراحات و خونریزی در حدی بود که ساعاتی بعد او تسلیم مرگ شد.
به دنبال این حادثه مأموران کلانتری 159 بیسیم در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از مرگ مرد جوان خبر دادند. در تحقیقات اولیه مشخص شد که مرد جوان با ضربه چاقویی که به کتفش اصابت کرده به قتل رسیده است.
تیم جنایی در ادامه بررسیها به تحقیق از شاهدان عینی پرداختند. یکی از شاهدان گفت: دو پسر نوجوان سوار بر موتورسیکلت در خیابان حرکت میکردند که با مرد جوان که او هم سوار موتور بود درگیری لفظی پیدا کردند بعد یکی از پسرها پیاده شد و ضربهای با چاقو به کتف مرد جوان زد و فرار کردند. این درحالی بود که در بازرسی میدانی از محل حادثه کارت شناسایی بهدست آمد که هویت یکی از عاملان جنایت را فاش کرد. بدین ترتیب پسر 17 ساله که سیاوش نام داشت به دستور بازپرس دشتبان از شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران بازداشت شد.
سرهنگ کارآگاه علی گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: پسر نوجوان در تحقیقات مدعی شد که جنایت را یکی از دوستانش به نام امیر مرتکب شده است. بدین ترتیب کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی روز شنبه 5 شهریور مخفیگاه امیر را شناسایی کرده و در یک عملیات پلیسی با شلیک 3 تیر هوایی متهم را دستگیر کردند. وی در بازجوییها به قتل اعتراف کرد. این مقام انتظامی دراین باره گفت: بیش از یک سوم قتلهای کشور ناگهانی و با استفاده از سلاح سرد اتفاق میافتد. عامل این قتلها نیز همراه داشتن سلاح سرد بوده که باعث افزایش جسارت فرد در نزاع با دیگران میشود. اگر افراد سلاح همراه نداشته باشند شاید آمار نزاعهای منجر به مرگ نیز کاهش یابد.
گفتوگو با عامل قتل
اختلافت با مقتول چه بود؟
ما اصلاً او را نمیشناختیم. من و دوستم سوار موتورسیکلت هوندا در حال عبور از خیابان شوش بودیم که مقتول را سوار بر موتورسیکلتش دیدیم. در یک لحظه وسوسه شدیم کلاه ایمنی اش را برداریم و فرار کنیم.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
فکر نمیکردیم که او ما را تعقیب کند اما دقایقی بعد متوجه شدیم دنبال ماست به همین خاطر ایستادیم اما ناگهان شروع به فحاشی کرد که عصبانی شدم و چاقویی را که همراه داشتم بیرون آوردم و یک ضربه به پشتش زدم. فکر نمیکردم بمیرد.
باتوجه به اینکه سن دو پسر نوجوان کمتر از 18 سال بود بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران با قرار عدم صلاحیت پرونده را برای رسیدگی به دادسرای اطفال ارجاع کرد.ایران